اگر تحریمها هم برداشته و توافقی حاصل شود، با ادامه روشهای فعلی و وضعیت داخلی موجود، نتیجهای مثبت و پایدار حاصل نخواهد شد
به قلم؛ سیدمصطفی هاشمیطبا؛ عضو شورای عالی مشورتی حزب کارگزاران سازندگی ایران

با رد پیشنویس قطعنامه شورای امنیت برای تداوم لغو تحریمهای ایران، شرایط کشور بیش از پیش نیازمند دقت و بازنگری در مدیریت داخلی و انطباق با تحریمهاست. ایران همیشه در برابر فشارها و تحریمهای بینالمللی، واکنشی کمرنگ و خونسرد از خود نشان داده است. به عبارت دیگر به جای آمادهسازی کشور برای مواجهه با تحریمها یا فشارهای خارجی، وقتی اقدامات بینالمللی از سوی سازمان ملل یا شورای امنیت اعلام میشود، آنها را کماهمیت میانگاریم و تصور میکنیم صرفا کاغذپاره هستند و نمیتوانند، تأثیری واقعی بر زندگی و سرنوشت کشور داشته باشند. پس از برجام نیز این ذهنیت ادامه یافت و گمان کردیم با بهبود نسبی شرایط بینالمللی میتوان همان شیوههای گذشته را در اداره کشور ادامه داد. حتی زمانی که تحریمها تشدید و یا تجاوز نظامی به کشور از سوی اسرائیل انجام شد همچنان توجه کافی به ضرورت اصلاحات داخلی نکردیم. همچنان منابع کشور بیمحابا مصرف شد که نتیجه این بیتوجهی و فقدان اصلاحات داخلی، افزایش آسیبپذیری کشور بود.
به همین دلیل به نظر میرسد حتی اگر تحریمها هم برداشته و توافقی حاصل شود با ادامه روشهای فعلی و وضعیت داخلی موجود، نتیجهای مثبت و پایدار حاصل نخواهد شد. دلیل اصلی این وضعیت نیز عدم تطبیق خود با واقعیتهای تحریم و فشار خارجی است. حفظ نظام، آنگونه که امام توصیه کردهاند، تنها زمانی معنا دارد که ایران از درون نیز پایدار و مقتدر باشد. اما منابع طبیعی بیرویه مصرف میشوند، بحرانهای زیستمحیطی نادیده گرفته میشوند و با فشارهای خارجی با سکوت و تسلیم مواجه میشویم.
راهحل اصلی اصلاحات داخلی است؛ تلفیق و هماهنگی شرایط اقتصادی و اجتماعی با واقعیتهای تحریم. نباید تصور کنیم که تحریمها ما را مجبور به تسلیم میکنند؛ به ویژه که سیاستهای آمریکا بهگونهای است که نه تنها به دنبال محدود کردن غنیسازی هستهای است بلکه حتی موشکهای کوتاهبرد ما را نیز محدود میکند. این ضعف داخلی است که دشمنان را قادر میسازد، ایران را تضعیف کنند. هدر دادن سرمایهها، واردات کالاهای لوکس بدون توجه به کمبود منابع و خروج سرمایههای ملی، تنها نمونهای از این ضعفها هستند. طی دهه گذشته حدود ۲۸۰ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است. بنابراین مشکل اصلی کشور، شلختگی و فقدان نظم داخلی است و دشمنان ما از این ضعف بهرهبرداری میکنند تا ایران را تضعیف کنند.
بحث خروج از پیمان انپیتی نیز نمونهای دیگر از خودزنی است. دشمنانی که با آنها مواجهیم، هیچ ضابطهای را رعایت نمیکنند و نمونههای آن در اقدامات اسرائیل و حمایت روسیه از آن کاملا مشهود است. در چنین وضعیتی خروج از انپیتی نهتنها دستاوردی ندارد بلکه کشور را در معرض خطر بیشتر قرار میدهد.
بنابراین سفرهای دیپلماتیک مثل سفر رئیسجمهور به نیویورک هم حتی اگر با اهدافی مثبت انجام شوند، نمیتوانند گره اصلی مشکلات را باز کنند. تجربه سفرهای متعدد دیپلماتیک، از جمله آقای عراقچی، نشان داده که این اقدامات تأثیر ملموسی نداشتهاند. اهمیت سفرها قابل انکار نیست اما نباید انتظار داشت که نتیجه فوری و جدی ایجاد کنند.
راهکار واقعی و پایدار، اصلاح ساختارهای داخلی و تطبیق کشور با شرایط موجود است. تا زمانی که این اصلاحات سیاسی و اقتصادی انجام نشود، هرگونه فشار خارجی و تحریم، اثرات مخرب خود را حفظ خواهد کرد و ایران همچنان آسیبپذیر باقی خواهد ماند.

