سارا مومنی، دانشجوی دکتری مدیریت رسانه
از «جنگ» و «تاریخ» برای جوانان امروزی و حتی دیروزی که شروع کنیم به حرف زدن، دهانها به خمیازه باز میشود و هر کس گوشهای نشسته و سرگرم تلفن همراهش میشود. ناراحتکنندهتر اینکه، هر دو موضوع از آن دست موضوعات داستانی هستند که تولیدکنندگان سینمایی هم به دلایل مختلفی مانند هزینههای بالا و زمانبری بیشتر فرآیندش زیربار تولید آنها نمیروند و تازه پس از پذیرفتن تولید سینمایی با موضوعات جنگ و تاریخ با مخاطبی مواجه میشوند که با یک تصور کلیشه از تلخ و تکراری بودن این موضوعات، آن را پس میزند. اما هر دو موضوع به قدری مهم، ویژه و ارزشمند هستند که نیاز است برای نسلهای بعدی و به اقتضای تغییرات نسلیشان، مستمر آنها را بازنمایی و بازتولید کرد.
بر همین مبنا، انتخاب یک سوژه و تصمیم برای تولید آن در قالب سینمایی و پذیرفتن ریسک تماشا نشدنش، سخت است و نیاز دارد که جنبههای مختلف این انتخاب تحلیل شود. آن وقت تولیدکننده میتواند به طور استراتژیک آن سوژه را برای تولید سینمایی انتخاب و خود سوژه را هم به یک فیلم استراتژیک تبدیل کند. از سوی دیگر، مخاطب هم انتخاب میکند که فیلم را ببیند و جوان و نوجوان و خانوادهاش را در این تماشا با خود همراه کند.
فیلم سینمایی «آسمان غرب» که درحال اکران است، از آن دست فیلمهایی است که با سوژهاش، تولیدکننده را جذب ساختش کرده «تلخ» و «تکراری» بودن سوژه جنگ را از آن گرفته و شکوه سوژه را در قامت پرده سینما به تصویر کشیده است. فیلم روایتی از روزهای اول جنگ در مرزهای غربی است. شخصیت اصلی و قهرمان داستان شهید علیاکبر شیرودی است که بخشی کوتاه اما مهم از زندگی او بازنمایی شده است. نقش شهید علیاکبر شیرودی را بازیگر جوان سینما، «میلاد کیمرام» بازی کرده است.
چند گام جلوتر از سینمای جنگ
یکی از عرصههای پرخرجوهزینه در سینما متعلق به موضوعات تاریخی و جنگی است. بازیگران، ابراز و امکانات جنگی، جلوههای ویژه، موسیقی، محتوا و فیلمنامه همه با حساسیت و شکلی جدیتر از فیلمهای دیگر در خدمت موضوع مهم جنگ هستند. عرصه امکانات و ابزارهای جنگی «آسمان غرب» بسیار پرهزینه و البته ضروری برای قامت سینماست و به نوعی یک افتتاحیه با شکوه برای حضور بیشتر پیشرفتهای فنی و تکنیکی نزدیک به استانداردهای جهانی در فیلمهای سینمایی بعدی است. این نقطه قوت شاید به یکی از رسالتهای اصلی و قدیمی سینما در مقام رسانه برگردد؛ یعنی سرگرمی. مردم بهعنوان مخاطب، سینما را نه لزوماً با رویکرد هنری و صنعتی که با رویکرد سرگرمیبخشی انتخاب کرده و روی صندلی سالن سینما مینشینند که چیزی را ببینند که بهجز پرده سینما در هیچ رسانه قدیم و جدید دیگری لذت تماشا نداشته باشد. اصولاً فیلمهایی در ژانر اکشن، جنایی، تخیلی، تاریخی و جنگی چنین قابلیت پرداختی دارند. از نقاط قوت برجسته «آسمان غرب» نمایش تصویر باکیفیت از یک جنگ تمامعیار شهری بود. تعلیقها، نقاط عطف، بازیها و سیر قصه در سکانس جنگ شهری به واسطه تدوین مناسب، شکلی منسجم و واحد به خود گرفته و مخاطب را پای فیلم نگه داشته بود. سکانس بحثبرانگیز فیلم در فرم و تکنیک هم متعلق به پیشبینیناپذیر بودن ماجرای انفجار اتومبیل جنگی دشمن در انتهای فیلم بود.
قهرمانی برای تمام نسلها
نقدهایی که به انتخاب بازیگران در هر فیلم سینمایی میشود، فارغ از وجه دانشی و تجربیاش متاثر از سلیقه هر تولیدکننده در عرصه هنر است. بنابراین حتی اگر من نویسنده بازی و انتخاب بازیگر اصلی فیلم «آسمان غرب» را نپسندیده باشم، تلاش میکنم انصاف را نگه دارم و بگویم انتخاب هرم هنرمند، جوان و امروزی «میلاد کیمرام»، «امیرحسین آرمان» و «آرمین رحمیان» برای نقشهای شهید علیاکبر شیرودی، شهید حسین ادیبان و شهید حسین همدانی، انتخابی درست و مناسب با مخاطب امروزی سینماست. یکی از نکات قابل تامل فیلم، استراتژی بازنمایی انتخاب و تصمیمات فردی در شکلگیری تاریخ است. همین نکته یک رویکرد مهم تربیتی برای کودک و بیشتر نوجوان و جوان دارد؛ مخاطب در مواجهه با این بازنمایی با اثر فردی و جمعی یک تصمیم و انتخاب آشنا شده و دیگر خود، انتخاب و رفتارش را از دایره جمعی هویتی- ملی جدا نمیداند. این استراتژی بازنمایی با استفاده از فرصت هرم شخصیتهای قهرمان فیلم در خط سیر داستان شکل گرفته است؛ هر کدام از این شخصیتها در روایت داستان میدانند، راه و کار درست چیست و به واسطه همین دانش، باور و تصمیم تکبهتک افراد است که تاریخ شکل میگیرد و ذرهای از خاک به دست دشمن نمیافتد. حالا ممکن است در ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، رسانهای و اجتماعی کلیدواژههایی مانند تمرد، سرپیچی از فرمانده و… داشته باشد؛ اما نامش «انجام کار درست به شکلی درست» است که در آغاز قصه فیلم هم به شهید شیرودی اجازهاش داده شد.
شنیدن حرفهای نگفتنی جنگ
سینما در کنار سرگرمکنندگیاش، ماموریتهای دیگری مانند آموزش و اطلاعرسانی هم دارد؛ سینما آینه جامعه است و مردم خود را در سینما میبینند. اتفاقاً مردم هم آیینه سینما هستند؛ اما باید گفت تمام این حجم عظیم هنر، صنعت، هزینه، نیروی انسانی و تخصص در کنار هم جمع شدهاند که محتوا و مضمون مهمی را به شکلی مناسب و دیدنی به مخاطب برسانند.
«آسمان غرب» حرفهای زیادی برای گفتن دارد و شاید بتوان در وهله اول آن را بازنمایی جدیدی از «ارتش» دانست. مفهومی که مردم بیشترین فاصله را از آن دارند، آن را بر پایه فرمان، نظم و دستور دیده و مبنای ستونش را بر جدیت و خشونت میدانند. فیلم با یک روایت درست، توانست تصور قالبی مردم درباره ارتش را تغییر داده است و ارتش را در همبستگی نزدیک با مردم نشان دهد. چه آنجایی که شهید شیرودی در پادگان نظامی را باز کرد و مردم عشایر را که از جنگ و انفجارها ترسیده بودند و به آنجا پناه آورده بودند راه داد، چه آنجایی که شهید همدانی در یک جنگ شهری تمامعیار تا پایان کنار مردم ایستاده بود و میجنگید، چه آنجایی که شهید ادیبان با خونسردی قابل توجه اما هوشمندی سریع، یک سرباز نوجوان معمولی را تا فرماندهی رساند و عملیات جنگ شهری را با او به ثمر رساند.
نکته دیگر این است که بازتولید ژانر جنگ در سینما به طورکلی، یک قانون نانوشته است. این ژانر در سینماهای جهان هیچگاه فراموش نمیشود و مکرر و مستمر در این ژانر فیلمهای سینمایی مختلفی برای نسلهای جدید تولید میشود. علت آن نگاه استراتژیک کشورهای مختلف به رسانه، هنر و صنعت سینماست. سینما در بُعد محتوا و مضمون، یک رسانه عمومی استراتژیک است که به واسطه جذابیتهای بصری مهمترین حرفها و پیامها را در بازه حدوداً ۱۰۰ دقیقهای در ذهن مخاطب کاشته و برجسته میکند. این اتفاق در ژانر جنگی با محوریت قهرمانپروری و ساخت الگوی قهرمان، بهتر اتفاق میافتد. فیلمهای جنگی ساخته شده در سطح جهانی را که به خاطر بیاورید، در زیرمتن به کلیدواژههایی مانند ترس، سختی جنگ، نه به جنگ، فرار و مرگ و در متن به شجاعت میرسیم. اما ژانر جنگ در گفتمان دفاع مقدس از همان ابتدا به کلیدواژههایی مانند شجاعت، مبارزه با ظلم، دفاع از خاک، هویت ملی، وطندوستی، حقطلبی و غیرت میرسیم که ممکن است در نگاه برخی صاحبنظران سینمایی، شعار تلقی شود که البته در صورت پرداخت نادرست در فیلم، این نگاه درست است.