رنگ‌زمینه

استحاله غیرقابل باور

درباره فیلم “کیک محبوب من”

فیلم زیرزمینی «کیک محبوب من» به کارگردانی و ‌نویسندگی بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم محصول ۱۴۰۳‌ یک اثر ضدجریان در ایران محسوب می‌شود. این اثر فارغ از هرگونه مباحث سیاسی که موضوعات دلنشین به آن گره خورده به مفاهیم معناداری چون تنهایی، عشق، امید، زندگی و مرگ می‌پردازد. این فیلم به‌زعم خیلی از دوستان اثری، هنری خطاب نمی‌شود اما فیلمی شیرین است. کاش زندگی خصوصی این زوج و سیاست با هم عجین نمی‌شد تا ما از تماشای فیلم لذت بیشتری می‌بردیم. در فیلم با زنی ۷۰‌ ساله به نام مهین با بازی درخشان لی‌لی فرهادپور روبه‌رو هستیم که نزدیک به ۳۰ سال است تنها زندگی می‌کند. زنی مشغول در زندگی جاری، خسته از روزمرگی‌ها و جا مانده از مهاجرت عزیزانش. مهین با بازی دلنشینش برای ما قصه تنهایی‌اش را تعریف می‌کند که با آن خو‌ گرفته است، زنی که شبیه مادربزرگ‌ها در هیچ فیلمی نیست، او زنی تنها در حسرت معاشرت و عاشق بودن، روزهای گذشته، شرمگین از بدنش اما مشتاق به زندگی است. او به دنبال زندگی نزیسته‌اش است. وی که با زندگی یکنواختش خو گرفته ناگهان در چند روز تغییر مسیر می‌دهد و از یک شخصیت مستقل، تبدیل به یک کاراکتر منفعل و‌ حرکاتش غیرمتعارف می‌شود. مهین یک‌باره متوجه می‌شود این تنهایی برایش عذاب‌آور است. اما زن بالغ و عاقلی که در این سال‌ها، تنهایی را انتخاب کرده است چگونه یک شبه آنقدر تغییر مسیر می‌دهد و عوض می‌شود؟ آیا برای او در این مدت انتخاب‌های دیگری نبوده که از زندگی‌اش لذت بیشتری ببرد؟ چطور با این همه فجایعی که در رسانه‌ها منتشر می‌شود تک و تنها به دنبال یک مرد غریبه‌ است و او را به خانه‌اش دعوت می‌کند؟ آیا از این موضوع واهمه ندارد؟ من با کارگردان هم‌عقیده هستم که افراد سالمند و میانسال، نیاز جدی به وجود یار و همدم دارند و دوست داشتن و دوست داشته شدن، نه مرز می‌شناسند و نه سن و سال اما از منظر روانشناختی، تغییر یک شبه چنین کاراکتری برای تماشاگر پذیرفتنی نیست و آشکارا فیلمنامه در اینجا نقص دارد؛ ای ‌کاش این اثر پیش از آنکه مهین در هتل هایت، پارک و رستوران به دنبال یار می‌گشت، پیرنگ‌‌هایی در باب چرایی کارهایش می‌داشت اما حالا ما به ناگهان با زنی تنها در بیرون از خانه مواجه می‌شویم که چشم‌‌هایش به دنبال مردی هم سن‌وسال خود و مجرد است تا او را از تنهایی‌اش نجات دهد چراکه بیش از این نمی‌خواهد اینگونه زندگی کند و خود را محتاج عشق می‌بیند اما چرا آنقدر دیر؟ ما تنها در یکی دو سکانس قبل شاهد زنی افسرده و سرخورده بودیم که حتی در میان دوستان و همسن‌وسالان خودش هم این جسارت را نداشت که از جنس مخالف و ارتباط با او به راحتی صحبت کند و حتی به فکر چنین ایجاد ارتباطی باشد. این همه تغییر و تحول چطور در این زن ایجاد شد و اصلا عامل ایجاد آن چه بود؟ این انزوای پیری محصول سال‌های درازی است که به طور حتم به یک‌باره و ناگهانی نمی‌تواند از بین رود و تبدیل به شکل و شمایل دیگری از زندگی کردن شود. در واقع مهین از زنی آرام و محجوب تبدیل به کاراکتری بی‌پروا می‌شود که رفتاری غیرعادی از او سر می‌زند بدون اینکه تماشاگر دلیل چنین رفتاری را بداند و ببیند.
اگر نویسندگان با پی‌ریزی پیرنگ مناسب و زمینه‌سازی درست برای این شخصیت، نشانه‌هایی هرچند کوتاه و مختصر به تماشاگر ارائه می‌دادند که می‌فهمید با زنی چند شخصیتی و حتی اگزوتیک روبه‌رو است،‌ آن وقت چنین رفتارهایی از مهین پذیرفته‌تر بود و تماشاگر می‌توانست، او را بپذیرد و باور کند. تنها در این صورت سلوک و رفتار دو شخصیت اصلی فیلم برای تماشاگر قابل فهم‌تر می‌بود. البته که پشت نقاب بزرگسالی همه ما‌، کودکی است نیازمند عاطفه، گذشت، عشق و ترسیده از تنهایی. اما در سن و سالی که نویسندگان و کارگردانان فیلم برای این دو شخصیت تعریف کردند، خارج شدن از چارچوب‌هایی که این افراد عمری در آن زیسته‌اند، نه در مدت کوتاه بلکه در درازمدت هم به سختی ممکن خواهد بود.
«کیک محبوب» من سرشار از عقده‌هایی است که سالیان سال در اعماق وجود این زن و مرد ریشه دوانده است. قصه تلخ است، این فیلم ساده که حکایت آشنایی همه انسان‌ها فارغ از جنسیت، نژاد و … است، نشان می‌دهد خوشی‌ها دوام ندارد، همان‌طور که در زندگی واقعی با آن روبه‌رو هستیم چراکه زندگی سراسر رنج است و ‌این رنج‌هاست که به پخته شدن آدم‌ها کمک می‌کند، تماشاچی بودن در زندگی ارزشی ندارد باید در زندگی حل شد، حسرت کشید، امید داشت، عاشق شد، درد کشید، فراغ دید، مشتاق شد، ناخوشی دید. «کیک محبوب من» اثری است که فارغ از مباحث سیاسی که تا پایان مانند وصله‌ای ناجور به فیلم باقی می‌ماند؛ می‌خواهد بگوید، تنهایی عذاب‌آور است. اما برای گفتن همین هم در برخی جاها لنگ می‌زند. سازندگان اثر در گفتن همین عذابی که تنهایی در زندگی یک زن یا یک مرد ایجاد می‌کند، الکن هستند و با آمیختن داستان به موضوعاتی که ربطی به شخصیت اصلی و قصه‌اش ندارد، می‌خواستند این اثر را مقبول داوران آن سوی مرزها کنند، بی‌توجه به اینکه این موضوعات تبدیل به نقاط ضعف فیلم شده و مخاطب را به راحتی از مضمون اصلی دور می‌کند. «کیک محبوب من» اگر با هوشمندی بیشتر و بی‌توجه به حواشی و هیاهوهای سیاسی ساخته می‌شد، حالا اثری شیرین و دلنشین می‌بود که حتی در جشنواره‌های بین‌المللی هم مورد استقبال بیشتری قرار می‌گرفت.

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

روانکاوی چرخان

درباره نمایش “بونکر” «بونکر»، جدیدترین کار و اجرای جلال تهرانی در مجموعه…

خدمت یا خیانت

درباره “جلال آل‌احمد” ۱۱ آذر سالروز تولد مردی است که دو سال…

آینده کانون

دستور رئیس‌جمهور برای رفع دغدغه کانون رئیس‌جمهور به وزیر آموزش‌وپرورش دستور داد…

دیدگاهتان را بنویسید