سازمان تبلیغات تکذیب کرد
گروه سیاسی: ویدئویی در فضای مجازی به سرعت در حال انتشار بود که در آن ادعا میشد، سازمان تبلیغات اسلامی جایزهای ۱۰۰ میلیارد تومانی برای سر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، تعیین کرده است.
این کلیپ که گفته میشود به نقل از ایران تایمز منتشر شده، شامل سخنانی از حجتالاسلام امامی، مدیرکل تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی است که در آن عنوان میشود: «هر کس سر ترامپ نامشروع را بیاورد، ما صد میلیارد تومان جایزه خواهیم داد.» اما ساعاتی پس از وایرال شدن این ویدئو، علی مرادخانی، مدیر روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی در گفتوگویی با خبرگزاری تسنیم، صحت این ادعا را بهطور کامل رد کرد.
مرادخانی همچنین در توئیتی نوشت: «با نهایت احترام قلبی به احساسات ضد استکباری مردم نازنین ایران و آرزوی قلبی شنیدن خبر مرگ قاتل حاج قاسم باید به اطلاعتان برسانم، سازمان تبلیغات اسلامی برنامهای برای تعیین جایزه و چیزهایی از این دست که در فضای مجازی دستبهدست میشود، ندارد.» او همچنین تاکید کرد که اظهارات منتسب به مدیرکل تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی صرفا به برخی ابتکارات مردمی در سطح استان اشاره دارد و بههیچ عنوان منعکسکننده سیاست رسمی یا تصمیم سازمان تبلیغات اسلامی نیست.
احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران هم چندی پیش در مسجد صادقیه کاشان، ترامپ را به عنوان مفسد فیالارض و محاربه با خدا و رسول معرفی و اعلام کرد که او باید کشته بشود. خاتمی همچنین در خطبههای نماز جمعه تهران، حکم شرعی ترامپ را اعدام دانست و گفت:«نفس زدن آمریکا افتخار است؛ تحقیر دشمن افتخار است. نفس زدن این کانون غرور و استکبار باعث افتخار است.» آیتاللهالعظمی مکارمشیرازی نیز در فتوایی، ترامپ را محارب اعلام کرد.
در متن بیانیه آمده است: «هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن، رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمحالله) تعرضی نماید، حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم مسلمانان در سراسر جهان این دشمنان را از حرف و خطای خود پشیمان نمایند و اگر متحمل مشقت یا خسارتی شوند، اجر مجاهد فی سبیلالله را دارند، انشاالله.» همچنین آیتالله نوریهمدانی در فتوایی، ترامپ را محارب اعلام کرد.
در برابر این رویکرد، نگاههای دیگری نیز وجود دارد. محمدرضا تاجیک، چهره سیاسی اصلاحطلب از «زیباترین روح جمعی ایرانی» سخن میگوید که ایران دال اعظم آن است. او تأکید میکند که این روح جمعی شامل همه ایرانیان، حتی ناراضیان و محذوفان، میشود و هشدار میدهد که انسجام ملی در معرض تهدید است.
تاجیک خواستار اعلام «آتشبس با همه ایرانیان» و بازسازی رابطه مردم و حاکمیت شده و «آشتی ملی» را نه شعاری سیاسی که کنشی استراتژیک میداند. حسین نورانینژاد نیز به صراحت بیان میکند که یکی از دلایل بحرانزا بودن کشور و اوضاع فعلی، تندروی در سیاست داخلی و خارجی است. مشکل این است که تریبونهای رسمی و حاکمیتی در اختیار این اقلیتی است در نتیجه این مواضع پرهزینه به پای نظام و کشور نوشته میشود.
در نهایت به اعتقاد تحلیلگران، این ماجرا بار دیگر ضرورت تفکیک مرز میان مواضع رسمی و احساسات فردی یا محلی را یادآوری میکند. در دورانی که هر جمله میتواند در کسری از ثانیه به تیتر جهانی تبدیل شود، مسئولیتپذیری در بیان اظهارنظرها و هوشیاری نسبت به پیامدهای آن بیش از پیش اهمیت دارد. زیرا آینده سیاسی و اجتماعی ایران، نه در تداوم تندروی بلکه در گفتوگوی ملی و بازسازی سرمایه اجتماعی رقم خواهد خورد.

