سوالات تلویحی “مهدی سنایی”، مشاور سیاسی رئیسجمهور و معاون سیاسی دفتر ریاستجمهوری از “سیدعباس عراقچی”، وزیر امور خارجه درباره رویکرد “ایران” در مواجهه با قدرتهای جهانی
⭕️برنامه آینده چیست؟

در نشستی تحلیلی که با حضور دکتر مهدی سنایی، مشاور سیاسی رئیسجمهور و معاون سیاسی دفتر ریاستجمهوری و محمدجواد ظریف، وزیر پیشین خارجه ایران در دفتر مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا برگزار شد، موضوع آینده سیاست خارجی ایران در دوران «پسابرجام و بازگشت تحریمهای سازمان ملل» به بحث گذاشته شد؛ نشستی که لحن و مضمون سخنان مهدی سنایی نشان میداد بیش از یک تحلیل آکادمیک، نوعی هشدار سیاسی درونساختاری است.
سنایی بدون اشاره مستقیم به نامها پرسشهایی را مطرح کرد که مخاطب آن بهروشنی در وزارت امور خارجه قابل شناسایی بود؛ از جمله پرسشهایی درباره مسیر آینده دیپلماسی ایران، احتمال گفتوگوهای جدید با قدرتهای جهانی و تصمیم کشور در قبال سیاست مقاومت یا مصالحه. او گفت: «پرسش امروز مردم و نخبگان این است که برنامه آینده کشور چیست؟ آیا قرار است تا پایان دولت کنونی آمریکا صبر کنیم، یا در قالبی تازه و با زبانی متفاوت وارد گفتوگو شویم؟»
این پرسشها در بطن خود، نشانهای از ناهماهنگی در سطح تصمیمگیری سیاست خارجی است؛ جایی که نه سیاست «مقاومت فعال» به معنای دقیق آن تعریف شده، نه گزینه «تعامل فراگیر» با جهان چارچوب روشنی یافته است. ضمن اینکه نشان میدهد، سنایی مشاور سیاسی رئیسجمهور که دیپلمات برجستهای است و در تمامی سفرهای خارجی رئیسجمهوری و دیدارهای داخلی و خارجی پزشکیان، رئیسجمهوری را همراهی میکند، نمیداند که دست فرمان ما در سیاست خارجی به خصوص پس از جنگ ۱۲ روزه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل چیست.
سنایی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به تغییرات سریع در ساختار قدرت جهانی، گفت: «جهان امروز در حال گذار از نظم قدیم است و هر کشوری که این تغییر را درست درک نکند، سهمی در نظم جدید نخواهد داشت». او افزود: «در قانون اساسی ما هر دو رویکرد انقلابی و محافظهکارانه وجود دارد و هنر سیاست خارجی آن است که میان این دو تعادلی هوشمند برقرار کند.»
برخی از تحلیلگران حاضر در نشست این سخنان را نوعی انتقاد تلویحی و غیرمستقیم به عملکرد وزارت خارجه و تیم فعلی دیپلماسی ایران تعبیر کردند. بهویژه آنکه سنایی با پیشینه طولانی در مسکو و تجربه شناخت میدانی از مناسبات روسیه و غرب از جمله افرادی است که همواره بر ضرورت درک واقعبینانه از تحولات بینالمللی تأکید داشته است. او در واقع هشدار داد که سیاست خارجی ایران نباید در فضای انتظار و انفعال باقی بماند و لازم است برای مواجهه با جهان جدید، طرحی تازه و چندلایه ارائه کند؛ طرحی که نه صرفاً بر شعار مقاومت تکیه دارد و نه در دام خوشبینی سادهلوحانه نسبت به غرب میافتد.
به نظر میرسد، سخنان سنایی هم نقدی است بر ابهام موجود در دستگاه دیپلماسی و هم تلاشی برای باز کردن باب گفتوگویی جدید درباره «نقشه راه سیاست خارجی ایران» در شرایطی که نه برجامی وجود دارد و نه اجماع داخلی درباره مسیر جایگزین آن. این نشست، اگرچه عنوانی پژوهشی داشت اما در عمل پیامی سیاسی ارسال کرد که ایران نمیتواند در جهانی که قدرتهای نوظهور در حال بازتعریف مناسباتاند با زبان و استراتژی دهه گذشته پیش برود.
میتوان گفت، سخنان سنایی نه صرفاً تأملی نظری بلکه درخواستی جدی از سوی بخشی از دولت و حامیان رئیسجمهوری برای بازنگری در سیاست خارجی ایران است. درخواستی که اگر جدی گرفته نشود، ممکن است همچنان فرصتهای تازه را از دست بدهیم.
در آغاز نشست، دکتر مهدی سنایی پس از اشاره به نشستهای پیشین در موسسه اظهار کرد که موضوع نظم جهانی یکی از مباحث مهم و روز جهان معاصر است و دیدگاههای متنوعی در این زمینه در مناطق مختلف از جمله در ایالات متحده و غرب، چین، روسیه، کشورهای عربی همچنین در ایران مطرح است. وی افزود: «پرسش اصلی این است که نظم آینده بینالمللی چه ویژگیهایی خواهد داشت و کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران چه جایگاهی در آن خواهند داشت» .
سنایی یادآور شد که در نشستهای پیشین، موضوعاتی چون تحولات خاورمیانه، جنگ غزه و پیش از آن بحران اوکراین بررسی شده است؛ رویدادهایی که به تعبیر او بهمنزله کاتالیزورهایی در تغییر ساختار نظم بینالملل عمل کردهاند. او تأکید کرد که مساله «ایران پسابرجام» و تحولات پس از اجرای مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها، پرسشی جدی برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده است؛ پرسشی درباره چگونگی تغییر مناسبات کشور با نظام بینالملل و نوع نگاه ایران به نظم آینده جهانی.
به گفته مشاور سیاسی رئیسجمهور، برجام بدون تردید یکی از پیوندهای مهم ایران با ساختارهای نظام بینالملل از جمله سازمان ملل و شورای امنیت بود زیرا در قالب آن، بخشی از تهدیدها رفع و بسیاری از تحریمها لغو شده بود. از اینرو، پرسش از «وضعیت ایران پس از برجام» یکی از مباحث اساسی در حوزه سیاست نظری و عملی جمهوری اسلامی محسوب میشود.
سنایی افزود: «در سطح نظری، این پرسش مطرح است که رویکرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به نظام بینالملل چگونه است؟ آیا رویکردی محافظهکارانه دارد یا انقلابی؟» او تصریح کرد که هر دو رویکرد در قانون اساسی ایران قابل مشاهده است؛ از یک سو تأکید بر حمایت از ملتها و نهضتهای آزادیبخش و از سوی دیگر به رسمیت شناختن دولتها و اصول حاکمیت ملی. به اعتقاد وی، برجام بهنوعی نماد تأکید بر رویکرد دوم یعنی پذیرش ساختارهای بینالمللی بود هرچند ایران همچنان در زمره کشورهایی است که خواهان اصلاح و بازنگری در ساختار و حقوق بینالملل هستند. سنایی در ادامه گفت: «اکنون پس از گذشت یک دهه از آغاز برجام باید دید که نگاه جمهوری اسلامی ایران چه تغییری کرده است؛ آیا رویکرد دولت-ملتمحور تقویت شده یا برعکس، رویکرد انقلابی پررنگتر شده است؟ این پرسش در چارچوب سیاست نظری اهمیت دارد». او در بخش دیگری از سخنانش به جنبه عملی سیاست خارجی ایران اشاره کرد و گفت: «در عرصه سیاست عملی این پرسش در ذهن بسیاری از مردم و نخبگان وجود دارد که «برنامه کشور برای آینده چیست؟ آیا احتمال یک توافق فراگیرتر وجود دارد یا کشور بر سیاست مقاومت تأکید خواهد کرد؟» به گفته سنایی، ایران طی سالهای گذشته، رویکردی میانه در پیش گرفته است؛ از یک سو بر اصول خود ایستاده و از سوی دیگر تلاش کرده از مسیر گفتوگو عبور کند. او با اشاره به شرایط جدید پس از اجرای مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها گفت: «پرسش دیگر این است که آیا گفتوگوهای جدیدی میان ایران و قدرتهای جهانی شکل خواهد گرفت و نقش اروپا در آن چه خواهد بود؟» وی خاطرنشان کرد که در فضای کنونی جهان، گفتوگوها عمدتاً به سطح روابط دوجانبه با آمریکا محدود شده و حتی بسیاری از کشورها تأکید دارند که تنها با رئیسجمهور ایالات متحده میتوان مذاکره کرد. از اینرو، این پرسش مطرح است که آیا ایران تا پایان دولت کنونی آمریکا منتظر خواهد ماند یا شکل جدیدی از گفتوگو را در پیش خواهد گرفت؟ سنایی با اشاره به مساله فلسطین و گسترش ایده «دو دولت» در پی جنایات اسرائیل در سالهای اخیر گفت: «موضع ایران در این زمینه نیز با پرسشهایی مواجه است؛ زیرا از یک سو بهطور رسمی اعلام کرده که هدفش نابودی اسرائیل نیست اما از سوی دیگر از طرح دو دولتی حمایت نمیکند». او افزود: «بنابراین در موضوعات کلان بینالمللی همچنان این پرسش باقی است که موضع آینده ایران چه خواهد بود».
موشک مهم است اما مردم مهمتر
محمدجواد ظریف نیز در ادامه نشست با تاکید بر اینکه «موشک مهم است اما مردم مهمتر»، گفت که باید عامل عمده قدرت را حفظ کنیم و اولویتها را چنین قرار داد: تأمین اقتصادی مردم از طریق مقابله با رانت و فساد، تقویت بنیه نظامی و گسترش روابط با کشورهای منطقه همراه با گفتوگو. اما گفتوگو وقتی موثر است که اهرم قدرت داشته باشیم. او با طرح این پرسش که دیگر «قطب» یا هژمون جدیدی شکل نگرفته، جهان پساقطبی است و انتظار حمایت قطبی از حاشیه بیمورد است؛ رفتار امروز آمریکا را «قلدری» خواند نه هژمونی مطلق و گفت: افول آمریکا نسبی است و هیچ کشوری، جای آن را پر نخواهد کرد. چون جهان قطبی نیست نباید منتظر کمک خارجی در جنگها باشیم». ظریف در مورد رابطه ایران، آمریکا و اسرائیل گفت که اهدافشان ممکن است همسو باشند اما یکسان نیست؛ آمریکا نه خواهان فروپاشی ایران است و نه گسترش جنگ منطقهای. او تحول سریع ناشی از بحران غزه را عامل تغییر جهت سیاستهای عربی دانست و گفت امروز اعراب کمتر دنبال تضعیف ایراناند چون ایران میتواند، توازن منطقهای در برابر اسرائیل برقرار کند.وی در پایان یادآور شد قبلاً اجازه مذاکره غیرهستهای نداشته اما اکنون معتقد است، حل صرف موضوع هستهای کافی نیست و لازم است درباره موضوعات دیگر هم با طراحی و گرفتن امتیاز وارد مذاکره شد نه با دادن امتیاز مجانی.

