رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > سیاست : احزاب باید به دانشگاه‌ها بازگردند

احزاب باید به دانشگاه‌ها بازگردند

“عباس آخوندی” در جمع اعضای سازمان جوانان حزب کارگزاران سازندگی ایران:
احزاب باید به دانشگاه‌ها بازگردند
باید پلی بین حرکت‌های اجتماعی و سازمان حزبی ایجاد کرد. پیش از بازسازی دولت، باید حزب را بازآفرینی کرد و این بازآفرینی باید به سمت سازمان‌های پلتفرمی باشد

گروه سیاسی: عباس آخوندی، وزیر پیشین راه‌وشهرسازی در نشستی با عنوان «سیاست‌ورزی نو، مسئولیت‌ها و فرصت‌های نسل جوان» در جمع اعضای سازمان جوانان حزب کارگزاران سازندگی ایران که در دفتر مرکزی این حزب برگزار شد، دیدگاه‌ها و مباحث خود را درباره شتاب تحولات فناوری و اثر آن بر ارزش‌ها و ساختارهای اجتماعی، وضعیت جمعیتی کشور و یکی از پرسش‌های اساسی نسل جوان یعنی «مهاجرت یا ماندن در ایران» شرح داد.
آخوندی تأکید کرد که آینده ایران بدون سازماندهی و مشارکت نسل جوان شکل نخواهد گرفت و احزاب می‌توانند به‌عنوان سکوی رشد جوانان، نقش‌آفرینی موثر و حل کننده بخشی از مشکلات باشند. او به لایه‌های مختلف هویت در ایران (سیاسی، ملی، قومی و مذهبی) و ضرورت بازتعریف آنها برای آینده کشور نیز اشاره داشت. گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در این نشست را در ادامه می‌خوانید:

تحولات جهانی و سیمای جمعیتی
آخوندی موضوع اصلی بحث را نسل جوان و چالش‌ها و فرصت‌های پیش رویشان اعلام و تأکید کرد که فراتر از ایران، ما در یک دوره استحاله جهانی قرار داریم که ناشی از سرعت رشد فناوری به‌خصوص آی‌سی‌تی و شبکه‌هایی است که در سطح جهان در لایه‌های مختلف در حال شکل‌گیری هستند. این وضعیت یک جهان ناآرام را به وجود آورده که در آن همه چیز در حال تحول است و هیچ ثباتی وجود ندارد. در چنین جهان متحولی، ارزش‌های بنیادین، ساختارهای اجتماعی و سبک زندگی در حال تغییر هستند.
به گفته آخوندی، جوانان ایران با یک مشکل مضاعف روبه‌رو هستند و آن این است که ساختار حکومت با تحولات جهانی همراستا نیست. این سیستم در خلاف جهت آب حرکت می‌کند و این فضا را برای جوانان سخت کرده است. نهایتا، دو انتخاب اصلی در برابر جوانان قرار دارد: مهاجرت یا ماندن. او توضیح می‌دهد که مهاجرت کم‌ریسک نبوده و برای همه امکان‌پذیر نیست و ورود به یک جهان ناشناخته است که عده زیادی در آن شکست می‌خورند. ماندن نیز، چه به انتخاب و چه به اجبار، در فضایی تاریک و بدون خورشید، امکان بالندگی را به‌شدت محدود کرده است. او پرسش کلیدی خود را اینگونه مطرح می‌کند که آیا می‌توان، پنجره‌ای به سمت روشنایی گشود و چگونه؟ آخوندی در ادامه به سیمای جمعیتی ایران می‌پردازد. او اشاره می‌کند که بیشترین جمعیت ایران، متولدین دهه ۶۰ هستند و بحث او بر جوانان ۱۵ تا ۳۵ سال متمرکز است.

او تأکید می‌کند که متأسفانه بخش زیر ۱۵ سال نمودار جمعیتی رو به انقباض است و این نشان می‌دهد که جامعه به سمت پیری در حال حرکت است. او وضعیت این نسل را در مناطق عمده‌ای از ایران «قرمز» توصیف می‌کند. آخوندی به نرخ باروری در ایران که به ۱.۶۸ رسیده، اشاره کرده و می‌گوید این نرخ برای جایگزینی نسل ناکافی است و بر بخش‌های مختلفی از جمله بازار کار، اقتصاد، سیاست و فرهنگ تأثیر می‌گذارد. او به پدیده مهاجرت به ایران نیز اشاره می‌کند و می‌گوید، نرخ باروری افغانستانی‌ها ۴.۳ است و این مهاجرت‌ها، ترکیب جمعیتی آینده ما را تغییر خواهد داد. او هشدار می‌دهد که این تغییر دموگرافی یک جهان سیاست نامعین را پیش روی ما قرار می‌دهد و روستاهایی در اطراف تهران وجود دارند که اساسا فاقد شهروند ایرانی هستند. آخوندی، جوانان را عامل تغییر می‌داند که عمدتا از طریق سبک زندگی و خواسته‌های خاص خود این تغییر را رقم می‌زنند. او موضوعاتی که برای جوانان مهم است را برمی‌شمرد که شاید برای نسل‌های قبلی اهمیت نداشته است، از جمله: تغییرات اقلیمی، محیط زیست، برابری حقوق زنان، عدالت اجتماعی و حقوق دیجیتال. او به تغییرات فناوری و شبکه‌سازی اشاره کرده و می‌گوید که نحوه ارتباطات به کلی تغییر کرده و هشتگ می‌تواند یک رابطه بین‌النسلی بین میلیون‌ها نفر در کره زمین ایجاد کند. او تأکید می‌کند که نکته مهم، بحث مقیاس است که از ملی به فراملی تغییر یافته و بازیگران اصلی این جهان، خود جوانان هستند.

الگوی مشارکت و موانع ساختاری
آخوندی، الگوی مشارکت جوانان را شرح داده و موانع ساختاری را نقد می‌کند. او می‌گوید که جوانان به مشارکت رسمی و متعهدآور حزبی علاقه چندانی ندارند و مشارکت‌های غیررسمی، مثلا در فضای اینستاگرام، را ترجیح می‌دهند. آنها به حضور در اعتراضات و کمپین‌ها علاقه‌مندند اما تمایل به ساختن چیزی در یک سازمان مردم‌نهاد برابر نیست. به نظر می‌رسد، بحث و گفت‌وگو درباره مسائل اجتماعی مانند سبک زندگی برای آنها مهم‌تر از مسائل صرفا سیاسی است. او می‌گوید که این روند در ایران با اضعاف مضاعف شدیدتر است چون امید به آینده بسیار محدودتر و افق روشن نیست. نسل‌های قبلی آینده‌ای آرمانی داشتند اما نسل جدید با یک آینده بسیار تاریک و نامعین مواجه است که باعث می‌شود به مشارکت غیرمتعهدانه تمایل داشته باشند. آخوندی این وضعیت را یک دوگانه (دیلما) می‌داند: از یک طرف بدون مشارکت جوانان، آینده‌سازی ممکن نیست و از طرف دیگر سازماندهی این مشارکت دشوار است. او این را بزرگ‌ترین دیلمای سیاست‌گذاری ملی در ایران می‌داند. او دلایل عدم تمایل به مشارکت متعهدانه را اینگونه توضیح می‌دهد: بی‌اعتمادی و بدگمانی به احزاب؛ دسترسی محدود به قدرت؛ مفهوم فاجعه‌بار بررسی صلاحیت که آن را خلاف قانون اساسی و عامل محرومیت افراد از حقوق اجتماعی می‌داند و معتقد است که کمر این ملت را به زمین می‌زند؛ نگاه امنیتی که امکان رشد اجتماعی و سیاسی را محدود می‌کند؛ وضعیت تعلیق در همه امور از سیاست خارجی تا اقتصاد و فرهنگ؛ و در نهایت، نبود چشم‌انداز روشن.

راهکارها، هویت سه‌لایه و حقوق دیجیتال
آخوندی برای غلبه بر این چالش‌ها، پیشنهاداتی را به احزاب و جریانات سیاسی ارائه می‌دهد. او می‌گوید که احزاب باید به دانشگاه‌ها بازگردند تا تجربه کار جمعی شکل بگیرد. همچنین باید پلی بین حرکت‌های اجتماعی و سازمان حزبی ایجاد کنند. مهم‌ترین پیشنهاد او، اصلاح ساختار احزاب از سلسله مراتب قدیمی به سازمان‌های پلتفرمی است که امکان دادوستد فوری و آنی را فراهم می‌کنند. آخوندی سپس به هویت سه‌لایه جوان امروز می‌پردازد. او می‌گوید که شبکه‌های اجتماعی، جوانان را از روز اول شهروند جهانی کرده است. این هویت، حس تعهد و وفاداری به وطن را کاهش می‌دهد و انتظار سهولت مبادله با دنیا را ایجاد می‌کند. در کنار این هویت جهانی، او به هویت ملی اشاره می‌کند و می‌گوید که ایران فاقد نظریه پایه‌ای «دولت ملت» است و باید فهم مفهوم ملت ایران بازتعریف شود. او همچنین به هویت محلی اشاره می‌کند و می‌گوید که ما تنها حکمرانی ملی داریم و تمام مسائل ۱۳۰۰ شهر باید در تهران تصمیم‌گیری شود، در حالی که نیاز به حکمروایی شهری وجود دارد. او بر نقش فناوری و پلتفرم‌ها به‌عنوان اصلی‌ترین عوامل تغییر، تأکید دارد و می‌گوید که ما هیچ فهمی از پلتفرم نداریم و اولین بحث پلتفرم این است که مرز ندارد بنابراین فیلترینگ ضد کارکرد پلتفرم است. او به این نکته نیز اشاره می‌کند که پلتفرم‌ها بیگ دیتا تولید می‌کنند که مال صاحبان آنهاست و این یک «تیغ دو لبه» است: آزادی در یک لبه و کنترل و بیگ دیتا در لبه دیگر. او حقوق دیجیتال را نیز یک نهاد مهم می‌داند که شامل دسترسی آسان و همه‌شمول، آزادی بیان آنلاین، حفاظت از اطلاعات خصوصی، امنیت پلتفرم‌ها و مشارکت دیجیتال است. در جمع‌بندی استراتژیک، آخوندی می‌گوید که هیچ تدبیر کوتاه‌مدتی بدون استراتژی بلندمدت موفق نمی‌شود و مهم‌ترین مساله ایران، خود ایران است.

پاسخ نهایی، نقد قانون تبعیض‌آمیز و پیشنهاد عملیاتی
آخوندی در پاسخ به نظرات جوانان بر لزوم سازماندهی مجدد تأکید می‌کند. او می‌گوید که دنبال توصیف بوده و نه نقد و انتظار عملکرد نسل جوان امروز مانند نسل‌های گذشته، انتظاری بی‌مورد است. او تأکید می‌کند که جوانان غیرمتعهد نیستند اما تعهد حزبی، سازمانی و تشکیلاتی به دلایل متعددی وجود ندارد. او معتقد است که میل به مشارکت هست اما میل به سازماندهی نیست. مشارکت «فریلنس» در پلتفرم‌های مجازی منجر به کنش مؤثر نمی‌شود به همین دلیل، حزب همچنان اهمیت دارد. او با انتقاد شدید از قانون انتصاب به مشاغل، آن را قانونی وحشتناک و تبعیض‌آمیز می‌داند که کمر ملت ایران را به زمین می‌زند و مانع ورود هر کسی است که بخواهد، تحول را پیگیری کند. او می‌گوید این بدترین قانونی است که در عمرش دیده است و تغییر داوطلبانه از سوی صاحبان قدرت، تصوری اشتباه است و باید یک بالانس و تعادل قدرت ایجاد شود. در نهایت، آخوندی پیشنهاد می‌دهد که پیش از بازسازی دولت باید حزب را بازآفرینی کرد و این بازآفرینی باید به سمت سازمان‌های پلتفرمی باشد. او می‌گوید اگر حزبی بتواند ۱۰۰ هزار جوان را به ‌صورت پلتفرم با هم مرتبط کند آنگاه می‌تواند، اکشنی طرح کند. او یک پیشنهاد عملیاتی به جوانان می‌دهد: در انتخابات آینده شوراها در سراسر ایران نه فقط رأی بدهند بلکه نامزد شوند. او این اقدام را بستری برای آموزش دیدن، حل مساله و مشارکت می‌داند.

sazandegi

پست های مرتبط

برابری در فرصت‌ها

رهبر انقلاب: رسانه‌ها مراقب باشند ترویج‌دهنده تفکر غلط غربی درباره زن نباشند…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

ترمیم یا تقابل؟

استیضاح ۴ وزیر، جدی‌ترین چالش دولت و مجلس در ماه‌های اخیر مجلس…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

ملاقات در مسکو

نمایندگان ترامپ به دیدار پوتین رفتند گروه بین‌الملل: استیو ویتکاف، فرستاده ویژه…

۱۲ آذر ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید