فرشاد گلزاری، گروه بینالملل
شامگاه چهارشنبه، (پنجم ژوئن برابر با ۱۶ خرداد ماه) شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی با تصویب قطعنامهای علیه ایران، از تهران خواست همکاریهای خود را با این سازمان افزایش دهد و محدودیتهای اخیر برای بازرسان این نهاد را لغو کند. این قطعنامه درحالی به تصویب رسید که از ۳۵ عضو شورای حکام ۲۰ عضو به آن رای موافق، ۲ عضو رای مخالف و ۱۲ عضو نیز رای ممتنع دادند که نام چین و روسیه در بین مخالفان این قطعنامه به چشم میخورد.
یورونیوز در این خصوص نوشته است که «شورای حکام در چارچوب این قطعنامه، از ایران خواسته است که تصمیمش در ممانعت از فعالیت چند بازرس ارشد آژانس در این کشور را لغو کند همچنین قطعنامه تاکید کرده است که تداوم فعالیتهای تحقیقاتی این بازرسان برای انجام موثر فعالیتهای راستیآزمایی آژانس در ایران ضروری است».
بسیاری از منابع غربی در این راستا اعلام کردند که پیشنویس این قطعنامه از سوی سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان (تروئیکای اروپایی) پیشنهاد شده و هدف از طرح آن افزایش فشارها بر تهران بوده و با اشاره به بیانیه مشترک این سه کشور به این موضوع اشاره کردند که این سه کشور درخواست کردهاند تا «شورای حکام باید ایران را در قبال تعهدات قانونیاش پاسخگو کند».
افزون بر این موضوع، تروئیکای اروپا در ادامه اتهامزنیها به ایران، نامهای به شورای امنیت سازمان ملل نوشته و در آن مدعی نقض تعهدات ایران در توافق هستهای شدند. بر همین اساس خبرگزاری رویترز جمعه (۷ ژوئن/ ۱۸ خرداد) اعلام کرد که دیپلماتها هدف از این اقدام را تحت فشار قرار دادن تهران برای حل دیپلماتیک موضوع هستهای برای پرهیز از اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل خواندهاند. براساس اعلام این خبرگزاری در نامه سه کشور اروپایی به صراحت تهدیدی به «بازگشت» تحریمهای سازمان ملل نشده اما آنها یادآوری کردهاند که قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ (۲۶ مهر ۱۴۰۴) منقضی میشود و این قطعنامه توافق هستهای را تضمین کرده و امکان اعمال تحریمها پس از تاریخ انقضای آن وجود دارد. به نوشته رویترز، ایران نیز به نوبه خود در نامهای ضمن رد مواضع اروپا به اقدام آمریکا در خروج از برجام اشاره کرده و این درحالی است که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در سال ۲۰۱۸ توافق هستهای با ایران را کنار گذاشت و تحریمهای اقتصادی ایالاتمتحده را مجدداً علیه این کشور اعمال کرد. همچنین در این قطعنامه پیشنهادی اروپاییها، ادعا شده که ایران تعهدات خود در زمینه پادمانهای پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را نقض کرده است.
در نامه تروئیکای اروپایی که تاریخ آن ۳ ژوئن است، گزارش ماه پیش (میلادی) مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهانهای برای اتهامزنی به ایران در زمینه فعالیتهای هستهای آن ازجمله در زمینه افزایش ذخایر و تولیدات اورانیوم غنی شده با خلوص بالا قرار گرفته است.
در مقابل نمایندگی ایران در سازمانهای بینالمللی اعلام کرده، تهران در چارچوب موافقتنامه پادمان جامع تاکنون با آژانس همکاری کاملی کرده و تمام مواد و فعالیتهای هستهای ایران به طور کامل به آژانس اعلام شده و توسط آژانس راستیآزمایی شده است. همچنین نمایندگی ایران در این باره گفته است، جمهوری اسلامی ایران به طور کامل به تعهدات خود ازجمله موافقتنامه پادمان جامع پایبند بوده و تمام تلاش خود را به کار گرفته تا آژانس بتواند به طور موثر فعالیتهای راستیآزمایی خود را در ایران انجام دهد.
ماجرا چیست؟
اگر به روند ارائه پیشنویس قطعنامه ضدایرانی توسط تروئیکای اروپایی نگاه کنیم در این میان شاید بتوانیم به یک سوال مهم پاسخ دهیم و آن هم این است که اساساً تصویب این قطعنامه آن هم به این سرعت علیه تهران چه معنایی دارد و چرا این جماعت حالا به فکر اعمال فشار بر تهران افتادهاند؟ اینکه دائماً تروئیکای اروپایی درحال مخابره پیام تهدید و هشدار از ناحیه خود در قبال فعالیت هستهای ایران بوده و در امتداد آن در پشت پرده با آمریکا هم درخصوص همسویی در این پرونده به جمعبندی مورد نظر خود میرسند؛ به نوعی یک اقدام تازه به حساب نمیآید اما بحث اصلی این است که این اقدام در لایه اول میتواند اعتبار گزارشهای نوبهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را با سوءظن همراه کند. اینکه دیده میشود یکباره اروپا و آمریکا شمشیر خود را در شورای حکام از رو میبندند و نهایتاً یک قطعنامه، آن هم با محوریت بازرسیها و بسیاری از متن و حواشیهای دیگر را مطرح میکنند دقیقاً این پیام را میرساند که قدرتهای غربی که خود بیشترین نظارت و نفوذ را بر آژانس و شخص رافائل گروسی دارند به گزارشهای این نهاد بینالمللی اطمینان ندارند! به موازات این روند، موضوع اسرائیل هم مطرح است. بارها و بارها مقامات امنیتی و سیاسی اسرائیل با تحریک غرب و اعمال نفوذ بر افکار عمومی نظام بینالملل از طریق رسانههای خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم این موضوع را مطرح کردهاند که فعالیت ایران درحال گرفتن شیب صعودی به خود است و میتواند به دستیابی به تسلیحات هستهای ختم شود! این ادعای اسرائیل البته مربوط به امروز و دیروز نیست بلکه در ادوار مختلف مطرح بوده اما در این میان دو موضوع وجود دارد. مساله اول این است که برخی از کارشناسان و حتی رسانههای داخلی اعتقاد دارند که این اقدام شورای حکام و تصویب قطعنامه ضد کشورمان، آن هم در آستانه برگزاری انتخابات زودهنگام در ایران میتواند به مثابه تحتالشعاع قرار دادن تهران و اعمال فشار مضاعف باشد که تا حدودی درست است اما در این میان نباید از وضعیت و شرایط حاکم بر منطقه غافل بود.
واقعیت غیرقابل انکار این است که غرب آسیا در شرایط کنونی به صورت کاملاً مشهود درگیر چندین منازعه سیاسی و امنیتی است که عموماً هم در این راستا، اسرائیل نقطه مرکزی و بازیگر اصلی در آن به حساب میآید. به عنوان مثال در بحث عادیسازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل آن هم با محوریت ایالاتمتحده یا در پرونده غزه و رفح شاهد آن هستیم که یک خلل مشهود علیه اسرائیل به وجود آمده یا حداقل آن نتیجهای که آنها مدنظر داشتند، کسب نشده است. در این راستا منافع ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا بهخصوص تروئیکا هم باید مدنظر قرار بگیرد.
به عنوان نمونه در هفتههای اخیر جنگندههای ارتش آمریکا و انگلیس در چند نوبت به صنعا و به صورت کلی خاک یمن حمله کردهاند و حتی سنتکام هم در این راستا به دنبال آن است تا بتواند به افکار عمومی بفهماند درحال مبارزه با حملات ارتش ملی یمن است؛ چراکه در بابالمندب و خلیج عدن منافع اسرائیل، اروپا و آمریکا یک درهمتنیدگی آشکار را نشان میدهد.
این مساله از این جهت اهمیت دارد که بدانیم تلآویو درحالی که هیچ برنامه مشخصی برای پایان دادن به جنگ غزه ندارد و از سوی دیگر توسط دیوان دادگستری بینالمللی (ICJ) و افکار عمومی غرب و منطقه تحت فشار است و حتی برخی از کشورهای اروپایی مانند اسپانیا هم به صف جنگ حقوقی با تلآویو پیوستهاند، راهی ندارد جز ایجاد یک انحراف سیاسی در جامعه ملل. به همین دلیل باید گفت ایران در این راستا و براساس مستندات آژانس به تعهدات خود پایبند بوده اما در این راستا بحث «جنگ سیاسی علیه تهران» را نباید نادیده بگیریم.