فرصتی کوتاه برای بازتعریف نقش ایران در نظم نوین جهانی
به قلم؛ مهدی علیآبادی؛ فعال سیاسی

جهان در حال بازچینی قدرت است اما نه با هیاهوی جنگهای بزرگ بلکه با فرسایش آرام و برنامهریزی شده قدرتها. در شرق اروپا، روسیه گرفتار میدان اوکراین است؛ جنگی که نه پیروزی در آن روشن است و نه پایانش. در شرق آسیا، چین و آمریکا، دو رقیب ظاهری، در واقع در چارچوبی واحد بازی میکنند: چارچوبی که هدفش، کنترل موازنه و جلوگیری از ظهور بازیگران مستقل است. هر دو در پی آن هستند که رقیبشان در زمین سوم فرسوده شود؛ زمینی که از اوکراین تا خاورمیانه کشیده شده است. در این میان، ما بخشی از همین زمین هستیم؛ نه در مرکز تصمیم بلکه در میدان تأثیر.
برخی معتقدند، سیاست جهانی امروز ما بر پایه «تأخیر در فروپاشی» بنا شده است. قدرتها نمیجنگند تا پیروز شوند بلکه تا زمانی ادامه میدهند که طرف مقابل درگیر بماند. در این منطق جدید هر کشوری که تصمیم نگیرد، حذف میشود؛ نه بهدست دشمن بلکه بهدست بیعملی خود.
ما در ایران، در مرزی باریک میان تصمیم و ترس ایستادهایم، میان عقل و تردید. ترس از تصمیم، به مرور به بخشی از ساختار سیاسی ما تبدیل شده است. سیاست در ایران سالهاست که میان اراده و احتیاط در نوسان است. هر تصمیم بزرگ، پیش از آنکه سنجیده شود، متهم میشود؛ هر ابتکار تازه پیش از آنکه زاده شود، مشکوک تلقی میشود. در چنین فضایی، سکوت گاهی به سیاست تبدیل میشود و تصمیم نگرفتن به خودی خود تصمیمی خطرناک است. اما باید پذیرفت که سیاست خارجی، بازتاب مستقیم وضعیت داخلی است.
جامعه ایران با همه فشارها، هنوز زنده است؛ هنوز به تغییر امید دارد، اگر احساس کند در محاسبات قدرت دیده میشود. در جهانی که تهدیدها مرز نمیشناسند، جامعه آخرین سپر ملی ماست. اگر این سپر فرسوده شود هیچ دیپلماسی و هیچ قدرتی، قادر به دفاع نخواهد بود. پس هر تصمیم بیرونی، بدون ترمیم پیوندهای درونی، به فرسایش بیشتر میانجامد.
در این شرایط، دیگران در غیاب ما قواعد جدید را مینویسند. عربستان مسیر خود را تغییر داده و از تهدید به توازن رسیده است. ترکیه میان شرق و غرب میچرخد اما در هر دو سو حضور دارد. مصر، با همه ضعفهایش در بزنگاهها حاضر است. ما اما بیش از دو دهه است که در وضعیت «انتظار» ماندهایم؛ نه حاضر، نه غایب؛ نه شریک، نه بیطرف و این یعنی، آرام آرام از دایره بازیگران اصلی خارج شدن.
جهان امروز برای ما فرصت محدودی باقی گذاشته است. فرصتی برای بازتعریف نقش ایران در نظم جدید، نه از طریق تقابل بلکه از مسیر ابتکار عقلانی. این ابتکار میتواند از همکاریهای اقتصادی و انرژی آغاز شود؛ از بازسازی روابط منطقهای تا بازآفرینی اعتماد جهانی. اما همه اینها نیازمند یک گام نخست است: تصمیم. مرز باریک تصمیم، همین جاست: میان انفعال و کنش، میان تردید و امید. اگر از این مرز بگذریم شاید بتوانیم دوباره جای خود را در معادله قدرت جهانی باز کنیم اما اگر در تردید بمانیم، دیگران برایمان تصمیم خواهند گرفت و آنگاه دیر خواهد بود.
