Page 4 - 0111-Sazandegi
P. 4

‫تاز‌ههای ادبیات و هنرکافه‬                                                                                                                                                                                           ‫سال ششم ‌شماره ‪1622‬‬     ‫‪04‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                     ‫دوشنبه ‌‪ 2‬بهمن‌‪1402‬‬

                                                                                                                                                                                                         ‫طالقانیاصو ‌لگرا‬                                                                                                                                                                  ‫دریچه‪ :‬تحلیل عادات‬

                                                                                                                                                              ‫سیدمهدی طالقانی فرزند آی ‌تالله طالقانی درگذشت‬                                                                                                                                                                                ‫غم پول‬

‫كنند‪ .‬آقا م ‌یگفتند چه اشكال دارد‪ ،‬شورایی كه قرار‬                                                                                                                                                                                                                                     ‫سیدمهدیعلاییطالقانی‪،‬فرزندآی ‌تاللهطالقانی‬                                                      ‫نقش استرس پول در تضعیف سلامت روان‬
‫اكنسندت‪ .‬ا‪۱۵‬صنلفًارهعمۀضوچآن‌پبهااشندردآ‪،‬نسرهخنچهپمهی‌مكندنردآ‪،‬نشرــخنماه‬                                                                                                                                                                                                             ‫ی ‌کشــنبه اول بهمن به علت بیماری ریوی ‪ -‬تنفسی‬                                                                             ‫حسن محرابی‬
‫مسلما ‌نها سعی كنید‪ ،‬بهتر كار كنید كه مردم در دوره‬                                                                                                                                                                                                                                    ‫درآی‌‪.‬سی‪.‬یوبیمارستانخات ‌مالانبیاتهراندرگذشت‪.‬‬
‫بعد به شــما رأی دهند‪ ».‬مهــدی طالقانی م ‌یگوید‬                                                                                                                                                                                                                                       ‫مهــدی طالقانی متولــد ‪ ۱۳۲۹‬و از مبــارزان و‬                                                                                                   ‫پژوهش‌گر‬
‫خانۀ آی ‌تالله طالقانی‬  ‫پروسیازهپمیـهـارقوزشــیاارنقولاگربو‌هههماد ِیر‬                                                                                                                                                                                                                ‫زندانیــان رژیم پهلوی بود‪ .‬از دوران جوانی در بیت و‬
‫انقلابی اعم از چپ و‬                                                                                                                                                                                                                                                                   ‫دفتر پدر‪ ،‬همراه و كمك دســت آی ‌تالله طالقانی بود‬                                           ‫رضایت شــغلی و میزان درآمد حاصل از فعالیت شغلی‬
‫راســت‪ ،‬باز بود و تا زمانی كه مجاهدین خلق مسلح‬                                                                                                                                                                                                                                        ‫و اطلاعات و خاطــرات فراوانی از پدر و تصمیمات‬                                               ‫و تأثیر آن بر وضعیت سلامت روان از موضوعاتی است که‬
‫نشده بودند و مسلحانه به خیابان نیامده بودند‪ ،‬مرحوم‬                                                                                                                                                                                                                                    ‫او ب ‌هخصــوص از دوران بعد از انقلاب داشــت و در‬                                            ‫بســیاری از جوامع و از جمله جامعه ما با آن مواجه است‪.‬‬
‫طالقانی این گروه را هم مثل همه م ‌یپذیرفت‪.‬‬                                                                                                                                                                                                                                            ‫چهار دهــۀ اخیر به بازنمایی و تبیین افکار و آراء پدر‬                                        ‫برای ای ‌نکه بدانیم این مشــکل دارای چه شکل و جنب ‌های‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                      ‫م ‌یپرداخــت‪ .‬او در گف ‌توگویی با خبرگزاری فارس‬                                             ‫اســت‪ ،‬م ‌یتوانیم در ابتدا به صورت موردی به تحقیقی که‬
                       ‫ ‪ W‬طالقانی اصو ‌لگرا‬                                                                                                                   ‫همۀ طی ‌فها بحث و گف ‌توگو كنیم‪ .‬بر همین اســاس او در زندان‬                                                             ‫گفته‪« :‬از همان بچگی آقا مــا را با دنیای خودش و‬                                             ‫در این خصوص در بیش از چهل کشور دنیا صورت گرفته‬
                                                                                                                                                              ‫هیچ ابایی نداشــت كه با چ ‌پها نیز هم ســفره شود‪ .‬او سا ‌لهای‬                                                           ‫ضرور ‌تهای آن آشــنا کرد‪ .‬حتی ما از سنین کودکی‬                                              ‫نگاهیبیندازیم‪.‬درنظرسنج ‌یهایانجامگرفته‪،‬آمده‪:‬برای‬
‫برخلاف مرحوم اعظم طالقانی که جزو نیروهای‬                                                                                                                      ‫‪ ۴۲‬تا ‪ ۴۶‬وقتــی در زندان قصر بود برخــاف برخی توصی ‌هها‪ ،‬از‬                                                             ‫شریک مبارز‌ههای پدر شدیم‪ .‬رازدار بودن پای ثابت‬                                              ‫میلیو ‌نها تن از افراد شــاغل‪ ،‬دوران پس از کرونا فقط به‬
‫ملیـمذهبیبودوبااصلا ‌حطلبانقرابتداشتوطاهرهطالقانی‬                                                                                                             ‫جانب عد‌های از روحانیون و مذهب ‌یها و حتی بعضی از دوســتان‬                                                     ‫خواســت ‌ههای پدر از ما بود‪ .‬حدود‪ ۵‬سال داشتم که آقا رازداری را‬                                       ‫معنای درگیری با یک بیماری نبود بلکه از دست دادن شغل‪،‬‬
‫که کاندیدای اصلا ‌حطلبان برای مجلس ششم و نمایندۀ مجلس‬                                                                                                         ‫نهضــت آزاد ‌یاش‪ ،‬ســفر‌هاش را جدا نمی‌كرد چــون مانند آنها‪،‬‬                                                   ‫به من یاد داد‪ .‬آقا بیش از هر چیز به تربیت عملی اعتقاد داشــت‪.‬‬                                        ‫غم و اندوه برای فقدان درآمد و عدم اطمینان شغلی نتایج‬
‫ششــم بود‪ ،‬مرحوم مهدی طالقانی به گرو‌ههــا و افراد اصو ‌لگرا‬                                                                                                  ‫چ ‌پهــا را نجس نم ‌یدانســت‪ .‬آقای ادیب برومنــد نقل می‌كرد‬                                                    ‫م ‌یگفت از حرف زدن و دهان چرخاندن کسی به جایی نم ‌یرسد‪.‬‬
‫نزدیکی بیشــتری داشت‪ .‬او در بخش پایانی گف ‌توگو با مهرنامه‬                                                                                                                                                                                                                   ‫یک بار یادم م ‌یآید‪ ،‬مهمان مهمی داشــتند و از ما که خیلی ســن‬                                                                 ‫اصلی این موضوع بود‪.‬‬
‫دربارۀ اختلافات فرزندان آی ‌تاللــه طالقانی با یکدیگر و ب ‌هویژه‬                                                                                                                                                                                                                  ‫کمی داشتیم‪ ،‬خواستند دربارۀ مهما ‌نشان رازداری کنیم‪».‬‬                                            ‫براســاس این تحقیق کــه در ابتدای ســال ‪ ۲۰۲۰‬میلادی‬
‫اختلافات خودش با اعظم طالقانی م ‌یگوید‪« :‬ما زمانی كه بچه‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                                          ‫انجام گرفتــه بود ‪ ۴۶‬درصد از کارگــران در اروپا و آمریکا به‬
‫بودیم‪ ،‬با هم خوب بودیم‪ .‬اعظم خانم و سایر بچ ‌ههای همسر دوم‬                                                                                                    ‫كــه وقتی در زندان قزل قلعه بودند گاهی صدای موســیقی از یك‬                                                                                    ‫ ‪ W‬چ ‌پها را نجس نم ‌یدانست‬                                           ‫دنبال شــغل جدید بود‌هاند و از هــر ‪ ۱۰‬نفر ‪ ۴‬نفر به طور کلی‬
‫آوقاـقـعاًابباهماماخمیلحبیتخوداشبـبـوتدنندد‪.‬ودرمامخجانمۀوآنعه‪۰‬ا‪۱‬مبر‌ایدرفرتیومخوواههمر‌هبشوـدـیام‪،‬ن‬                                                           ‫بنــد م ‌یآمد‪ ،‬آقای بازرگان گوشــش را م ‌یگرفت و م ‌یرفت اما آقا‬                                               ‫مهــدی طالقانی که در جریان اكثــر رفت و آمدها و مذاكرات‬                                              ‫به فکر یک شــغل جدید یا تغییر شغل در سال ‪ ۲۰۲۲‬هستند‪.‬‬
‫‪ ۵‬تا ما بودیم‪ ۵ ،‬تا آ ‌نها‪ .‬اختلافی هم نبود‪ .‬ولی بعدها شــاید به‬                                                                                              ‫م ‌یایســتاد و گوش می‌كرد و م ‌یگفت‪ ،‬بنــده خدایی م ‌یخواند و‬                                                  ‫گرو‌ههای مختلــف ازجمله چ ‌پها با پدرش بــود در گف ‌توگو با‬                                          ‫اصطلاح «اســتعفای بزرگ» به دلیل ترک شــغل از ســوی‬
‫قخوانلم بشـهـاماصلمان‌حبطهلدوبلتبویدبنو‪.‬دانمامعوارقوع ًافایش‌ندگمونوهانعیظسـمـخاتن‪.‬ممونطاسهعرهی‬                                                               ‫صدای خوشــی هم دارد‪ ،‬چرا آدم گوش ندهد‪ .‬آقا خیلی منعطف‬                                                          ‫شــمارۀ ‪ ۳۱‬مجلۀ «مهرنامه» (مهر ‪ )۱۳۹۲‬برخــی از خاطراتش‬                                               ‫کارمندان (با آمار ب ‌یســابقه و بالا) رایج شــده اســت؛ زیرا‬
‫كردم از برخی امكانات اســتفاده كنم برای نشر آثار و كتا ‌بهای‬                                                                                                  ‫بودند‪ .‬برخوردشــان با چ ‌پها نیز متأثر از این روحی ‌هشان بود‪ .‬آقا‬                                              ‫از ارتباطات آی ‌تالله طالقانی بــا گرو‌ههای مخالف و نظرات او را‬                                      ‫کارگران به دنبال دســتمزد بهتر‪ ،‬انعطا ‌فپذیری بیشتر‪ ،‬بهبود‬
‫آقا اما نه رانتی از این دولت خوردم‪ ،‬نه چیزی گیرم آمده اســت‪.‬‬                                                                                                  ‫معتقد بودند باید با چ ‌پها گف ‌توگو كنند تا جذ ‌بشان كنند‪ ».‬او‬                                                 ‫دربارۀ حقوق مخالفــان بازگو کرده بود‪ .‬مهــدی طالقانی در این‬                                          ‫تعادل بین کار و زندگی و مزایای بیشــتر (خواه مالی‪ ،‬مرتبط‬
‫من مدیون هیچ گروه و دست ‌های نیستم و به همین دلیل هم راحت‬                                                                                                     ‫م ‌یگوید‪،‬آی ‌تاللهطالقانیحتیپسازعلنیشدنتغییرایدئولوژی‬                                                          ‫گف ‌توگو دربارۀ رابطۀ آی ‌تالله طالقانی با گرو‌ههای چپ م ‌یگوید‪:‬‬                                     ‫با ســامت روان یا موارد دیگر) هســتند‪ .‬اما برای همۀ مردم‬
‫م ‌یتوانم حرفم را بزنم اما فكر می‌كنم‪ ،‬م ‌یتوان از برخی امكانات‬                                                                                               ‫مجاهدین خلق با آ ‌نها هــم ارتباطش را حفظ کرده بود‪« :‬مرحوم‬                                                     ‫براعبطض ًاه‬  ‫مذهبــی بودند كه‬  ‫طالقانــی از معدود زندان ‌یهای‬                   ‫«مرحوم‬               ‫انجام این تغییرات امکا ‌نپذیر نیست؛ به همین سبب در برخی‬
‫استفاده كرد تا كارها و صحب ‌تهای آقا منتشر شود و در دسترس‬                                                                                                     ‫طالقانی در حیاط پشت اوین دائم با سازمان ‌یهای تغییر ایدئولوژی‬                                                               ‫كه خصمانه نبوده‪،‬‬  ‫چ ‌پها داشتند‪ ،‬حداقل م ‌یبینیم‬                   ‫خوبی با‬              ‫از جوامع این نگرانی به شکل دیگری پدیدار شد‪ .‬از جمله در‬
‫عموم قرار گیرد‪ .‬اعظم خانم طور دیگری فكر می‌كند‪ ،‬اشــكالی‬                                                                                                      ‫به بحــث و گف ‌توگو م ‌یپرداخت‪.‬‬   ‫با آنها‬  ‫ادیادشهــاصنحابـسـاس ًتاممعیت‌كقرددبهو‬                              ‫دوستانه بوده و ملاطفت داشتند‪ .‬ایشان برخلاف بعضی مذهب ‌یها‬                                            ‫کشــور ما نگران ‌یهای مالی به‌عنوان بزر ‌گترین منبع استرس‬
                                                                                                                                                              ‫با مخالف بودند و به همین دلیل هم‬  ‫تعامل‬                                                                        ‫كطهالبقاانچی ن‌پههفاقهط‌مبغاذاچنم‌پ ‌هیاشبلدنكده‪،‬اسسار یس ًا بكاسمفخراهلمف‌ی‪،‬نمششستكنلدی‪.‬نمدارشحومت‬  ‫برای مردم بوده است‪ .‬البته مشکلات متعددی در زندگی وجود‬
                           ‫هم ندارد‪ .‬من ای ‌نگون ‌هام‪».‬‬                                                                                                       ‫وقتی بحث شــوراها را در فیضیه قم مطرح كردند مورد سوال قرار‬                                                                                                                                                          ‫دکاهرتدقارمیابـمـ ًاشاکزلهپرو‪۳‬ل‪،‬ن بفیرشدترردندیراذ‪۱‬هنف‌نـهـاربا(ق‪۱‬ی‪۳‬م‪‌)٪‬یممان‌یدگ‪.‬وبیهدطکوهرهیر‬
                                                                                                                                                              ‫گرفتند كه ممكن است در این شوراها كمونیس ‌تها و چ ‌پها رخنه‬                                                     ‫چون معتقد بود‪ ،‬منطق اســام آ ‌نقدر قوی است كه ما م ‌یتوانیم با‬                                       ‫روز نگران امور مالی خود است‪ .‬دلیل اصلی و اولیه و بینادین‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                  ‫مشــکلات پولی آن است که موجب شک ‌لگیری نگرانی برای‬
                                                                                                                                                              ‫دیپلماتیکهروزنام ‌هنگارشد‬                                                                                                                                                                                           ‫تأمین نیازهای اولیه مانند غذا و مســکن بوده است‪ .‬علاوه بر‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                  ‫این‪ ،‬کسانی که مشــکلات مالی را به عنوان بزر ‌گترین منبع‬
                                                                                                                                                              ‫مهدی بشارت مدیر مجلۀ اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی درگذشت‬                                                                                                                                                                 ‫اســترس خود ذکر م ‌یکنند‪ ،‬بیشــتر از خواب ضعیف (‪)٪۶۱‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                  ‫تغییر در اشــتها (‪ )٪۳۶‬و دیدگاه منفــی از خود (‪ )٪۲۷‬رنج‬
‫م ‌یشود‪ .‬او م ‌یگوید‪« :‬این وضع ادامه داشت تا ای ‌نکه در خرداد ‪۱۳۵۹‬‬                                                                                            ‫بکا اسبرایهایزمکامرکملن ّاداآنشناسیما ‌یسشیودح‪.‬اهضرشبــهتخدمام‌هونتیدمردآنر اجیا بن اوددا‪.‬رهدرمایشغن بولخبودش‬  ‫مهدی بشــارت‪ ،‬مدیــر مجلۀ اطلاعات سیاســی‪ -‬اقتصادی و از‬                                              ‫م ‌یبرند‪ .‬علاوه بر مشــکل ب ‌یپولی‪ ،‬مسألۀ بعدی محی ‌طهای‬
‫امزرمزدمانروه‌عـاـلاخیروزمجینبویدونهخواویدیآوگادهریشایــیدیعمر‪.‬ا‪.‬ق‪.‬کدهساتکویردًایازسّخرریوبجودکباهر تکنماانم‬                                                  ‫تا ای ‌نکه امیرخســرو افشار‪ ،‬ســفیر ایران در لندن او را برای همکاری‬                                            ‫اعضای سابق سفارت ایران در بغداد‪ ،‬چند روز پیش در سکوت خبری‬                                            ‫کاری پر استرس است که م ‌یتواند به سلامت روان افراد آسیب‬
‫سفارت ایران از حوزۀ بغداد جلوگیری شود‪ .‬این به منزلۀ گروگا ‌نگیری‬                                                                                              ‫در ســفارت لندن دعوت م ‌یکند و پــس از ای ‌نکه پرویز راجی به جای‬                                                            ‫درگذشت و تا دیروز هیچ رسان ‌های درگذشت او را پوشش نداد‪.‬‬                                 ‫برساند‪ .‬کســانی که به فکر ترک شغل م ‌یافتند بیشتر اذعان‬
‫بود‪ ...‬موضوع را با تلگراف رمز به تهران منعکس کردم اما تأکید کردم‬                                                                                              ‫افشــار به ســفارت لندن م ‌یرود‪ ،‬بشــارت به تهــران بازم ‌یگردد و در‬                                           ‫مهدی بشارت‪ ،‬شهریور ‪ ۱۳۲۴‬در یزد به دنیا آمد و در فضایی که تا‬                                          ‫م ‌یکنند که شغ ‌لشــان بر سلامت روا ‌نشان اغلب به شیو‌های‬
‫کخهاتراجرهوشعرانقشردسنممًاسگألذهرنباهمرۀوکایرکخناودنشاسـنـنفیاارورنتدای‪.‬را»پن راسباازاطینلکمه ‌یوکزاننردت‪،‬‬                                                    ‫ادارۀ همکار ‌یهای فنی بی ‌نالمللی مشــغول م ‌یشود و بعد از آن بنا به‬                                           ‫اندازه زیادی از حال و هوای حاکم بر زندگی سنتی در آن زمان دور بود‪،‬‬                                    ‫بد تأثیر م ‌یگذارد‪ .‬ه ‌مچنین تداوم این وضعیت مشــکل بعدی‬
‫بدعرشراــسقافارارجتابزتههموخحزراروصوجترنمخداه‌یرنشدجو‪.‬هنبادیاترااشانـیـم‌نرک‌یوهگعنویهجاندیتآ ًا‌ناگهواواخهضرمعببشهداهترعریموضرا‌ی‪۲‬شی‪۶‬وسد‪۳‬ـ‪۱‬ـوفمعاورمفل ًاقت‬  ‫درخواســت دکتر صدریه غروب ‪ ۲۵‬بهمن ‪ ۱۳۵۶‬ب ‌هعنوان کاردار عازم‬                                                   ‫بزرگ شــد‪ .‬از همان کودکی که به کودکســتان رشید م ‌یرفت‪ ،‬او را به‬
                                                                                                                                                              ‫بغداد م ‌یشــود‪ .‬پس از پیروزی انقلاب‪ ،‬ســیدمحمود دعایی ب ‌هعنوان‬                                               ‫شنیدن و پیگیری داستا ‌نهایی که در مجلات چاپ م ‌یشد همچنین از‬                                                     ‫یعنی فرسودگی شغلی را ب ‌ه وجود م ‌یآورد‪.‬‬
                              ‫به ترک عراق م ‌یشوند‪.‬‬                                                                                                           ‫سفیر ایران در بغداد منصوب م ‌یشود و در همین مقطع است که بشارت‬                                                  ‫بر کردن شعر عادت دادند و از سال اول دبیرستان نیز به کلاس موسیقی‬
                                                                                                                                                              ‫با دعایی آشنا م ‌یشود‪ .‬بشارت در گف ‌توگو با شمارۀ ‪ ۴۵‬مهرنامه (دی‬                                               ‫م ‌یرفــت‪ .‬با ای ‌نکه در کارنامۀ تحصیلــ ‌یاش بهترین نمر‌هها مربوط به‬                                                               ‫ ‪ W‬فرسودگیشغلی‬
                                   ‫ ‪W‬سا ‌لهای آرامش‬                                                                                                           ‫‪ )۱۳۹۴‬دربــارۀ ایــن مقطع و حضور دعایی ب ‌هعنوان ســفیر م ‌یگوید‪:‬‬                                              ‫در ‌سهای ریاضی بود اما بیش از حســاب و هندســه و جبر‪ ،‬د ‌لبستۀ‬
                                                                                                                                                              ‫«وقتی شــنیدم ســفیر جدیدی م ‌یآید که انقلابی و روحانی است‪ ،‬دو‬                                                 ‫شعر و ادبیات بود و خرداد‪ ۱۳۴۲‬دیپلم ادبی گرفت و پس از موفقیت در‬                                       ‫از آ ‌نجایــی که انجام کار به نحو قابل توجهی به امور مالی‬
‫مهدی بشــارت پس از بازگشــت به تهران تا سال ‪ ۱۳۶۵‬ه ‌مچنان‬                                                                                                     ‫بار از وزارت امور خارجه درخواســت کردم مرا به مرکز منتقل کنند اما‬                                              ‫کنکور عمومی در پنج رشتۀ اختصاصی حقوق‪ ،‬ادبیات فارسی‪ ،‬فلسفه‪،‬‬                                           ‫گره خورده اســت‪ ،‬این عوامل استر ‌سزا به رو ‌شهایی در هم‬
‫در وزارت خارجه فعالیــت م ‌یکرد تا ای ‌نکه در فروردین ‪ ۱۳۶۶‬تصمیم‬                                                                                              ‫تهران پاســخ نداد‪ .‬ســرانجام آقای دعایی آمدند‪ .‬برخلاف تصوری که‬                                                 ‫زبان انگلیسی و باستا ‌نشناســی شرکت کرد و قبول شد که ب ‌یچون و‬                                       ‫تنیده م ‌یشوند که تأثیرات قابل توجهی در زندگی روزمره باقی‬
‫م ‌یگیرد به خدمــت خود در وزارت خارجه پایان دهد‪ .‬پس از چند ماه‬                                                                                                ‫داشتم‪ ،‬ایشان را شخصیتی بســیار فهمیده‪ ،‬باهوش‪ ،‬خوش اخلاق و‬                                                      ‫چرا رشــتۀ حقوق را انتخاب کرد و به دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی‬                                         ‫م ‌یگذارنــد‪ .‬بنابراین با توجه به اســتر ‌سهای دائمی پیرامون‬
‫که سیدمحود دعایی از ماجرای پایان فعالیت بشارت در وزارت خارجه‬                                                                                                  ‫خــوش برخورد و ملایم یافتم‪ ».‬چند ماه پیش از شــروع جنگ عراق‬                                                    ‫دانشــگاه تهران رفت‪ .‬او م ‌یگوید اما بعدها بارها خودش را ســرزنش‬                                     ‫زندگی کاری و نیاز مردم به تأمین مخارج خود و عزیزا ‌نشان‪،‬‬
‫مطلع م ‌یشود‪ ،‬او را برای ناهار به موسسۀ اطلاعات دعوت م ‌یکند و از‬                                                                                             ‫علیه ایران ســید محمود دعایی در اسفند ‪ ۱۳۵۸‬به تهران بازم ‌یگردد و‬                                              ‫کرده که چرا قدم به دنیای باستا ‌نشناســی نگذاشــته اســت‪ .‬بشارت‬                                      ‫ه ‌مچنین ضرورت تأمین هزین ‌ههای مراقب ‌تهای بهداشــتی‪،‬‬
‫آن پس مهدی بشــارت در این موسسه مشغول فعالیت م ‌یشود‪ .‬او در‬                                                                                                   ‫ب ‌هگفتۀ بشارت از فروردین ‪ ۱۳۵۹‬شرایط برای اعضای سفارت ایران در‬                                                 ‫خرداد ‪ ۱۳۴۶‬دورۀ لیســانس را به پایان برد و در کنکور فو ‌قلیســانس‬                                    ‫پ ‌سانداز برای خانه یا دوران بازنشستگی؛ جای تعجب نیست‬
‫گف ‌توگوبامهرنامهدربارۀشروعفعالیتشدرموسسۀاطلاعاتومجلۀ‬                                                                                                         ‫بغداد بســیار سخت و امنیتی م ‌یشود و تعقیب و مراقبت از آ ‌نها علنی‬                                             ‫حقوق بی ‌نالملل شــرکت کرد و پذیرفته شد‪ .‬ه ‌مزمان در آزمون وزارت‬                                     ‫که ‪ ۵۸‬درصد از کارکنان فرســودگی شغلی را تجربه کرد‌هاند‪.‬‬
‫اطلاعاتسیاسی‪-‬اقتصادیم ‌یگوید‪«:‬باآمدنمبهموسسۀاطلاعات‪،‬‬                                                                                                                                                                                                                         ‫اخسوـبـتی بخرآداممدکاودارز ابستیاداسییسشارلک‪۷‬ت‪۴‬ک‪۳‬ر‪۱‬دکواارز پش ِراسدمرراادحارلۀ‬  ‫امور خارجه برای‬      ‫این اعداد برای افــرادی که به صورت روزانه نگران امور مالی‬
‫احساس م ‌یکردم در محیطی ســالم قرار گرفت ‌هام‪ .‬فضای فرهنگی باز‬                                                                                                                                                                                                                                                                                               ‫گوناگون آزمون به‬     ‫خود هســتند‪ ،‬افزایش م ‌ییابد به طوری که ‪ ۶۸‬درصد از این‬
‫و د ‌لچســبی بود‪ .‬آقای دعایی هم کوتاهی نکرد و بهترین امکانات را‬                                                                                                                                                                                                              ‫پنجم سیاســی وزارت امور خارجه آغاز کرد و زیردست دیپلما ‌تهایی‬                                        ‫افراد در سال گذشــته‪ ،‬فرسودگی شغلی را تجربه کرد‌هاند‪ .‬در‬
‫در اختیارمان گذاشتند‪ ...‬من هم وظیفۀ خود دانست ‌هام که از خ ‌طمشی‬                                                                                                                                                                                                             ‫ورزید‌های چون دکتر صادق صدریه و دکتر حسن اعتصام (سرپرست و‬                                            ‫نهایت برای افرادی که در جهت حفظ معیشــت خود به کار‬
‫معتدل موسســۀ اطلاعات پیروی و مصالح موسســه را رعایت کنم‪».‬‬                                                                                                                                                                                                                                                  ‫معاون ادارۀ پنجم) کار کرد‪.‬‬                                            ‫ثابت متکی هستند‪ ،‬به نظر م ‌یرسد دره ‌متنیدگی نگران ‌یهای‬
‫بشارت در طول فعالیتش توانست مجلۀ اطلاعات سیاسی‪ -‬اقتصادی‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           ‫مالی و استرس شــغلی‪ ،‬فرسودگی شــغلی را اجتنا ‌بناپذیر‬
‫را بــه مجل ‌های معتبر تبدیل کند ب ‌هگون ‌های که اســاتید برجســته علوم‬                                                                                                                                                                                                                                           ‫ ‪W‬از لندن تا بغداد‬                                              ‫م ‌یکند‪ .‬با توجه به ای ‌نکه نگران ‌یهای مالی به طور قابل درک‬
‫سیاســی و دیگر حوز‌ههای علوم انسانی مشتاق همکاری با این مجله‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                                      ‫در اولویــت قرار دارد‪ ،‬توانایی افراد برای دســتیابی به شــغل‬
‫بودندوازجوادشی ‌خالاسلامی‪،‬مصطفیرحیمیوچنگیزپهلوانگرفته‬                                                                                                                                                                                                                        ‫تا مهر ‪ ۱۳۴۸‬در ادارۀ پنجم سیاسی کار کرد و مهر آن سال عل ‌یرغم‬                                        ‫به عنوان وســیل ‌های برای شادی شــخصی‪ ،‬رضایت و عزت‬
‫تاسیدجوادطباطباییوحسینبشیریهبااینمجلههمکاریم ‌یکردند‪.‬‬                                                                                                                                                                                                                        ‫برخورداری از معافیت به ســربازی رفت و ب ‌هعنوان عضو هیأت علمی‬                                        ‫نفس‪ ،‬ممکن است تحت فشــار قرار گیرد‪ .‬زیرا این ارز ‌شها‬
                                                                                                                                                                                                                                                                             ‫دانشــکدۀ افســری به تدریس حقوق و حکومت پرداخت‪ .‬پس از دو‬                                             ‫به نفع نیازهای فور ‌یتر ماننــد آوردن غذا به خانه و پرداخت‬
                                                                                                                                                                                                                                                                             ‫ســال در مهر ‪ ۱۳۵۰‬به وزارت خارجه بازگشت و با وجود توصیۀ دکتر‬
                                                                                                                                                                                                                                                                             ‫صدریه‪ ،‬حکمش را برای ادارۀ رمــز و مخابرات صادر کردند که کمتر‬                                                           ‫هزین ‌ههای زندگی از بین م ‌یروند‪.‬‬
   1   2   3   4   5   6   7   8