رنگ‌زمینه

میراث ماندگار

“حسن کامشاد”، نویسنده و مترجم نامی ایران در ۱۰۰سالگی درگذشت. به‌‌همین بهانه به زندگی و کارنامه او پرداخته‌ایم

حسن کامشاد، آثار ماندگاری را در زمینه‌های مختلف، از ادبیات گرفته تا فلسفه و تاریخ و دیگر حوزه‌های علوم انسانی، به فارسی ترجمه کرده و تألیفات قابل توجهی هم داشته که در ادامه به معرفی کوتاه تعدادی از آن‌ها می‌پردازیم.
تام پین: ترجمۀ «تام پین» هاوارد فاست به عبارتی نخستین ترجمۀ حسن کامشاد بوده که به قول خودش در تپه‌های مسجد سلیمان و به کمک فرهنگ انگلیسی ـ فارسی حییم آن را ترجمه کرده و عنوانش هم گذاشته بود «همشهری توم پین» و نام مترجمش هم ک. شاد ثبت کرده و یکی از دوستانش آن را در تهران منتشر می‌کند اما کامشاد سال‌ها بعد ترجمۀ دیگری از آن انجام می‌دهد و انتشارات خوارزمی منتشرش می‌کند. هاوارد فاست در «تام پین» داستان مردی را روایت می‌کند که از زندگی نکبت‌بار خود در انگلستان به تنگ آمده،‌ نزد یکی از بزرگان انگلیس می‌رود و با جسارت تمام می‌خواهد او را راهی آمریکا، دیار نیک‌نامی و خوشبختی بکند.
مسیر سرنوشتْ او را به جایی می‌رساند که تاریخ آمریکا را دست‌خوش تغییر می‌کند و گامی بلند در راستای اجرای دموکراسی و برقراری آزادی برمی‌دارد. تام پین، متفکر سیاسی و روزنامه‌نگار و نویسندۀ انقلابی پیشرو عصر جدید بود که در ربع آخر قرن هجدهم، ابتدا در آمریکا و سرانجام در بریتانیا و فرانسه، به رد حکومت‌های شاهان و اشراف پرداخت و برای جایگزین‌کردن‌شان با نهادهای دموکراسیِ نمایندۀ عامه به‌ نبرد برخاست.
هاوارد فاست در «تام پین» تصویری واضح از شیوۀ نگارش پین و یک شور انقلابی غیرقابل وصف را به خواننده منتقل می‌کند.
هنر داستان‌نویسی: منتخبی از گفت‌وگوهای مجلۀ معتبر «پاریس ریویو» با مشهورترین نویسندگان جهان است.
در این گفت‌وگوها سؤالات تقریباً مشابهی از این نویسندگان پرسیده می‌شود. خواندن این کتاب را به کسانی که علاقه‌مند نوشتن و نویسندگی هستند، پیشنهاد می‌شود. نکته‌ای که دربارۀ این کتاب جالب است این است که خبرنگار پاریس ریویو قبل از هر گفت‌وگو، شهر و مکانی را که گفت‌وگو در آنجا صورت گرفته است را توضیح می‌دهد. این امر کتاب را جذاب‌تر و باورپذیری آن را بیشتر می‌کند. گراهام گرین، جیمز تِربر، ترومن کاپوتی، ارنست همینگوی، سال بِلو، یودورا وِلتی، کورت ونه‌گات، جان گاردنر، جیمز بالدوین، رابرت استون و تونی ماریسون نویسندگانی هستند که گفت‌وگوهای آن‌ها در این کتاب آمده است.
تاریخ چیست؟: این کتاب بدون شک شناخته‌شده‌ترین و اثرگذارترین ترجمۀ حسن کامشاد است. «تاریخ چیست؟» ادوارد هالت کار، یکی از آثار کلاسیک و تأثیرگذار در حوزه فلسفۀ تاریخ است که اولین بار در سال ۱۹۶۱ منتشر شد. ئی. اچ. کار در «تاریخ چیست؟» به بررسی ماهیت و روش‌شناسی تاریخ می‌پردازد و از نظریات و رویکردهای مختلف تاریخ‌نگاری بحث می‌کند و با به چالش کشیدن ایده‌های مرسوم و سنتی دربارۀ تاریخ و تاریخ‌نگاری، به خوانندگان یک درک جدید و عمیق‌تر از تاریخ ارائه می‌دهد. کار با استفاده از نمونه‌های تاریخی و تحلیل نظریه‌های مختلف، به مسائلی چون تأثیر ارزش‌ها و تعصبات شخصی مورخان بر تاریخ‌نگاری، نقش شواهد و منابع در شکل‌گیری تفسیرهای تاریخی و تفاوت‌های بین «تاریخ» به عنوان رویدادهای گذشته و «تاریخ» به عنوان ثبت و تفسیر این رویدادها می‌پردازد و به مفاهیمی مانند نسبی‌گرایی تاریخی، اهمیت درک زمینه و بافت تاریخی و نقش مورخ به عنوان مترجم و تفسیرکننده تاریخ می‌پردازد.
ادوارد هالت کار در کتابش یادآوری می‌کند که تاریخ نه تنها داستان‌هایی از گذشته بلکه یک فرآیند فکری پیچیده است که در آن مورخان نقش فعالی در شکل‌گیری تفسیرها دارند.
پایه‌گذاران نثر جدید فارسی: مهم‌ترین اثر تألیفی حسن کامشاد است که رساله دکتری‌اش در دانشگاه کمبریج بود و به تحلیل تاریخ نثر و داستان‌نویسی جدید فارسی تا دهۀ ۴۰ شمسی و بررسی آثار صادق هدایت می‌پردازد. این کتاب در دانشگاه‌های اروپا و آمریکا به‌عنوان مرجع درسی استفاده می‌شود. کامشاد در دو بخش، نثر جدید فارسی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد و در پیش‌گفتار اثر اشاره کرده که نوآوری در نثرنویسی ایران طی ۵۰ سال اخیر که بازتابی از عمده‌ترین خصیصه‌های فرهنگ و اجتماع ایران نیز بوده است، آن‌چنان دچار پیشرفت شده که پرداختن به آن در قالب پژوهش، امری شایسته و ضروری است. لذا او در کتاب «پایه‌گذاران نثر جدید فارسی» این وظیفۀ خطیر را بر عهده گرفته و ادبیاتی را مورد بررسی قرار می‌دهد که متاسفانه بیرون از مرزهایی که در آن آفریده شده، چندان شناخته نشده است. تحولات مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، تقریباً بر آثار تمام داستان‌نویسان معاصر ایرانی تأثیر داشته؛ بنابراین بدیهی است که در این کتاب نیز به این شرایط سیاسی و و اجتماعی، علی‌الخصوص افزایش تعاملات با فرهنگ غرب و فرآیند گذار از نثر قدیم به نثر جدید فارسی توجه شود.
سرگذشت فلسفه: راهنمایی ساده اما جامع برای جوانان و علاقه‌مندان مبتدی مباحث فلسفی است. برایان مگی در این کتاب خواننده را با زندگی، اندیشه‌ها و اقدامات بزرگ‌ترین فیلسوفان جهان از افلاطون و ارسطو در یونان باستان گرفته تا سنت آگوستین و فلسفه قرون وسطایی ، عصر طلایی در فلسفه آلمانی ، برتراند راسل و آلبر کامو در عصر مدرن و خیلی موارد دیگر آشنا می‌کند و حسن کامشاد با نثری روان و با کم‌ترین پیچیدگی و ابهام آن را به فارسی برگردانده است.
«سرگذشت فلسفه»، اثری است مصور و سرشار از نکات هوشمندانه دربارۀ بحث‌های جذاب فلسفی؛ کتاب راهنمایی است که خواندنش برای همۀ دوستداران فلسفه ضرورت دارد. هم تاریخ است و هم فلسفه. مخاطب عام می‌تواند با خواندن آن برجسته‌ترین دستاوردهای فلسفی را بشناسد و هم مخاطب خاص این امکان را خواهد داشت تا از طریق این کتاب به جدید‌ترین یافته‌های تاریخی در مورد فیلسوفان دسترسی داشته باشد.

در پناه ترجمه

حسن کامشاد، نویسنده و مترجم شناخته‌شده که از چهره‌های شاخص و تأثیرگذار حوزۀ فرهنگ بود و در زمینه‌های فلسفه، تاریخ و ادبیات آثار و ترجمه‌های دقیق، خوش‌خوان و درخشانی از خود به یادگار گذاشت، در آستانه ۱۰۰ سالگی، پنج‌شنبه اول خرداد در لندن درگذشت. از جمله آثار شاخص ترجمه‌شده توسط او می‌توان به «قبله عالم»، «تاریخ چیست؟» «تاریخ بی‌خردی»، «سرگذشت فلسفه» و «دنیای سوفی» و «دیای ایمان» اشاره کرد. کامشاد زندگی حرفه‌ای‌ خود را در تقاطع زبان فارسی و اندیشه‌های جهانی گذراند و از معدود کسانی بود که سنت و مدرنیته را بی‌هیاهو در دل زبان فارسی آشتی داد. حضورش همواره با متانت، دقت و فروتنی همراه بود و اکنون با رفتنش یکی از آخرین نمادهای نسل مترجمان فرهیخته و آرام از میان ما پر کشید.

از اصفهان تا کمبریج
حسن کامشاد، با نام اصلی سیدحسن میرمحمد صادقی متولد ۴ تیر ۱۳۰۴ در اصفهان بود. پدرش، حاج سیدعلی آقا میرمحمد صادقی، تاجر پوست بود و قصد داشت که پسرش را بعد از گرفتن تصدیق ششم ابتدایی واردِ تجارت خود کند اما حسن به هیچ صورت علاقه‌ای به این حرفه نداشت و به واسطۀ‌ دایی‌ خود که روزنامه‌نگار مطرحی بود، در اصفهان به ادامه تحصیل مشغول شد. دبیرستان را در کالج انگلیسی‌ها که بعدها به دبیرستان ادب تبدیل شد، گذراند. در آنجا کم و بیش شروع به آموختن زبان انگلیسی کرد. سال آخر تحصیلش بود که با شاهرخ مسکوب نویسنده، مترجم و شاهنامه‌پژوه و مصطفی رحیمی مترجم هم‌کلاس و دوست شد. هر سه از شاگردان ممتاز کلاس بودند، به‌ویژه در انشاءنویسی و از این هم‌نشینی‌ها بود که آشنایی و علاقه‌ کامشاد به ادبیات کهن و زبان فارسی آغاز شد. پس از دریافت دیپلم متوسطه، سال ۱۳۲۴ همراه با شاهرخ مسکوب به دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران رفت. مسکوب از نزدیک‌ترین دوستان کامشاد بود و در آثارش به تأثیر عمیق مسکوب بر زندگی‌اش اشاره کرده است. کامشاد که مدتی عضو حزب توده و کارمند شرکت نفت بود در مقطع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ وارد دانشگاه کمبریج شد. بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بسیاری از فعالان حزب توده دستگیر می‌شوند. حسن کامشاد در این دوره با ابراهیم گلستان در شرکت نفت همکار بود. گلستان او را به پروفسور لیوی معرفی می‌کند تا به‌عنوان دستیار او در دانشگاه کمبریج زبان فارسی تدریس کند. کامشاد در جلد اول خاطراتش با عنوان «حدیث نفس» ماجرای این کمک گلستان را تعریف می‌کند و دربارۀ روز ملاقاتش با پروفسور لیوی می‌نویسد: «پیرمردی خوش‌رو در بالکن قدم پیش نهاد، خود را معرفی کرد و دستم را فشرد. پروفسور روبن لیوی، استاد زبان فارسی دانشگاه کیمبریج بود و برای شرکت در جشن هزارۀ ابوعلی‌سینا به تهران آمده بود. گفت «قصد دیگرم در این سفر یافتن دستیاری ایرانی برای تدریس زبان و ادبیات فارسی در کیمبریج است. در جلسات کنفرانس با آقای گلستان آشنا شدم، موضوع را با او در میان گذاشتم، گفت دوستی دارد که در ادارۀ آموزش شرکت نفت فارسی و انگلیسی تدریس کرده و ممکن است به این کار علاقه‌مند باشد.» مدتی صحبت کردیم، پرسش‌هایش را یک به یک پاسخ گفتم، ترجمۀ کتاب «تام پین» را به رخش کشیدم و خلاصه قاپش را دزدیدم! جزئیات حقوق و مزایا را نمی‌دانست ولی گفت نباید انتظار زیادی داشته باشم. رضایت دادم و معامله جوش خورد: گدا را چه به چانه زدن! گفت تصمیم نهایی به عهدۀ خود اوست ولی از لحاظ تشریفات انتصاب باید به تصویب یکی دو هیأت برسد. قرار شد کارها را به سرعت در کیمبریج به پایان رساند و اوراق لازم را برای گرفتن ویزا و انجام امور دیگر به تهران فرستد. در این روزها نگرانی و دلهره لحظه‌ای مرا ترک نمی‌کرد. می‌ترسیدم به دام مأموران امنیتی بیفتم و به جای کیمبریج از قزل‌قلعه سر درآورم. تا می‌توانستم جایی آفتابی نمی‌شدم حتی در اداره کمتر پشت میز خود می‌نشستم.» در جلد دوم هم با اذعان به این‌که گلستان به گردن او حق بزرگی دارد، می‌نویسد: «او بود که موجب رفتن من به انگلستان در روزهای بحرانی پس از ۲۸ مرداد شد و زندگی‌ام را دگرگون کرد. به خیلی‌های دیگر هم آن روزگاران کمک کرد اما بعد عوض شد و بسیاری را از خود رنجاند.»

در خانۀ جلال
در بازگشت به ایران بار دیگر به استخدام شرکت نفت درآمد و تا پس از انقلاب، کارمند عالی‌رتبه شرکت نفت ماند. کامشاد در جلد اول خاطراتش دربارۀ بازگشتش می‌نویسد: «در نخستین روزهای بازگشتم از انگلستان به تهران، دوستم امیرحسین جهانبگلو گفت، آل‌احمد می‌خواهد تو را ببیند. بامداد جمعه‌ای مرا به خانه او در جادۀ قدیم شمیران برد؛ در کوچه‌ای که نیما یوشیج نیز همان‌ جا منزل داشت… زن و شوهر به استقبال ما آمدند و در حالی که امیر و سیمین سرگرم گفت‌وگو به درون ساختمان رفتند، جلال دست مرا گرفت و به سوی باغچۀ بزرگ پر از درختان میوۀ خانه برد. من جلال را پیش از رفتن به انگلستان یکی دو بار بیشتر ندیده بودم… ولی شهرت گوش‌تلخی و کج‌خلقی‌اش را شنیده بودم، از این رو آن روز از ابراز صمیمیت او کمی جا خوردم. جلال چکمۀ لاستیکی ساقه بلند پوشیده بود قبراق به بستر پالیز درخت‌ها که تازه آب داده بودند، پا نهاد. «جعفرخان» تازه از فرنگ برگشته- که من باشم- از شما چه پنهان، شیک و پیک و نونوار به دیدن نویسندۀ نام‌دار و همسر فرزانه‌اش رفته بود! لحظه‌ای لب باغچه درنگ کردم، ولی آل‌احمد که انگار اصلاً حالی‌اشی نبود، دیده بر شاخ و برگ و بار درختان، هم‌چنان به سخن ادامه داد: «شنیده‌ام رساله‌ای در باب نویسندگان معاصر ایران به آنجلیزی نوشته‌ای و نامی هم از ما برده‌ای، چه بوده است آن حکایت؟» خواهی نخواهی سر به زیر در پی‌اش رفتم و تا مچ پایم به گل نشست… به زحمت گام برمی‌داشتم و دست‌پاچه در پاسخ او چیزی بلغور می‌کردم. اندکی گذشت و او کماکان پیش می‌رفت، دل آزرده نگاهی بازخواست‌کننده به چهرۀ او انداختم. پوزخندی شیطنت‌آمیز زیر سبیلش موج می‌زد. تردیدی برایم نماند که این کار او حساب شده و عمدی است. تصمیم گرفتم چیزی به روی خود نیاورم و هر طور شده از او رودست نخورم… وقتی به داخل ساختمان رفتیم و سیمین خانم ریخت و سر و وضع گل‌آلود مرا دید، پیش دوید و جلال را به عتاب و خطاب همسرانه بست.»

ترجمه درمانی
کامشاد پس از بازنشستگی زودرس و بعد از دیداری اتفاقی با صادق چوبک به سمت ترجمه سوق داده شد. هر چند ابراهیم گلستان و صادق چوبک هر یک در مرحله‌ای از زندگی بر سرنوشت او تأثیر گذاشتند اما براساس گفته‌های خودش تأثیر شاهرخ مسکوب بر او از هر کس دیگر بیشتر بوده است چنانکه زمانی در این مورد گفته بود: «هنوز وقتی می‌نویسم، حس می‌کنم شاهرخ بالای سر من ایستاده و ناظر کارهای من است».
کامشاد پس از حدود ۴۰ سال ترجمه، اغلب کتاب‌هایی را برای ترجمه انتخاب می‌کرد که خودش از خواندنشان لذت برده باشد و بخواهد تا دیگران را نیز شریک این لذت کند. زبان و لحن او در ترجمه ساده و روان بود. به همان میزان که سعی می‌کرد، لحن متن ترجمه را به لحن متن اصلی نزدیک نگه دارد، به همان میزان به نزدیک بودن زبان به خواننده توجه داشت. به عقیده‌ او ترجمه‌ لغت به لغت باعث گنگ شدن و از بین رفتن معنای مورد نظر نویسنده می‌شود؛ مترجم بهتر است، معنای جمله را با حفظ لحن نویسنده به فارسی ترجمه کند و در عین‌ حال نکاتی را نیز رعایت کند. دقت و ریزبینی کامشاد در ترجمه، او را به یکی از ماهرترین و معتبرترین مترجمان تبدیل کرد. در گفت‌وگویی با سیروس علی‌نژاد گفته بود: «مترجم اگر نویسنده نباش،د نمی‌تواند مترجم باشد. ممکن است خودش این را نداند، ممکن است چیزی هم به آن معنا ننوشته باشد اما حتماً استعداد نویسندگی در کنه ضمیرش نهفته است.» و در بخش دیگری از این گفت‌وگو می‌گوید: «اگر این [کار ترجمه کتاب] نبود شاید در همان ۶۵ سالگی مرده بودم. حالا طوری شده که هر روز صبح به عشق این بیدار می‌شوم که کاری را که دارم می‌کنم، تمام کنم.» او در سال ۱۳۸۶ کتابی با عنوان «مترجمان، خائنان» منتشر کرد و در آن به بحث دربارۀ‌ ترجمه و مترجمان پرداخت. کتاب دو جلدی «حدیث نفس» نیز خودزندگی‌نامه‌نوشت کامشاد است که در سال‌های ۸۸ و ۹۲ توسط نشر نی چاپ شد و او در آنها به بازگویی خاطرات، فعالیت‌ها، گفت وگوها و رفت‌وآمدهایش با دوستان از کودکی تا سالخوردگی پرداخته است.

sazandegi

پست های مرتبط

عذرخواهی نماوا

راه نمایش “سووشون” باز می‌شود؟ پلتفرم نماوا با انتشار بیانیه‌ای از انتشار…

وداع با تهیه‌کننده نفس عمیق

به یاد “امیر سمواتی” پیکر «امیر سمواتی» تهیه‌کننده فیلم «نفس عمیق» میان…

پایان جاسوسی‌نویسی

“فردریک فورسایت” درگذشت فورسایت، نویسندۀ نام‌دار و خالق رمان کلاسیک «روز شغال»…

دیدگاهتان را بنویسید