رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > سیاست : روشنفکر پرده‌نشین

روشنفکر پرده‌نشین

به یاد “آیت‌الله سیدمحمود طالقانی”

جای خالی آیت‌الله طالقانی در سالگرد درگذشت او این روزها بیش از همیشه در میان داعیه‌داران مذهب به چشم می‌آید، روحانی نواندیشی که اهل مدارا بود، استبداد دینی را بسیار خطرناک‌تر از استبداد سیاسی می‌‌دانست و طی این سال‌ها کمتر کسی توانسته هم‌تراز او به اذهان عمومی راه یابد. ۴۵ سال از آن شبی که دردی را در قفسه سینه احساس کرد و پیش از رسیدن حداقل تجهیزات پزشکی، از دنیا رفت می‌گذرد؛ ماجرایی که از نظر فررند آیت‌الله طالقانی مشکوک بود؛ به خصوص که اجازه پیگیری و کالبدشکافی پیکر پدر را هم نداشتند.

ابوذر زمان و پدر روحانی
آیت‌الله طالقانی، دانش‌آموخته حوزه بود اما محصول تفکر رسمی این نهاد نبود و با وجود اینکه در حد اجتهاد فقهی بود برای مرجعیت انگیزه‌‌ای از خود نشان نمی‌داد. بنیان‌گذار انقلاب او را ابوذر زمان می‌نامید و حتی دیدگاهی که درباره حجاب مطرح کرد را تایید کرد اما پس از درگذشت او، ماجرا طور دیگری پیش رفت. آیت‌الله طالقانی یک روز پیش از نشست مطبوعاتی امام خمینی در یک گفت‌وگوی رادیوتلویزیونی این مطلب را که حجاب بهانه‌ای است تا زنان را از ادارات برانند، مردود اعلام کرد و گفت: «حجاب اسلامی، حجاب شخصیت و وقار است و هیچ اجباری هم درباره آن در کار نخواهد بود». نزد چپ‌ها به پدر روحانی معروف بود، تا پیش از انقلاب ارتباط نسبتاً خوبی با مجاهدین خلق داشت، اگرچه این ارتباط پس از انقلاب به جاده‌ای یک‌طرفه تبدیل شد اما مخالفانش همواره از این حربه برای انتقاد از او استفاده کردند. پاسخ طالقانی در این ‌باره روشن بود و به مدارا اشاره می‌کرد: «شما خیال می‌کنید که من طرفدار این گروه‌ها هستم؟ من مطمئنم اگر این گروه‌ها بفهمند که من حرفی برخلاف‌شان زده‌ام یا بزنم از من می‌برند. ولی من غرضم از مدارا با اینها این است که اینها به اسلام جلب شوند تا بتوانیم اشتباهات‌شان را رفع کنیم. کاری کنیم که به راه بیایند».
برای شناخت بیشتر اندیشه‌های این روحانی، روایت زیاد است و یکی از این روایت‌ها به روزهای نخست پس از انقلاب برمی‌گردد؛ زمانی که تندروها به مغازه‌های فروش مشروب حمله کردند. مرحوم دکتر احمد صدرحاج‌سیدجوادی، وزیر کشور و وزیر دادگستری در دولت آقای مهندس بازرگان این خاطره را روایت کرده است: «بعد از انقلاب، درحالی که در دولت بسیار کار داشتم، روزی طالقانی مرا احضار کرد و گفت: در اطراف منزل ما یک دکان مشروب‌فروشی بود که مردم در روزهای اوج‌گیری انقلاب، حمله کردند و همه وسایلش را از بین بردند. شاید آن بیچاره نمی‌دانسته که این کار حرام است، یا برای اداره زندگی مجبور بوده که این کار را بکند. گذشته از این، تنها مشروبات دکان قابل امحا بوده و کسی شرعاً حق نداشته است سایر وسایل را از بین ببرد. الان صاحب آن مغازه از زندگی ساقط شده است. او را پیدا کنید و کمکش دهید تا دوباره روی پای خود بایستد. باور کنید که من (وزیر کشور) تا چند روز در آن منطقه می‌گشتم تا صاحب آن مشروب‌فروشی را پیدا و دستور طالقانی را اجرا کنم».
دکتر مرتضی بهشتی، حقوق‌دان و پژوهش‌گر در این ‌باره می‌نویسند: «طالقانی با رفتار علوی و نبوی خود می‌خواست بفهماند دین و شریعت ملک مطلق کسی نیست که هر جور تفسیرش کند و بعد حوزه اختیارات حکومت، این نیست که برای اموال و زندگی خصوصی مردم هم تصمیم بگیرد و می‌گوید شاید نمی‌دانسته مشروب‌فروشی حرام است! این‌گونه رفتارها بوده که موجب بقای اسلام شده و می‌تواند اندیشه تشنگان به حقیقت را سیراب کند، نه اینکه به زور و اجبار و استفاده از عباراتی چون گونی کردن افراد منتقد خواسته شود، جامعه‌ای علوی را شاهد باشیم».
مرحوم آیت‌الله منتظری هم در خاطرات دوران مبارزه و هم‌بند بودن با مرحوم طالقانی گفته است: در یکی از شب‌هایی که مردم در خیابان‌ها و پشت‌بام‌ها شعار می‌دادند، وی بدون خوشحالی از شعارهای انقلابی مردم که صدای‌شان در زندان‌ها هم به گوش می‌رسید در پاسخ مرحوم منتظری که چرا نمی‌خوابی و دل‌نگرانی؟ اظهار می‌دارد مگر نمی‌شنوی صدای مردم را؟ گفتم خوب می‌خواهند انقلاب کنند که در جواب تکمیلی گفت: نگرانی من از این است که انقلاب پیروز شود، ما سر کار بیاییم و چون تجربه مدیریتی نداشته‌ایم با تصمیمات نابجا مردم را از دین و روحانیت بری کنیم.

ارتباط‌های خانوادگی مبنای فکری
آشنایی آیت‌الله طالقانی با حوزه نواندیشان مسلمان در نوجوانی و به واسطه ارتباط خانوادگی پدر او با پدر مهندس بازرگان شکل گرفت و در کنار ارتباط فامیلی با مرحوم علی‌اکبر حکمی‌زاده، نویسنده کتاب «اسرار هزارساله»، فرصت تامل همزمان در مفاهیم فقهی و نگاه عقلانی به دین و آموزه‌های قرآنی را یافت. بنیان فکری طالقانی از همان زمان بر دو وجه، بنیان نهاده شد؛ از یک‌سو با استبداد مبارزه می‌کرد و از سوی دیگر بر خرافه‌زدایی از دین تمرکز داشت و میان خداپرستی راستین و دین‌داری اخلاقی و مبارزه در راه آزادی، عدالت و استقلال، رابطه‌ای جدی برقرار کرده بود. نگاهی که به مقوله مذهب داشت با بازرگان و دکتر سحابی در یک گروه قرار می‌گرفت، موضوعی که هدی معتمدی‌مهر، پژوهش‌گر و عضو نهضت آزادی هم به آن اشاره دارد: «در آن شرایط خاص تاریخی که جامعه ایران بحران‌زده بود و به جهت فعالیت احزاب سیاسی و نهادهای آموزشی مدرن مانند دانشگاه‌ تهران و یا صنایع جدید، بحران شدید هویتی داشت و عده‌ای تبلیغ می‌کردند که اسلام عامل عقب‌ماندگی است و ایرانی‌ها حتی قادر به ساختن لولهنگ (آفتابه) هم نیستند و باید از نوک سر تا ناخن پا به فرهنگ غرب رجوع کرد، [آنها] به این نتیجه رسیدند که اتفاقا، الگوی پیشرفت و تجدد هر کشوری باید بومی آن سرزمین باشد و در همین راستا باید هویت ملی و اسلامی ایران را تقویت کنند. طالقانی و دیگر پیشگامان روشنفکری دینی ایران دریافتند که برای گذار به تجدد باید مفاهیم اساسی عصر جدید مانند آزادی، عدالت، حاکمیت ملی، دموکراسی و نظایر آن را در بستر معارف و باورهای اصیل اسلامی تبیین کنند و در همین راستا با مطالعه عمیق توأمان بر دستاوردهای مکاتب بشری مانند مارکسیسم، سوسیالیسم و لیبرالیسم همچنین با تمرکز مطالعاتی بر قرآن کریم و سنت اسلامی به این نتیجه رسیدند که آموزه‌های اخلاقی و عقلانی آیات قرآن می‌تواند در این زمینه، کارساز و راهگشا باشند».

قرار گرفتن در ساختارهای مدرن سیاسی
از دهه ۳۰ خورشیدی به بعد در سازمان روشنفکری آن زمان تعریف شد؛ مشروطه‌خواه بود و به‌‌ عنوان مدافع سرسخت دکتر مصدق در جبهه ملی فعالیت داشت. پس از کودتای ۲۸ مرداد در پایه‌گذاری نهضت مقاومت ملی و فعالیت‌های آن اثرگذار بود همچنین‌ در تاسیس نهضت آزادی ایران نقش مهمی داشت و عضو شورای مرکزی آن بود. هیچ‌گاه ارتباطات او محدود به یک گروه خاص نشد و نسبت به سایر فقهای دینی، نگاه متفاوتی به دگراندیشان داشت؛ موضوعی که حتی مارکسیست‌ها را با او همراه می‌کرد. طالقانی در «پرتوی از قرآن» نوعی از تفسیر را طرح کرده است که در کنار تطابق با قواعد تفسیر اسلامی و شیعی، نگاهی به مسائل روز دارد؛ رویه‌ای که احتمالاً قرارگیری او در ساختار سازمان‌های مدرن سیاسی و اجتماعی باعث آن شده است. به گفته هدی معتمدی‌مهررو اداری و تسامحی که طالقانی بروز می‌داد از یک‌سو متاثر از برداشتی بود که از آیات قرآن داشت و از سوی دیگر، متاثر از آشنایی با تجربه تاریخی اروپا و مکاتب سیاسی و فکری غرب بود که در نهایت توانست پیوندی اساسی بین مفاهیم مدرنیته و مبانی دینی و آموزه‌های قرآنی پیدا کند. «برخلاف سنت‌گرایان حوزی، مفاهیمی چون آزادی، عدالت اجتماعی، حقوق بشر، تساوی حقوق زن و مرد، انتخابات آزاد، حق حاکمیت ملی و مسائلی از این دست را نه‌تنها در تناقض با مبانی اسلامی نمی‌بیند بلکه کاملاً در راستای تحقق جامعه و فرهنگ اسلامی قرار می‌دهد. بی‌جهت نیست که طالقانی در طیف روحانیونی قرار می‌گیرد که در ادامه سنت آخوند خراسانی و میرزای نایینی و مدافع مرام «مشروطه‌خواهی» و در تقابل با طرفداران حکومت فقها و سنت فکری و سیاسی «مشروعه‌خواهی» قرار می‌گیرد و بی‌جهت نیست که یکی از آثار برجسته آیت‌الله طالقانی حاشیه‌ای است که بر کتاب «تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله» می‌نویسد. عصاره آن کتاب را اگر بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم بر این اساس است که استبداد دینی از استبداد سیاسی مهلک‌تر است».

sazandegi

پست های مرتبط

جنبش ناجنبش

بررسی دانشجویان و دولت‌ها اگرچه در سال‌های اخیر جنبش دانشجویی به معنای…

۲۱ مهر ۱۴۰۳

الگوی تعیین استانداران

“امیر اقتناعی” امیر اقتناعی، عضو شورای مرکزی و معاون اجرایی و هماهنگی…

۲۱ مهر ۱۴۰۳

دیپلماسی فوری

سفر “قالیباف” به لبنان و سپس سوئیس، پس از سفرهای “پزشکیان” و…

۲۱ مهر ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید