رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > تاریخی و سیاست : توسعه امپراتوری اسلامی

توسعه امپراتوری اسلامی

درباره “شاه‌عباس اول”

شاه‌عباس یکم در تاریخ ایران به شاه‌عباس کبیر معروف است؛ پنجمین پادشاه صفویه که در دوره او، نه‌تنها ایران به یک ارتش دائمی جدید تجهیز شد که رنسانسی هنری هم در آن به جریان افتاد. او که حکومت پدر را بی‌اثر و ضعیف شده می‌دید زمانی که قزلباش‌ها در جنگ با شاه‌ سلطان‌محمد پیروز شدند، درحالی‌که تنها ۱۷ سال داشت بر تحت سلطنت نشست. شاه‌عباس اما قصه پرفرازونشیبی دارد؛ مردی که زندگی‌اش تنها روشنایی نبود و نقاط تاریکی هم داشت. او که بارها با توطئه فرزندانش علیه خود روبه‌رو شد به آنها بی‌اعتماد شد و برای تنبیه آنها را کور کرد و در نهایت در سی‌امین روز دی‌ماه سال ۱۰۰۷ شمسی پس از ۴۱ سال سلطنت در ۵۸سالگی از دنیا رفت.

ابتدای مسیر تا رسیدن به سلطنت
عباس‌میرزا، سومین فرزند محمد‌میرزا ۷ بهمن سال ۹۴۹ در هرات به دنیا آمد. پدر او در آن زمان پادشاه محلی هرات مرکز استان خراسان بود. تبار مادر عباس، خیرالنساء بیگم، به سادات مرعشی از نسل میربزرگ، بنیان‌گذار دودمان مرعشیان می‌رسید. زمانی که در ۱۸ماهه بود، پدر و مادر او با ‌دستور شاه‌تهماسب صفوی رهسپار شیراز شدند و عباس‌میرزا هم به‌عنوان والی اسمی هرات انتخاب شد و همان‌جا مهارت‌های نظامی لازم را از قزلباش‌ها آموخت. چوگان بازی می‌کرد، به شکار می‌رفت و به تحصیل می‌پرداخت شاه‌تهماسب که از دنیا رفت، سلطان‌محمد خدابنده، پدر شاه‌عباس یکم بر تخت نشست اما به علت ضعفی که در امور نظامی داشت به اصرار قزلباش‌ها مجبور شد که پس از ۱۱ سال به نفع پسرش از حکومت کناره‌گیری کند.

قدم‌های نخست شاه جوان
شاه‌عباس یکم در آن زمان ۱۷ساله بود اما با وجود سن کمی که داشت پس از دو سال توانست اوضاع را سامان بخشد. ایران در آن زمان در شرق و غرب و شمال درگیر کشمکش‌های زیادی بود و خزانه نیز خالی شده بود اما او در نهایت توانست پس از ایجاد امنیت و نظم داخلی، بخش‌های غربی و شمال‌غربی و شرق ایران را که در آن زمان به اشغال عثمانیان و ازبکان در آمده بود از دست آنها خارج کرد. شاه‌عباس یکم، دو سال پس از نشستن بر تخت سلطنت پدر، پیمان صلحی با عثمانیان امضا کرد و برخی از غنی‌ترین ولایات ایران ازجمله آذربایجان و کردستان و لرستان و بخش‌هایی از گرجستان و دو سه منطقه دیگر را را به آنها واگذار کرد. پس از اینکه خیالش از عدم تعرض‌های تازه در شمال‌غرب و غرب ایران برای تضعیف قزلباش‌ها گام برداشت و یک ارتش دائمی درست کرد که به هیچ‌کس جز شخص شاه وفاداری نداشت.

تعیین حدومرز برای عثمانی‌ها
شاه‌عباس ۱۰ سال پس از آغاز سلطنت توانست تغییرات اجتماعی زیادی را در ایران رقم بزند. او حدود ۱۰ سال پس از تضعیف قزلباش‌ها و تقویت ارتش ایران سراغ ازبکان رفت؛ آنها را در جنگ شکست داد و با عقد چند قرارداد با سران ازبک به تثبیت مرزهای شمالی‌شرقی ایران پرداخت. او در سال ۹۷۶ پایتخت ایران را از قزوین به اصفهان منتقل کرد تا ارتشش را سریع‌تر و راحت‌تر در جهات مختلف حرکت دهد و ۱۲ سال پس از قرارداد با عثمانیان برای بازپس‌گیری آذربایجان از امپراتوری عثمانی خیز برداشت. توانست به اشغال ۲۰ساله تبریز پایان دهد و پس از آن نیز نخجوان را پس گرفت، بعد هم در عهدنامه آماسیه با امپراتوری عثمانی مرزهای ایران و عثمانی را مشخص ‌کرد. براساس این عهدنامه همه سربازان عثمانی از محدوده‌ای که طبق آماسیه متعلق به ایران بود، بیرون رانده شدند. شاه‌عباس بعدها شهر بغداد را که سلطان سلیمان از شاه‌تهماسب گرفته بود، تسخیر کرد و بغداد نیز جزو ایران شد، اگرچه ۱۴ سال بعد و در زمان شاه صفی، بغداد دوباره به تصرف امپراتوری عثمانی درآمد و برای همیشه از ایران جدا شد. او قدم‌های مثبتی برای ترویج فرهنگ شیعی در ایران برداشت، به طوری که در آن دوران قدرت مجتهدان شیعه افزایش یافت. شاه‌عباس استراتژیست و طراح نظامی برجسته‌ای در هنگام جنگ بود به همین دلیل در هیچ جنگی شکست نخورد و اراضی از دست رفته ایران را از عثمانیان و ازبکان پس گرفت. شکست دادن پرتغالی‌ها در بندر گمبرون و باز پس گرفتن خلیج‌فارس نیز جزو نقاط مثبت کارنامه حکمرانی این شاه سلسله صفویه در ایران است.

مدافع فرهنگ و هنر
شهر اصفهان در این دوران به کانون هنر و سیاست و تجارت تبدیل شد و در واقع انتقال پایتخت از به اصفهان بخشی از برنامه او برای بیرون کشیدن کشور از رکود اقتصادی بود. برای احیای اقتصاد ملی، شاه‌عباس تجار خارجی را دعوت کرد و با چندین کشور اروپایی توافق‌های تجاری برقرار ساخت. او تولید فرش و پارچه را در کارگاه‌های دولتی افزایش داد و ۳۰۰ سفالگر چینی و خانواده‌هایشان را به ایران آورد تا از علاقه شدید مردم به سفال‌های چینی بهره اقتصادی لازم را ببرد. او با معماری پایتخت جدید خود، تصویر دولت خود را تقویت کرد و بازاری ۲کیلومتری را به سوی میدان نقش‌جهان که در نزدیکی رودخانه زاینده‌رود بود، ساخت. چهار سازه مهم در اطراف این میدان قرار داشت: ورودی بازار در شمال با نقاشی‌هایی از پیروزی‌های شاه‌عباس بر ازبکان مزین شده بود، مسجد شاه در جنوب قرار داشت، مسجد شیخ لطف‌الله در شرق و عمارت عالی‌قاپو که تالاری دو طبقه‌ برای دیدارهای عمومی بود نیز در غرب بنا شدند. بدین‌ترتیب، چهار پایه اصلی دولت صفوی یعنی دین، تجارت، ارتش و خانواده سلطنتی، در یک بیانیه بصری با شکوه به هم پیوسته بودند. آنطور که عصر ایران نوشته؛‌ او ارامنه شهر جلفا را که بخش بزرگی از تجارت بین‌المللی ابریشم را در دست داشتند، به محله‌ای در اصفهان به نام جلفای نو منتقل کرد و انحصار صادرات ابریشم را به آنان واگذار نمود. ژان شاردن، جواهرساز فرانسوی که طی آن دوران، دو بار به ایران سفر کرده بود، اصفهان را «بزرگ‌ترین و زیباترین شهر در کل مشرق زمین» نامید. شاه‌عباس یک حامی فعال نقاشی و تولید کتاب بود و سفارش او برای نسخه‌ای از شاهنامه باعث شد کارگاه نقاشی سلطنتی بازسازی شود.

sazandegi

پست های مرتبط

تصمیم‌گیری در ریاض

نشست وزرای خارجه آمریکا و روسیه در عربستان برای پایان دادن به…

۱ اسفند ۱۴۰۳

مردم‌سالاری پدافندی

باید از آخرین فرصت‌ها برای احیای مشارکت عمومی استفاده کنیم و ممنوعیت‌های…

۱ اسفند ۱۴۰۳

کالابرگ حمایتی

▫️کالابرگ سه دهک اول، برای هر نفر ۵۰۰هزار تومان و کالابرگ چهار…

۱ اسفند ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید