پیشبینی میشود السودانی و ائتلاف او برنده انتخابات عراق باشند
انتخابات پارلمانی اخیر عراق یک رویداد مهم اما در نهایت غیرتحولی در چارچوب سیاسی تثبیت شده کشور به شمار میرود. نتیجه این انتخابات کمتر بهعنوان یک مأموریت قاطع دیده میشود و بیشتر بهعنوان یک بازتنظیم قدرت میان نخبگان موجود است که ریشه در چارچوب مبتنی بر سهمیهبندی قومی- مذهبی (محاصصه) پس از سال ۲۰۰۳ دارد. یک نکته کلیدی در تفسیر این انتخابات این است که این فرآیند عمدتاً بهعنوان ابزار مذاکره در سطح نخبگان عمل میکند نه بهعنوان مکانیسم دموکراتیک مستقیم برای ترجمه اراده مردم به حکمرانی مؤثر. توزیع نهایی کرسیها، زمینه را برای مذاکرات طولانی پس از انتخابات فراهم میکند که اغلب در تعیین نخستوزیر آینده و تخصیص وزارتخانههای تأثیرگذار، حتی بیش از خود رأی مردم، تعیینکننده است.
یک نکته تحلیلی مهم، تأثیر تحریمها و تغییرات قانون انتخابات بر سلامت و چشمانداز رأیگیری است. تصمیم جریان مقتدی صدر برای تحریم انتخابات پس از ناکامی آنها در تشکیل دولت اکثریت در دوره قبلی با وجود بزرگترین بلوک بودن بهطور قابلتوجهی میزان مشارکت رأیدهندگان شیعه در برخی مناطق را کاهش داد و فضای حضور صداهای ضد سازمان را تنگ کرد. این تحریم همراه با بازگشت به سیستم نمایندگی تناسبی با حوزههای انتخابیه بزرگتر عملاً گشودگی دموکراتیکی را که سیستم رأی تکانتخابی غیرقابل انتقال (SNTV) پیشین برای نامزدهای مستقل و احزاب اعتراضی دوران تشرین فراهم کرده بود از بین برد. سیستم جدید به نفع ماشینهای سیاسی بزرگ، پرتمکن و تثبیت شده است و قدرت احزاب غالب، بهویژه در چارچوب هماهنگی شیعه، را تقویت میکند حتی اگر این احزاب در خود انتخابات، فهرستهای جداگانه ارائه دهند یک استراتژی «تکهتکهشدگی کنترل شده» برای حداکثر کردن کرسیها پیش از اتحاد مجدد برای تشکیل دولت.
بیمیلی و ناامیدی گسترده رأیدهندگان همچنان یک چالش اصلی در تفسیر مشروعیت دموکراتیک است. با وجود اینکه میزان مشارکت رسمی ظاهراً بالاتر از پایینترین رکوردهای پیشین است، واقعیت این است که بخش بزرگی از واجدین شرایط حتی ثبتنام نکردهاند و تبلیغات انتخاباتی آشکار با خرید رأی و سیاستهای معاملاتی همراه بوده که نشاندهنده از دست رفتن اعتماد عمومی به توانایی انتخابات در ایجاد تغییرات معنادار، مقابله با فساد گسترده یا بهبود خدمات ضروری است. این محیط بدبینی باعث میشود که اگرچه انتخابات بهطور قابل اعتماد برگزار میشوند اما لزوماً بازتابدهنده دموکراسی سالم نیستند. این فرآیند از نظر بسیاری از شهروندان بهعنوان یک بازی هزینهبر و صفر-جمع برای خودغنیسازی نخبگان دیده میشود؛ برداشت و ذهنیتی که نخستوزیر مستقر، محمد شیاع السودانی با تمرکز بر ارائه خدمات و مبارزه با فساد تلاش میکند، آن را تغییر دهد، هرچند با مقاومت داخلی قابلتوجهی برای دوره دوم مواجه است. در نهایت، انتخابات تأکید میکند که تفرقه درون بلوکهای عمده قومی- مذهبی همچنان ادامه دارد. در میان شیعیان در حالی که چارچوب هماهنگی احتمالاً همچنان نیروی غالب خواهد بود، رقابت میان احزاب تشکیلدهنده آن (مانند دولت قانون مالکی و جناحهای خزعلی) و چالش ائتلاف السودانی، تعادل قدرت داخلی و در نتیجه نخستوزیری آینده را تعیین خواهد کرد. بهطور مشابه، سیاستهای سنی همچنان با رقابت مشخص میشوند و انتظار میرود، چهرههایی مانند محمد الحلبوسی نفوذ خود را تثبیت کنند. چشمانداز سیاسی کردها که بهطور سنتی با رقابت PUK/KDP شناخته میشود نیز در مذاکرات فدرال تقسیم شده، وارد میشود. تفسیر نهایی نتایج انتخابات نه درباره یک برنده روشن بلکه درباره نفوذ نسبی هر جناح برای مذاکره بر سر سهم خود در دولت اجماعی، اجتنابناپذیر است که بدین ترتیب، نظام حمایت سیاسی و ثبات مدیریت شده را حفظ میکند، نظامی که در مواجهه با مشکلات عمیق اقتصادی و حکمرانی همچنان شکننده باقی مانده است.

