رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > فرهنگ : شوالیه‌ی تئاتر

شوالیه‌ی تئاتر

به‌ یاد “پری صابری”

پری صابری در دوره‌ای در تئاتر ایران نمایش‌های خود را به صحنه می‌برد که کمتر زن کارگردانی در این عرصه فعالیت می‌کرد. او به روش و سبک خود نمایش‌هایش را اجرا می‌کرد که مخالفان زیادی داشت اما هیچ‌وقت از کار کردن منصرف نشد و با همه مخالفت‌ها مدام کارگردانی می‌کرد و بیش از ۵۰ سال علاقه‌مندان به نمایش‌هایش را به سالن‌ می‌آورد.
صابری با اینکه در خانواده‌ای متمول به دنیا آمده بود و به نظر می‌رسید که در زندگی‌اش کم‌وکسری ندارد اما جایگاهی که در تئاتر به دست آورد را به راحتی کسب نکرد. او چه زمانی که در فرانسه تحصیل می‌کرد و چه وقتی به ایران آمد با سختی‌ها و مشکلاتی مواجه شد که توقع روبه‌رو شدن با آنها را نداشت اما آنقدر سخت‌جان و مصر بود که کم‌کم این مشکلات را پشت‌سر گذاشت و به آنچه از تئاتر توقع داشت،‌ رسید و به سبک مخصوص به خود نمایش‌هایش را روی صحنه برد. نمایش‌هایی که در دوره خود پرمخاطب بودند و برخلاف نظر منتقدان و بسیاری از اهالی تئاتر، رضایت تماشاگران را جلب می‌کرد. پس از پایان دوران ابتدایی ۱۴‌ساله بود که خانواده‌اش او را به فرانسه فرستادند تا تحصیلات خود را در پاریس ادامه دهد. پدرش می‌خواست، او در رشته نان و آب‌داری تحصیل کند اما اصرار صابری نتیجه داد و سینما را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. او دختری نازپرورده بود و تصور می‌کرد به راحتی می‌تواند سینما بخواند اما وقتی برای اولین‌بار پا به استودیو گذاشت، جارو به دستش دادند تا استودیو را تمیز کند و خاک پروژکتورها را بگیرد. در دوران تحصیل در فرانسه ناچار شد، سختی‌های بسیاری را تحمل کند که از او آدم دیگری ساخت. می‌گفت فرانسوی‌‌ها به راحتی به دانشجویان مدرک و اعتبار نمی‌دهند.
طعم مردسالاری را برای اولین ‌بار در همان دوران تحصیلش تجربه کرد، زمانی که برای ساخت فیلم کوتاهی درباره خیام برای فارغ‌التحصیلی‌اش، مقام اول را کسب کرد اما پسرهای هم‌دوری‌اش از اینکه جایزه به او تعلق گرفت، ناراحت شدند. او طعم اولین مخالفت‌ها و دشمنی‌ها را در همان پاریس چشید و همیشه می‌گفت:«فکر نکنید تنها در ایران مردسالاری وجود دارد. در پاریس آن زمان کارگردان زن آنقدر پذیرفته شده نبود. من هم ایرانی بودم،‌ آنها نمی‌توانستند بپذیرند که یک زن کارگردان ایرانی، جایزه فیلمسازی ببرد».
بازگشتش به ایران همزمان با دوره‌ای بود که برای فارغ‌التحصیلان خارج از کشور، ارج و قرب ویژه‌ای قائل بودند. در دیدار با پهلبد، وزیر فرهنگ و هنر آن دوره به او می‌گوید که می‌خواهد در سینما کار کند اما پهلبد به او می‌گوید،‌ سینما به درد تو نمی‌خورد و با تربیت خانوادگی و تحصیلات تو سنخیت ندارد. پهلبد به او پیشنهاد کار در تئاتر می‌دهد. همراه با حمید سمندریان شرکت هنری پازارگاد را تاسیس می‌کنند. هر یک از آنها ۲۵ هزار تومان سرمایه برای تاسیس شرکت می‌گذارند و این گروه هنری ۱۰ سال بهترین نمایش‌های آن دوران را به صحنه می‌برد. این دو کارگردان تحصیل‌کرده خارج، برای اجرای نمایش‌ها‌یشان به سالن نیاز داشتند. دوستی با رئیس دانشگاه تهران باعث شد که او از صابری بخواهد در این دانشگاه به اجرای نمایش‌های گروهش بپردازد. صابری به سراغ سالن‌ها می‌رود اما می‌فهمد هر یک از آنها دست یک گروه است. به رئیس دانشگاه می‌گوید، در هر کدام از این سالن‌ها عده‌ای مشغول به کار هستند و حاضر نمی‌شود، آن سالن‌ها را در اختیار بگیرد. اما این کارگردان که یاد گرفته بود باید با سختکوشی، مشکلات را پشت سر بگذارد. چشمش به انبار دانشگاه می‌افتد. سالنی بزرگ که تمامی ویژگی‌های لازم را برای تبدیل شدن به سالن تئاتر دارد. به دستور رئیس دانشگاه، انبار تخلیه و سروسامان داده شده و تبدیل به سالنی می‌شود که تالار مولوی نام گرفت و تبدیل به قطب تئاتر کشور در اجرای نمایش‌های خارجی شد. صابری به همراه سمندریان بهترین و مهم‌ترین نمایش‌های خود را در همین سالن روی صحنه بردند. وقتی اولین نمایشش را روی صحنه برد، ابراهیم گلستان و جلال آل‌احمد درباره‌ نمایش، نقد مثبت نوشتند و همین اتفاق، صابری را به ادامه کار مصرتر کرد.
فروغ فرخزاد که به تماشای نمایش‌های صابری می‌نشست به‌عنوان بازیگر در نمایش «۶ شخصیت در جست‌وجوی نویسنده» بازی کرد. شاعره‌ای که در اوج شهرت بود با بازی در نمایش صابری به شناخته ‌شدن این کارگردان کمک بسیاری کرد.
تالار وحدت در آن دوران مخصوص اجرای موسیقی بود. صابری می‌خواست «یرما» را در این سالن روی صحنه ببرد. اما دوستانش به او توصیه کردند، این کار را فراموش کند، چراکه ممکن نیست با پیشنهاد او موافقت شود و تنها خود را سبک خواهد کرد. باردار بود و در همین شرایط تصمیم گرفت، سراغ وزیر برود و نتیجه مذاکره‌اش با وزیر، دریافت مجوز اجرا در تالار وحدت بود. از آن به بعد بود که پای تئاتر‌ی‌ها هم به تالار وحدت باز شد اما قرار نبود، مخالفت‌ها و سنگ‌اندازی‌های تمام شود و آنقدر برای اجرا، حاشیه درست کردند و این نمایشنامه را به زمین‌وزمان و ناباروری ثریا همسر شاه ربط دادند که پهلبد پس از مدتی از اجرای آن جلوگیری کرد. صابری می‌گفت:«نمی‌توانستند حضور کارگردان زنی که وارد تئا‌تر شده و جسارت‌های خاص خود را دارد، هضم کنند».
نزدیک به ۷ سال پس از انقلاب صابری به همراه تعداد دیگری از کارگردانان تئاتر اجازه کار پیدا کرد. می‌گفت، در آن دوره در کارگردانی به هرچه می‌خواست، رسیده بود اما همیشه احساس می‌کرد، یک چیزی کم دارد و در آن وقفه چندساله فهمید که آن فرهنگ ایرانی ا‌ست. مادرش برای او همیشه اشعار و داستان‌های ایرانی می‌خواند. پس از انقلاب با استفاده از متون ایرانی، نمایش‌هایش را روی صحنه برد. «من به باغ عرفان» اولین نمایشی بود که پس از انقلاب براساس نمایشنامه سهراب سپهری کارگردانی کرد. «هفت شهر عشق»، «شمس پرنده»، «رند خلوت‌نشین»، «من از کجا، عشق از کجا»، «رستم و سهراب»، «لیلی‌ومجنون»، «رستم و اسفندیار»، «هفت‌خوان رستم» و … نمایش‌هایی بودند که او یکی پس از دیگری روی صحنه می‌برد. هم تماشاگران از آن استقبال می‌کردند و هم در خارج از مرزها به اجرا درمی‌آورد. ترجمه بیش از ۲۰ نمایشنامه خارجی از نویسندگان مانند اوژن یونسکو، آنتوان چخوف، لوییجی پیراندلو، ژان پل سارتر و … را هم به این اجراها اضافه کنید. نشان شوالیه ادب و زبان از فرانسه و نشان یونسکو جوایز بین‌المللی بودند که او دریافت کرده بود. تنها کارگردانی بود که در تئاتر ایران این نشان را در خانه‌اش داشت.
پری صابری بیش از ۵۰ سال در تئاتر ایران کار کرد. اجراهایش مورد علاقه و تایید بسیاری از اهالی تئاتر نبود اما او آنها را اپرای ایرانی می‌نامید و به همان‌ها می‌بالید. در سال‌هایی که از سلامتی برخوردار بود، مدام کار می‌کرد و نمایش‌هایی که دوست داشت را با همان روش خاص خود به صحنه می‌برد و البته تماشاگر هم داشت. اصلاً تعدادی از تماشاگران نمایش‌های او برای اولین‌بار پا به سالن تئاتر می‌گذاشتند. به همین خاطر او سهم مهمی در آشنایی بخشی از تماشاگران با تئاتر ایران دارد. با همه اینها همیشه می‌گفت:«بدهکار هنر ایرانم و از مملکتم طلبکار نیستم». چراکه می‌دانست برای رسیدن به خواسته‌هایش باید بجنگد و تلاش کند بدون اینکه توقعی از کسی داشته باشد.

 

برچسب ها :

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

راوی ترومای تاریخی

“هان کانگ”، نویسنده کره‌جنوبی برنده نوبل ادبیات شد آکادمی سلطنتی علوم سوئد…

۲۰ مهر ۱۴۰۳

پایان مهمانی، بدون مهمان

خداحافظی موقت با “ایرج طهماسب” سه قسمت باقی‌مانده از مجموعه «مهمانی» به…

روح جست‌وجوگر آوازخوان مردمی

به بهانه سالروز درگذشت خسرو آواز ایران محمدرضا شجریان در طول سال‌های…

۱۷ مهر ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید