رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > سیاست : نیاز به ابتکار جدید

نیاز به ابتکار جدید

در ادامه مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا چه تاکتیک‌هایی باید به کار گرفت؟

به قلم؛ جاوید قربان‌اوغلی؛ دیپلمات پیشین

مذاکرات هسته‌ای که تاکنون پنج دور آن برگزار شده با چالش‌های جدی‌ای روبه‌رو است که فهرست‌وار به برخی از این موارد اشاره می‌کنم:
۱. چالش اول (و البته مهم‌ترین) در مذاکرات، رویکرد رژیم صهیونیستی و قدرت تاثیر مخرب این رژیم است. تل‌آویو بی‌هیچ پرده‌پوشی با راهکار دیپلماتیک برای برون‌رفت از موضوع مخالف است. رهیافت اسرائیل حل مساله از طریق نظامی و درواقع، پاک کردن صورت‌مساله است. این رویکرد آشکار و بی‌پرده نتانیاهو است. وقتی به‌خاطر ملاحظه هم‌پیمان خود یعنی آمریکا از راهکار دیپلماتیک سخن می‌گوید، سناریویی مطرح می‌کند که نشدنی است و مطمئن است، ایران آن را نمی‌پذیرد و درنهایت، گزینه نظامی را مطرح می‌کند. راهکار نتانیاهو برای صنعت هسته‌ای ایران، همانی است که در اتاق بیضی کاخ سفید مطرح کرد: «سناریوی لیبی».‌ تردید نباید کرد «غنی‌سازی صفر» خروجی خواسته نتانیاهوست که از زبان مذاکره‌کننده و وزیر خارجه آمریکا بیان می‌شود.
۲. چالش دوم، نیاز ایران به برون‌رفت از شرایط کنونی (اقتصاد، ناترازی‌های متعدد و…) است. مردم که با پوست و گوشت و خون آن را احساس و دیگران (بخوانید دشمنان) آن را فرصتی مناسب و ابرازی تاثیرگذار برای گرفتن امتیاز تلقی می‌کنند. قصد ندارم این یادداشت با برداشت ناصواب به «نق‌زنی» تفسیر شود اما بر کسی پوشیده نیست که ریشه همه این مشکلات در دو فاکتور تعیین‌کننده است: تحریم بیرونی و ناکارآمدی داخلی.
۳. چالش سوم، تصویری از شرایط حاکم بر منطقه بعد از حوادث «۷ اکتبر ۲۰۲۳»‌ است. بدون قضاوت درباره صحت یا سقم دو تصویر یا در خوش‌بینانه‌ترین شکل «توهم» غلبه ذهنی بازیگران منطقه و قدرت‌های جهانی است.
اول، تبدیل شدن اسرائیل به قدرتی است، مبسوط‌الید که هر اقدامی را در هر زمانی که بخواهد، انجام می‌دهد. برای پیشبرد اهداف از قدرت و امکانات لازم برخوردار است. کسی جلودارش نیست و حتی اگر باشد، قادر به انجام اقدامی بازدارنده نیست. جنگ غزه و ناتوانی آمریکا (بایدن دیروز و ترامپ امروز) در توقف جنایات جنگی و نسل‌کشی فلسطینی‌ها و حکم دادگاه بین‌المللی کیفری از مصادیق این مدعاست. رئیس‌جمهور فرانسه کراراً از اسرائیل و نخست‌وزیر جانی این رژیم انتقاد کرده است ولی در عمل قادر به انجام اقدامی بازدارنده و تاثیرگذار نیست.
دوم، کاهش نفوذ و بازدارندگی ایران بعد از حوادث لبنان و سوریه است. ارزیابی این برداشت و اینکه تا چه اندازه مقرون‌به‌صحت است در تخصص این قلم نیست. برای پرهیز از هرگونه شبهه درباره صحت‌و‌سقم این گزاره قضاوت نمی‌کنم و می‌گویم این برداشت رایج در منطقه (و جهان) است. کارشناسان متعددی درباره این گزاره سخن گفته و مطلب نوشته‌اند. ممکن است سوال شود این موضوع چه ربطی به مذاکرات هسته‌ای دارد؟ بر این باورم که اتفاقاً کاملاً بحث مرتبطی با آن است. از منظر سیاست واقع‌گرایانه، خروجی این دو برداشت چیزی جز هیاهوهای نتانیاهو و زیگزاگ‌های ترامپ، روبیو، ویتکاف و… نیست. ضروری است با اقدامات دیپلماتیک، خط پایان و یا بطلان به این دو برداشت کشیده شود. کلید برهم ‌زدن بازی نتانیاهو در تغییر رویکرد ایران نسبت به آمریکا و ریل‌گذاری جدید در مناسبات با این کشور است. گفت‌وگوی مستقیم و بی‌واسطه با ترامپ، اولین گام در این مسیر است. این تلقی که ترامپ گزینه جنگ را کنار گذاشته و به‌جد دنبال توافق از طریق مذاکره است، برداشت غالب است که نگارنده هم با آن همراه است. تاثیرگذاری بر تصمیمات ترامپ باید به‌گونه‌ای کاملا حرفه‌ای در دستورکار قرار گیرد.

گام دوم خلع ‌سلاح نتانیاهو از طریق استراتژی ایران در خاورمیانه است. حربه نابودی اسرائیل پیراهن عثمانی است که نتانیاهو با آن پیش می‌تازد و افکار جهان به‌خصوص دولت‌مردان آمریکا را با آن تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. جنایات ضدانسانی و نسل‌کشی را با همین حربه پیش می‌برد. این حربه را باید از دست عناصر خبیث و جنایت‌کار رژیم صهیونیستی خارج کرد.
۴. به موضوع اصلی یادداشت، مذاکرات هسته‌ای برگردم. احتمالا همه کشورهایی که این مذاکرات را دنبال می‌کنند بر این نکته واقفند که در مذاکرات پیش‌رو، ایران با هدف شفاف وارد مذاکره شده و به‌گونه‌ای جدی خواهان دستیابی به تفاهم است. حرفه‌ای مذاکره می‌کند. مطالبات دست‌نیافتی و خارج از عرف و مقررات بین‌المللی را مطرح نمی‌کند. در مقابل، مواضع آمریکا سینوسی و تحت‌تاثیر جناح‌های تندرو در کنگره، رسانه‌ها و از همه مهم‌تر رژیم صهیونیستی است. سر میز مذاکره به‌گونه‌ای سخن می‌گوید و در رسانه‌ها برای مصارف داخلی به‌گونه‌ای دیگر. دلیل این امر را می‌توان در عوامل زیر برشمرد:
– شخصیت ترامپ و سنگینی وزنه مخالفان ایران (و مذاکره) در حاکمیت آمریکا
– اسرائیل و تاثیر نتانیاهو بر روند مذاکرات
– شرایط ایران (برداشت هرچند ناصواب دوم) و تلقی مساعد بودن شرایط برای گرفتن امتیاز.

۵. چه باید کرد؟
ممکن است عجله ترامپ برای توافق را کودکانه ارزیابی کنیم ولی باید بپذیریم، زمان به‌سود ایران نیست؛ دلیل آن نیز در همان عوامل پیش‌گفته تاثیرگذار بر روند مذاکرات است. بر این اساس تصور می‌کنم، نیازمند ابتکارات جدیدی در مذاکرات هستیم. رویکردهای به‌طور کامل تکنیکال در مذاکرات و رویکردهای سیاسی برای خنثی‌ کردن بازی کثیف نتانیاهو. ایران باید ابتکاراتی را روی میز بگذارد که با توجه به تاثیر ترامپ، او را در تفاهم با ایران به مرز اقناع درونی وادار کند. پیشنهاد می‌کنم در کنار گزاره «ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست و آن را شرعاً حرام می‌داند» که هرچند لازم و ضروری است اما به «گفتار درمانی» تکراری تبدیل شده به صورت رسمی و کاملاً شفاف موارد زیر را اعلام کنیم:
– اعلام آمادگی برای «مذاکرات جامع و در سطح لازم متناسب با شرایط و پیشرفت» با هدف حل مشکلات دو کشور که می‌تواند، منتج به عادی‌سازی روابط شود.
– تضمین قابل راستی‌آزمایی فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای بر اساس «NPT» از سوی ایران.
– تضمین طرف مقابل برای پایبندی به مفاد توافق، عدم خروج تحت هیچ شرایطی و لغو کلیه تحریم‌های اولیه و ثانویه از سوی طرف مقابل.
روشن است تحقق موارد بالا، نیازمند گفت‌وگوهایی طولانی و عزم جدی دو طرف است. با این وجود، حداقل خروجی این رویکرد، آچمز کردن اسرائیل و تقویت طیف خواهان دستیابی به توافق از طریق دیپلماتیک است و می‌تواند عنصر زمان را به ‌سود ایران تغییر دهد.

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

برابری در فرصت‌ها

رهبر انقلاب: رسانه‌ها مراقب باشند ترویج‌دهنده تفکر غلط غربی درباره زن نباشند…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

ترمیم یا تقابل؟

استیضاح ۴ وزیر، جدی‌ترین چالش دولت و مجلس در ماه‌های اخیر مجلس…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

ملاقات در مسکو

نمایندگان ترامپ به دیدار پوتین رفتند گروه بین‌الملل: استیو ویتکاف، فرستاده ویژه…

۱۲ آذر ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید