رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > دسته‌بندی نشده : پاس گل به چه کسی؟

پاس گل به چه کسی؟

مهرداد احمدی‌شیخانی

آنهایی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول و بزرگ‌تر آنانی هستند که معمولاً در همه کشورها یافت می‌شوند، یعنی همان‌هایی که نسبت به انتخابات بی‌تفاوت‌اند و برایشان فرقی نمی‌کند چه کسی، سکان هدایت کشور را به‌ دست دارد یا حتی اصلاً نمی‌دانند چیزی به نام انتخابات وجود دارد و معمولاً به دلایل شرایط اجتماعی، آنقدر از مسائل دورند و در حاشیه جوامع که نمی‌توان انتظار دیگری هم از آنها داشت. شاید در مورد این گروه اول بتوان گفت که مطلقاً هیچ صدایی ندارند و سرشان به کار خودشان است و اگر دقیق شویم تقریباً 30 درصد هر جامعه‌ای را تشکیل می‌دهند و به ‌ندرت بخشی از آنان در شرایطی بسیار خاص و معمولاً هم تحت تاثیر هیجانات گسترده عمومی در همراهی با اکثریت جامعه، کنشی سیاسی از خود نشان می‌دهند که اگر هم‌ چنین کنند، اغلب زودگذر است و پایداری خاصی ندارد. گروه دوم که آنها هم گروه بزرگی هستند، بنا به گفته یکی از فعالان سیاسی در انتخابات سال 1400 انگیزه و دلیلی برای حضور در انتخابات نمی‌بینند. این عدم دلیل و انگیزه می‌تواند ناشی از چند مولفه باشد. یکی غیررقابتی بودن انتخابات است. انتخابات غیررقابتی، آن شوری که توجه عمومی را به خود جلب کند تا رای دادن را به موضوعی در اذهان تبدیل کند را به همراه ندارد و همین سبب به حاشیه رفتن انتخابات در بین اولویت‌هایشان می‌شود. دلیل بعدی که برای شرکت در انتخابات بسیار عامل مهم و انگیزه‌بخشی است، مولفه امید است. در شرایط فقدان امید به اثرگذاری بر زندگی واقعی، انگیزه لازم برای رای دادن به حداقل می‌رسد و از همین‌رو، مشارکت فعال، چه به‌ صورت رای دادن و چه تشویق دیگران به ریختن رای به صندوق به کمترین حد خود می‌رسد. مولفه مهم سوم برای این گروه یافتن فرد مناسب برای رای دادن است به طوری‌ که حتی می‌بینیم، بخش بزرگی از احزاب نیز می‌گویند، گزینه مناسبی برای معرفی به مردم در بین نامزدهای انتخاباتی نمی‌یابند، یا حتی آن عده‌ای هم که قصد رای دادن دارند، این سوال خیلی ساده را مطرح می‌کنند که «آخر به چه کسی رای بدهیم؟» و به این شکل جمع دوم هم تکمیل می‌شود. اگر دقت کنیم، نه دسته اول صحبتی از تحریم انتخابات می‌کنند و نه گروه دوم هدف‌شان تحریم انتخابات است و این سخن که «چون این انتخابات آزاد و دموکراتیک نیست در آن شرکت نمی‌کنیم» به هیچ وجه مربوط به این دو دسته نیست و لازم است، بگوییم که دسته دوم با آنکه برخلاف دسته اول دارای صدا هستند ولی صدایشان در جهت تشویق به عدم مشارکت نیست بلکه یا انگیزه‌ای برای شرکت در انتخابات ندارند، یا فقط می‌گویند که کاندیدای مناسبی برای رای دادن نمی‌یابند، یا به دلیل همان ناامیدی از اثربخشی رای بر سرنوشت جامعه، حضور در پای صندوق رای را مفید فایده نمی‌بینند.

اما غیر از این سه گروه، دسته سومی هم هستند که اتفاقاً صدای بسیار بلندی دارند. دسته سوم در همه این 45 سال پس از انقلاب وجود داشته‌اند، ولی از سال 1384، کم‌کم صدایشان بلندتر شد، چنان که در آن سال توانستند هرچند محدود، اما بر بخشی از بدنه رای اصلاح‌طلبان اثر بگذارند و آنان را مجاب کنند که به پای صندوق رای نروند و با این کار، در آن انتخابات که اصلاح‌طلبان با تعدد کاندیداها، سبب خرد شدن رای خود شدند، با کنار کشاندن بخشی از بدنه رای، کمک لازم را به موفقیت «توهم معجزه هزاره سوم» برای رفتن به مرحله دوم انتخابات بکنند. پس از آن و با مسائلی که در کشور گذشت، این گروه تا انتخابات سال 1398 و مجلس یازدهم، فرصت اثرگذاری چندانی نیافتند تا آنکه در آن انتخابات توانستند به یاری پروژه ردصلاحیت‌ها بیایند و صدایی بلندتر از قبل برای دعوت به تحریم انتخابات پیدا کنند، که حاصل آن دعوت را در اولین گام بلند یکدست‌سازی دیدیم و بعد از آن در انتخابات 1400، عملاً توانستند بدون آنکه بشود آرا تحریم را شمرد، مدعی آن 30 درصد همیشه خاموش و آن گروه دوم بی‌انگیزه و ناامید شوند و در نتیجه، همه عدم ‌مشارکت در انتخابات را به حساب پروژه خود بزنند، طوری ‌که حتی آن عده‌ای که به دلیل اوج کرونا و در ایام بی‌واکسنی از خانه خارج نمی‌شدند را هم جزو تحریم‌کنندگان انتخابات قلمداد کردند و شد داستان ملانصرالدین که «میخ افسار الاغ خود را بر زمین کوبید و گفت اینجا مرکز جهان است و هر کس پرسید از کجا چنین می‌گویی؟ جواب داد اگر قبول نداری برو متر کن» و به این شکل همه عدم شرکت را به‌نفع خود و بدون متر کردن، به حساب تحریم نوشتند.
این گروه سوم اما بسیار زیرک است و پاس گل‌های خوبی هم از مبلغان ضرورت شرکت در انتخابات می‌گیرد، آنجایی که مبلغان اصرار دارند که شرکت در انتخابات را به حمایت از جمهوری اسلامی و اعتقاد به دین و مذهب گره بزنند و گروه سوم با استناد به همین سخنان، که اتفاقاً از تریبون‌های رسمی هم اعلام می‌شود، به مخاطبان می‌گویند که اگر می‌خواهید عدم رضایت‌تان از وضع موجود دیده شود، لازم است که در انتخابات شرکت نکنید و بدین‌گونه، با بهره‌گیری از آن سخن مبلغان، سعی دارند که انتخابات مجلس را تشبیه به یک رفراندوم کنند و برای مشوقان به عدم حضور در انتخابات، چه فرصتی بهتر از این تا بتوانند با چنین دوگانه‌سازی که تریبون‌های رسمی مبلغ آن هستند، همه بی‌کنشی آن دو گروه اول را ذیل کنش معنادار خود تعریف کرده و فرصت‌طلبانه، آن را به حساب خود واریز سازند؟

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

آشیانه سری

فرشاد گلزاری، گروه بین الملل  آنچه در مورد پاسخ 14 آوریل ایران…

18 آوریل 2024

چه می‌شود؟

سیدحسین موسویان، دیپلمات پیشین ایران در ۱۳ آوریل ۲۰۲۴ با صد‌ها پهپاد…

18 آوریل 2024

تعطیلات نابخردانه

حسین سلاح‌ورزی، رئیس سازمان ملی کارآفرینی ایران و رئیس پیشین اتاق ایران…

18 آوریل 2024

دیدگاهتان را بنویسید