
این روزها در حالی که مردم با نگرانی، بازارها را رصد میکنند و مدیران و سیاسیون همچون همیشه موفقیت مکانیسم ماشه را تکذیب میکنند، تردیدی نیست که ایران وارد مرحله جدیدی از مشکلات چندلایه خواهد شد. بدون شک اثرات حقوقی بازگشت تحریمهای سازمان ملل در ابتدا بیشتر از تبعات اقتصادی آن است زیرا تحریمهای آمریکا از زمان خروج ترامپ از برجام برقرار بوده بنابراین آثار اقتصادی دیرتر و ناملموستر بر جامعه وارد میشود.
اما چرا ما از فرصت ۱۰ سال گذشته و تجربه سخت تحریمهای سازمان ملل و آمریکا استفاده نکردیم یا چرا نتوانستیم از برجام بهره ببریم و کشور را از لبه پرتگاه دور کنیم؟ این پرسش اصلی است وگرنه همه میدانیم تحریم با زندگی مردم چه کرده است.
ما گرفتار فرآیندهای اشتباهی هستیم که مانند مکانیسم ماشه هر از گاهی عمل کرده و مانع تغییر در کشور شده است. ایران به علت جایگاه ژئوپلیتیک خود دارای مزیتهای فراوانی است. قرار گرفتن در میانه کریدورها و شاهراههای تجاری دنیا از هزاران سال پیش ایران را به مرکز مبادلات جهانی بدل کرده و کشف نفت نیز این موقعیت را تقویت کرده است. با این حال، ما سالها با تکیه بر نفت و به صورت تکمحور سعی کردیم، امنیت خود را در بازی قدرتهای بزرگ حفظ کنیم.
ایران در بطن فشارهای استراتژیک دنیا نمیتواند خود را منزوی کند. مکانیسم ماشه داخلی ما دقیقا همین نقطه بود. وقتی در تله امنیتیسازی ایران افتادیم و به علت درک اشتباهی که از بازار و اقتصاد در بین مدیران و تصمیمگیران کشور بود و نگاه امنیتی که از اواسط دهه ۱۳۳۰ بر سیاست خارجی و مبادلات اقتصادی کشور حاکم است و محدود به دوران حاضر نیز نیست از اقتصاد جهان حذف شدیم. تجربه نشان داده هرگاه ایران منزوی شده و از اقتصاد دنیا کنار گذاشته شده زیر ضرب قرار گرفته؛ همانطور که پس از صفویه تا امروز ادامه دارد.
بزرگترین اشتباه برای ایران، اتخاذ استراتژی انزواگرایی به جای استراتژی اقتصادی همکاری تجاری با منطقه و دنیاست. اقتصاد دستوریمحور و رفاقتی که بر مبنای تقویت گروههای حامی است، مکانیسم ماشه داخلی ما بوده است. ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک خود نمیتواند متحد هیچ قدرت بزرگی چون آمریکا، چین یا روسیه باشد بلکه باید با سیاست اقتصادی و تجاری خود موازنه بین قدرتها را رعایت کند.
مسئولان ایران چه در گذشته و چه امروز هرگاه زیر فشار استراتژیک قدرتها و رقابت منطقهای قرار گرفتهاند به اشتباه امنیت را در خارج از مرزها جستوجو کردهاند. این استراتژی شاید در کوتاهمدت کارآمد باشد اما در بلندمدت به دلیل کمبود منابع، کشور را دچار چالش میکند.
سه اصل برای تقویت و ایجاد تابآوری ایران لازم است: نخست تقویت بنیه نظامی، دوم حمایت از گروههای غیردولتی و مهمتر از همه انتقال نقطه ثقل امنیت ملی به داخل کشور؛ یعنی تمرکز بر رابطه حکومت و مردم، پذیرش تنوع سبک زندگی و ایجاد اقتصادی قوی مبتنی بر تبادل تجاری با کشورهای منطقه. همچنین حضور سیاسی و نظامی ایران باید به گونهای باشد که به منفعت اقتصادی در سفره مردم منجر شود.
دنیای امروز، دنیای اتصال است. هویت ایران در طول هزاران سال، شاهراه و مسیر ارتباط اقوام و ملتها بوده است. امنیت را نمیتوان از طریق انزوا به دست آورد. کلاناستراتژی امروز ما باید خاموش کردن مکانیسم ماشه داخلی باشد؛ مکانیسمی که ملت و اقتصاد ایران را محدود کرده است. تجربه نشان داده هرگاه ایران منزوی شده و از اقتصاد جهانی کنار گذاشته شده، آسیب دیده است. راه درست برای ایران، همکاری اقتصادی و تجاری با جهان، پذیرش تنوع در داخل و ایجاد موازنه هوشمندانه در خارج است.

