به بهانه تولد ۱۰۱سالگی نصرت کریمی

روز اول دی ماه، صدویکمین سالگرد تولد نصرت کریمی، سینماگر و هنرمند ایرانی است. کریمی آذرماه سال ۱۳۹۸ و درحالی که ۹۵ سال داشت با کارنامهای پربار از دنیا رفت. نصرت کریمی یکی از آن دسته سینماگران و هنرمندانی است که پس از مرگ، بیش از دوران حیاتش، قدر دانسته شد. او که بازیگر تئاتر گروه نوشین بود و سپس برای آموختن عروسکگردانی به پراگ، پایتخت چکسلواکی سابق رفت، پیش از انقلاب و در خلال سالهای ۵۰ تا ۵۱ تریلوژی کمدیهای زناشوییاش را به نامهای درشکهچی، محلل و تختخواب سهنفره ساخت. البته که او پیش از آن، دست به خلق آثار انیمیشن در ایران هم زده بود اما در سینما و تلویزیون بهعنوان بازیگر و کارگردان توسط عامه مردم شناخته میشد. خانهخراب که در سال ۱۳۵۴ ساخته شد و یک کمدی اجتماعی بود، آخرین فیلم سینمایی نصرت کریمی است. از سال ۱۳۵۷ به بعد هم هرچند یکی دو کار انیمیشن انجام داد اما در نهایت تنها حضور سینماییاش، بازی در فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی بود. کریمی پیش از انقلاب در تلویزیون هم فعال بود. بازی او در سریال بهیادماندنی دائیجان ناپلئون و در نقش پدر سعید، فراموش ناشدنی است. خودش در مستندی که سال گذشته از او منتشر شد، میگوید که ایرج پزشکزاد، نویسنده داستان دائیجان ناپلئون با دیدن او سر صحنه اعتراف میکند، این نقش را که براساس پدر خودش نوشته بهخوبی توسط کریمی اجرا شده است. او سریال پیوند را هم در سال ۱۳۴۶ و خسرومیرزای دوم را در سال ۱۳۵۶ ساخت و تقریباً از صحنه محو شد.
مستند نصرت کریمی
بیتردید مستند «نصرت کریمی؛ هنرمند بودن در ایران» نقش مهمی در شناساندن این شخصیت مهم فرهنگی ایران به جامعهای داشت که طی نزدیک به ۵۰ سال دوریاش از صحنه در آستانه فراموشیاش بود. جالب است بسیاری از کسانی که در زمان فعالیت نصرت کریمی هنوز بهدنیا نیامده بودند با دیدن این مستند که روایتی صادقانه و صریح از او بود به کریمی علاقهمند شدند و شاید امروز او در سرلیست هنرمندان و شخصیتهای محبوبشان باشد. هرچند پیش از آن انتشار ویدئوی رقص پراحساس او در محفل هنرمندانی چون همایون خرم و جهانگیر ملک نیز در فضای مجازی وایرال شده و بار دیگر حضور و ارزش او را یادآور شده بود.
مورد عجیب نصرت کریمی
سینمای موسوم به موج نو در ایران از اواخر دهه ۴۰ ه.ش شکل گرفت و نصرت کریمی یکی از چهرههای شاخص این موج سینمایی است. او در میان گروهی از کارگردانان موج نو سینمای ایران، دستهبندی میشود که فیلمهایش باوجود جلب علاقه نسبی مخاطب اما با دوری از فضای تجاری زمانه و براساس خواستها و ایدههای هنریاش ساخته شدهاند. با این وجود اما در میان سینماگران موج نو سینمای ایران نیز چهرهای متفاوت و خاص به حساب میآید و همچون نت متفاوتی در یک ارکستر هماهنگ است. او برخلاف روند ایدئولوژیک آن وقت سینمای ایران که همواره نگاهی تلخ به رویدادها دارد، نگاهش شیرین و مملو از طنزی هوشمندانه، گزنده و تأثیرگذار است. او با وجود نقدهای تند و تیزی که نسبت به ارزشهای وقت جامعه دارد اما زبان انتخابیاش کمدی است. با آنکه اوج حرفه کریمی در دهه ۵۰ است اما او چه پیش و چه پس از آن، دست از کار ساخت انیمیشن که به آن عشق میورزید، نکشید. کارهایی که شاید خیلی کم دیده شدند اما جایگاه محکمی در تاریخ هنر نمایش ایران خواهند داشت.
مثل آب روان
عباس جوانمرد، کارگردان مطرح و قدیمی تئاتر ایران درباره نصرت کریمی میگوید: «او مانند آب روان است» و همانطور که بابک کریمی، فرزند نصرت کریمی میگوید به این معناست: «نمیتوان او را گرفت یا مهارش کرد و اگر محدودش کنی، راه خودش را پیدا خواهد کرد». بابک در گفتوگویی پس از انتشار فیلم مستند «نصرت کریمی؛ هنرمند بودن در ایران» درباره پدرش گفت: «او روح لطیفی داشت. بهجای فرورفتن در غم، خودش را با کار سرگرم کرد. اصول فکریاش این بود که من دیروز بهدنیا آمدم، امروز قرار است زندگی کنم و فردا قرار است بمیرم. پس امروز را باید زندگی کنم. هیچوقت نمیگفت اگر این نشود، من بدبختم. میگفت اینطوری میتوانم مثبت و سازنده باشم با این چیزی که دارم. در هر شرایطی با آن چیزی که داشت، میساخت. همیشه میپرسید: «الان چه دارم و با همین چه میتوانم بسازم؟». عشق به گلکاری داشت و در گلخانه شروع کرد به پیوند زدن و کاکتوسها آنقدر زیاد شدند که شد، منبع درآمدش. برای روح و روانش، شبها بعد از شام مجسمه میساخت. کلاس گریم میگذاشت. مثل آب روان خودش را به مظروف میسپرد. واقعاً خودش را با شرایط جدید سریعاً تطبیق میداد و این رمز موفقیت نصرت کریمی بود. کسی که در زندان کلاس سینما و کلاس تعبیر خواب میگذارد تا به زندانی دیگر کمک کند و امید دهد این نشانگر شخصیت اوست. کسی که نمیدانست فردا زنده است یا نه، به دیگران بذر زندگی هدیه میداد».

