حسن بهشتیپور،کارشناس مسائل بین الملل
بعد از اتفاق رخ داده در اصفهان از جانب اسرائیل به نظر میرسد مناقشه بین ایران و اسرائیل به معنای درگیری نظامی در حدی که شاهد بودیم یا فراتر از آن، پایان یافته است و هر دو طرف مایل هستند که مدیریت بحران کنند و اجازه ندهند که بحران از این سطح گستردهتر شود، ایران و اسرائیل هر کدام به دلایل مختلف این تصمیم را اتخاذ کردند. در سطح کلان اما مناقشه بین ایران و اسرائیل تا زمانی که انقلاب اسلامی برقرار است، وجود دارد اما لازم به تاکید دوباره است که به نظر میرسد در این برهه زمانی در بعد نظامی هر دو طرف ترجیح دادند که مدیریت بحران کرده و موضوع را ادامه ندهند.
باید توجه کنیم که اسرائیلیها در یک بحران به شدت گسترده در غزه درگیر هستند. علاوه بر این نتانیاهو در داخل اسرائیل به شدت مشکلات جدی دارد؛ از درگیر شدن در جنگ و موضوع غزه که فشار زیادی را بر او وارد کرده تا افتضاحی که از نظر امنیتی در ۷ اکتبر به بار آمده است. در کنار این موضوع نتانیاهو مخالفان زیادی دارد و هفتهای نیست که درگیری و تظاهرات علیه او برقرار نباشد. با این مجموعه مسائل درگیری اسرائیل با ایران به شدت برای نتانیاهو زیانآور بود و او میداند با پاسخ جدیتر به ایران مجبور است، جواب دوباره بگیرد و این به معنی ادامه موضوع است. در این شرایط انگیزه اسرائیل این بود که اولا عملیاتی علیه ایران کرده باشد ثانیا پاسخ او آن قدر بحرانزا نباشد که شرایط فعلی با ایران را گسترش دهد.
نباید فراموش کنیم که از نظر نظامی، اطلاعات دقیقی نداریم که هر کدام چقدر خسارت زده و چقدر خسارت دیده است اما مشخصا با هر ارزیابی که از میزان برتری هر کدام از دو عملیات نسبت به دیگری داشته باشیم، تمایل دو طرف به عدم ادامه درگیری مشهود است.
با این وجود به نظر میرسد، مساله و مناقشه اخیر بین ایران و اسرائیل از دو جهت بر مساله جنگ غزه اثر گذاشت.
تردیدی نیست که طرف اسرائیلی ضربه قطعی خورد و متوجه شد که بحث این نیست که بشود یک تنه با همه نیروهای مقاومت بجنگد و مجبور است از حمایتهای آمریکا، انگلیس و فرانسه نیز برخوردار شود. اما مسالهای که میتوان به عنوان تاثیر منفی مناقشه اخیر بر جنگ غزه مورد توجه قرار داد این است که پیش از این از نظر افکار عمومی جنایتهایی که در غزه رخ میداد، باعث فشار زیادی از طرف مجامع بینالمللی مثل سازمان ملل و شورای امنیت بر اسرائیل میشد. این فشارها به اندازهای بود که حتی آمریکا که متحد اسرائیل بوده و هست بر نتانیاهو فشار میآورد تا امکان غذارسانی به غزه مهیا شود.
بعد از حمله به کنسولگری ایران در دمشق مشخص بود که نتانیاهو میخواست، بحران را به سمت دیگری هدایت کند و متاسفانه در این زمینه موفق شد بنابراین یک اثر منفی داشت که چهره پلید اسرائیل که درحال رشد بود با عملیات اسراییلی و پاسخ ایران به آن برای اسرائیل تغییر کرد و فشار از سمت متحدانش و در داخل هم کمتر شد. این بخش غیرمثبت ماجراست.
یک تاثیر مثبت- از نگاه گروههای مقاومت- وجود داشت که نشان داد، اسرائیلیها با ادعای سه لایه گنبد دفاعی، ضربهپذیر هستند و ابهت آنها فروپاشید. اینکه میگویند ۹۹ درصد موشکهای ایران را مهار کردیم اما اطلاعاتی که مکررا منتشر میشود، نشان داده که میزان مهار موشکها کمتر و خسارت وارد شده بیش از میزان اعلامی اسرائیل است.
اثر مثبت و مهم این ماجرا این است که به واقع گروههای فلسطیی روحیهای گرفتند که تنها نیستند و اینگونه نیست که اسرائیل هیچ واکنشی از هیچ طرفی نداشته باشد بنابراین از نظر روحیه نیروهای فلسطینی تاثیر بسیار مثبتی اتفاق افتاده اما از بعد منفی، فشار از روی نتانیاهو برداشته شده است.