به یاد “بیژن ترقی”
خانواده بیژن ترقی در گرایش او به شعر و ترانه نقشی نداشتند؛ او ترانهسرایی بود که از کودکی علاقه شدیدی به موسیقی داشت ولی به دلیل مشکلات جسمانی نتوانست از عهده اجرای مقامات موسیقی برآید و در نهایت با تشویق پرویز یاحقی به ترانهسرایی روی آورد. زاده ۱۲ اسفند سال ۱۳۰۸ بود و اردیبهشت سال ۸۸ در ۸۰ سالگی از دنیا رفت. او در طول زندگی هنری، ترانههای ماندگار زیادی چون «آتش کاروان»، «وطنم، ایران جوان» و «شهزاده رویا» را سرود که با آهنگسازی بزرگان موسیقی برای همیشه در حافظه موسیقایی ایرانیان ماندگار شد. هنوز ۳۰ سال نداشت که در مسلک ادیبان بزرگ پذیرفته شد و طبع و خلق او، علاقه و احترام ادبیات نسل قبل را برانگیخت. در آن سالها، او به پدر در کار گرداندن کتابفروشی کمک میکرد و با عشقی که به موسیقی داشت، مشق ویولن میکرد تا یک شب در مهمانی، صدای ساز یاحقی را شنید و ویولن را برای همیشه کنار گذاشت. بیژن ترقی آشنایی با پرویز یاحقی و تاثیر این آهنگساز ایرانی در زندگیاش را چنین توصیف کرده است: «در سالهای نوجوانی با حادثهای ناباورانه با دوست هنرمندم، آقای پرویز یاحقی که شاید هر دو در سنین ۱۸ یا ۲۰ بودیم، آشنا شدم که این دوستی دامنهدار شد. من در کار موسیقی وارد بودم ولی وقتی پنجههای سحرآمیز این هنرمند جوان (نوجوان) را دیدم دیگر دست از ادامه موسیقی باز کشیدم و شروع به کار خودم که از زمان نوجوانی و بچگی تقریباً اشتغال داشتم [کردم]. ایشان مرا تشویق به کار ساختن ترانه کرد و اولین ترانهای که من ساختم به نام «میزده» بود: میزده شب چو زمیکده باز آیم/ بر سر کوی تو من به نیاز آیم». مهمترین نقش بیژن ترقی، تقویت جنبههای روایی و داستانگونه کردن ترانهها و افزودن جنبههای تصویری به آنها بود و این پدیده در آتش کاروان یا ترانه برگ خزان به وضوح دیده میشود. فعالیت ادبی خود را با افرادی چون امیری فیروزکوهی، نیما یوشیج، ملکالشعرای بهار و شهریار آغاز کرده بود و با آهنگسازانی چون ابوالحسن صبا، رضا محجوبی، علی تجویدی، داریوش رفیعی و پرویز یاحقی همکاری نزدیک داشت. سیدعباس سجادی، شاعر و ترانهسرا معتقد است که بیژن ترقی جزو آخرین ترانهسرایان و تصنیفسرایان نسلی بود که شعر و ترانه را با هم عجین کردند: «در آثار ترقی، مرز ترانگی و شعر درهم میپیچد و گاه آن را گم میکنیم؛ او توانست به تلفیقی زیبا و قدرتمند از ترانگی و شعر دست یابد. بیژن ترقی یکی از اخلاقمندترین ترانهسرایان روزگار ماست. او دارای شخصیتی مهربان بود که افراد را به خودش جذب میکرد و این شخصیت مهربان او در آثارش تجلی پیدا کرده و این تجلی بیهیچ تلخزبانی بیان شده است». همایون خرم هم او را چنین توصیف کرده است: احساس ترقی در ترانهسرایی با آهنگهایی که به او میدادند، انطباق داشت. من سالها با ترقی معاشرتهای موسیقایی داشتم و ترانههای زیبایی حاصل آن شد؛ ازجمله «اشک من هویدا شد» و ترانههای دیگری که نسل امروز هم آنها را درک کردند. ترانههایی که بیژن ترقی ساخت با کلمات بسیار ادبی و در عین حال با احساس بود و به همین دلیل بر دل مینشست. یار غار یاحقی بود و کار ترانهسرایی را با او آغاز کرد. به عنوان آهنگساز هر وقت با او کار میکردم از محصول کار مشترکمان راضی بودم؛ زیرا بیان موسیقایی را کاملاً درک میکرد و کلمات و جملاتی میساخت که هدف را مشخص میکرد؛ کارش چون از دل برمیآمد، لاجرم بر دل مینشست.