رنگ‌زمینه

فقدان شعر

“شمس لنگرودی”

شمس ‌لنگرودی، شاعر، نویسنده و پژوهشگر دربارۀ مجموعه شعر جدیدش که توسط انتشارات مروارید منتشر شده به ایسنا گفت: «مجموعه «درون شدم از دری که نیست» گزینه شعر نیست بلکه شعرهایی است که در یکی‌‌- دو سال اخیر نوشته‌ام. این مجموعه انتخابی از شعرهای عاشقانه نیست، شعرهایی بودند که به گمانم ارزش چاپ کردن داشتند.»
او دربارۀ اینکه در شعرهای عاشقانه این مجموعه به نگاه دیگری از عشق رسیده یا در ادامه کارهای دیگرش است، گفت: «شخصاً گمان نمی‌کنم بعد از انتشار مجموعۀ شعر «۵۳ ترانه عاشقانه»، نگاهم به هستی و عشق تغییر کرده باشد. نگاهم تغییر چندانی نکرده است و اگر هم تغییر کرده باشد باید منتقدان درباره آن نظر دهند.» شمس لنگرودی دربارۀ ماندگاری شعرهای عاشقانه در گذر زمان و نگاه خودش به شعر عاشقانه گفت: «تصورم این است آدمیزاد تا جایی که می‌تواند، تلاش می‌کند تا زندگی روزمره‌ خود را بهبود ببخشد اما برای عموم چنین چیزی مقدور نیست. عده‌ اندکی در جهان هستند که می‌توانند به خواسته‌های‌شان برسند یا به آن‌ها نزدیک شوند بنابراین به‌طور عموم سرخورده از خواسته‌های‌شان بازمی‌گردند؛ به قول رودکی «هموار کرد خواهی گیتی را؟ گیتی‌ست، کی پذیرد همواری». دنیا همواری نمی‌پذیرد؛ برای همین ما صبح با کلی امید و آرزو بیدار می‌شویم و شب که می‌خواهیم بخوابیم، می‌بینیم بخش اعظم آرزوهای‌مان برآورده نشده است و انسان در ادامه برآورده نشدن آرزوهایش به تخیل و هنر پناه می‌برد. شعر نتیجۀ یک‌ نوع فقدان است. تا فقدان در جهان هست که همواره خواهد بود، هنر هم با جنبه‌های گوناگون وجود خواهد داشت. مهم‌ترین نوع هنر، آثار عاطفی و عاشقانه است. ‌مهم‌ترین نکته‌ای که در زندگی اهمیت دارد، هم‌دلی است، بیشترین رنجی که می‌بریم فقدان هم دلی است؛ اگر کسی در کنار ما باشد و رنج‌ها و عشق‌های خودمان را با او سهیم شویم، رنج کمتر می‌شود. عشق پناه بردن دو انسان به یکدیگر است که مثل آینه در یکدیگر منعکس می‌شوند؛ دردهای‌شان را به هم می‌گویند؛ شادی‌های‌شان را با هم قسمت می‌کنند؛ تا جایی که نگفته یکدیگر را درک می‌کنند. همان که می‌گویند یک روح در دو تن. در واقع عشق تسلی دوطرفه وجوه ناکام ‌مانده دو تن در زندگی است و شعر عاشقانه تجلی و بازتاب حالات این دو تن است که همه می‌توانند خود یا آرزوهای‌شان را در آن ببینند. علت این‌که شعر عاشقانه طرفدار دارد این است که در خلوت‌ترین لحظات با آدم هم‌دلی می‌کند. برانگیختن همدلی است که باعث می‌شود، آدمی به آن پناه ببرد.»
شمس لنگرودی دربارۀ تأثیر تجربه زیسته‌اش در سال‌های اخیر بر فضای شعری این مجموعه، گفت: «از زمانی که متوجه شدم «جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است» از ۱۰-۱۵ ‌سال پیش تاکنون چه به لحاظ شعری (جوهر شعری) و چه به‌لحاظ جهان‌بینی تغییر چندانی نکرده‌ام. سال‌هاست که یک‌سره به آرا و اشعار حافظ پناه برده‌ام، هم شعرش برایم آموزنده است و هم رهنمودهای زندگی‌سازش. به گمانم در این مجموعه‌ هم تغییر چندانی نکرده‌ام. همان حرف‌هاست که به زبان و حالات دیگری گفته شده است.» این شاعر درباره اینکه شعرهایش نسبت به اولین شعرهایش چه تغییری کرده است، گفت: «اگر منظور از شعرهای گذشته ۳۰ – ۴۰ سال پیش باشد، خیلی تغییر کرده است. آن زمان درک خامی از جهان داشتم و فکر می‌کردم، دنیا را برای ما درست کرده‌اند و ناراحت بودم چرا این‌جور است و دنبال این بودم که برای بشریت آزادی فراهم کنم و عدالت به‌وجود بیاورم اما دیدم آن‌هایی هم که مدعی بودند، نتوانسته‌اند. کتابی به نام «تجارب‌السلف» داریم که یکی از کتاب‌های تاریک و خونین گذشتگان است؛ و دربارۀ ملت ماست. از روزگاری که به آن نکات تاریک پی بردم (نکاتی که حافظ به آن پی برده بود و بعدها در نیچه هم دیدیم)، تغییر اساسی در نگاهم ایجاد نشد و همان نکات را به زبان‌های مختلف می‌گویم. نسبت به ۳۰- ۴۰ سال پیش که روزگارِ خامی‌ام بود و فکر می‌کردم، مرغ پروبال شکسته‌ای هستم و اشتباهاً به دنیا آمده‌ام و جهان دارد به من ظلم می‌کند، شعرهایم تغییر کرده است؛ چراکه بعدها دیدم که هستی اصلاً خبر ندارد که من و ما هم وجود خارجی داریم. بله شعرهایم نسبت به آن دوره‌ها تغییر کرده اما نسبت به این ۱۰- ۱۵ سال تغییری نکرده است. ما می‌دانیم مسافر و مهمانیم. به قول یک کسی که مشهور است این جمله را چارلی‌ چاپلین گفته و من صحت آن را نمی‌دانم، «قرار نبود به دنیا بیاییم، حالا که به این مهمانی دعوت شده‌ایم، بهتر است برقصیم. در این ۱۰- ۱۵ ‌سال به این جمله بیشتر اعتقاد دارم. حافظ نیز چنین دوره‌هایی را طی کرده و درک کرده بود که به این نگاه رسیده بود. حافظ هم در دوره خودش می‌دید که تمام شاهان و حاکمان کشته شدند، پسر پدرش را کشت و پدر پسرش را کشت و شاه شجاع پدرش را کور کرد و در دوروبری‌های خود تنگ‌چشمانی خواهان نابودی او هستند. در زیر این آسمان فقط شکل‌هاست که عوض می‌شود، محتوا همان است.»

برچسب ها :

sazandegi

پست های مرتبط

عذرخواهی نماوا

راه نمایش “سووشون” باز می‌شود؟ پلتفرم نماوا با انتشار بیانیه‌ای از انتشار…

وداع با تهیه‌کننده نفس عمیق

به یاد “امیر سمواتی” پیکر «امیر سمواتی» تهیه‌کننده فیلم «نفس عمیق» میان…

پایان جاسوسی‌نویسی

“فردریک فورسایت” درگذشت فورسایت، نویسندۀ نام‌دار و خالق رمان کلاسیک «روز شغال»…

دیدگاهتان را بنویسید