“رهبر انقلاب” در سخنرانی زنده تلویزیونی اعلام کردند:
⭕️ مذاکره با آمریکا، بنبست محض است
رهبر انقلاب در سخنرانی زنده تلویزیونی اعلام کردند: مذاکره با آمریکا برای مسئله هستهای و شاید مسائل دیگر، بنبست محض است. ایشان در انتهای همین سخنرانی تأکید کردند: باید قوی شد. قوی شدن در نظامی لازم است. قوی شدن علمی لازم است. راههای تقویت کشور را باید پیدا و آن را دنبال کرد. جز این راهی وجود ندارد. مشروح سخنان ایشان به شرح زیر است:
شادباش عرض میکنم ورود ماه مهر را. ماه مهرماه درس و مدرسه، دانش و دانشگاه است. ماه مهرماه آغاز حرکت میلیونها جوان و نوجوان و نونهال به سمت دانایی و توانایی است. این خصوصیت ماه مهر است.
بنده به مسئولان عزیزمان، مسئولان بهخصوص مسئولان آموزشوپرورش و وزارت علوم و بهداشت و درمان توصیه میکنم که ارزش و اهمیت استعداد جوان ایرانی را همواره موردنظر داشته باشند. جوانان ایرانی استعدادشان در دانش و در بسیاری از مسائل دیگر زندگی را نشان دادند.
من اینجا این آمار را بخوانم: در رقابتهای مختلف دانشآموزان جهان در همین اواخر با حوادث جنگ دوازدهروزه و این چالشهایی که وجود داشت، چهل مدال رنگارنگ را دانشآموزان ما کسب کردند که از این چهل مدال، یازدهتا مدال طلا بود. اینها خیلی اهمیت دارد، ارزش دارد. در المپیاد نجوم رتبهی اول را به دست آوردند در دنیا در بین کشورهای شرکتکنندهی بینالمللی. در رتبههای در رشتههای دیگر همرتبههای خوبی را به دست آوردند. در ورزش هم، عرصهی ورزش هم که خب این روزها دارید میبینید، قبلاً والیبال، بعد هم حالا کشتی. این جوانهای ما اینجوریاند. بحمدالله استعداد اینها استعداد فوقالعادهای است. از این بایستی استفاده کرد.
لازم میدانم این روزها به مناسبت سالگرد شهادت مجاهد کبیر شهید سید حسن نصرالله یادی از ایشان بکنم. سید حسن نصرالله ثروت عظیمی بود برای دنیای اسلام، نهفقط برای تشیع، نهفقط برای لبنان، برای دنیای اسلام ثروتی بود. البته این ثروت از دست نرفته. ثروت باقی است. او رفت، اما این ثروتی که او ایجاد کرده بود، این ثروت باقی است.
داستان حزبالله لبنان، داستان دنبالهداری است. نباید حزبالله را دستکم گرفت و نباید از این ثروت مهم غفلت کرد. این ثروتی است برای لبنان و برای غیر لبنان.
در مورد اتحاد ملت ایران، اولین حرف من این است که در جنگ دوازدهروزه اتحاد ملت ایران، یکپارچگی ملت ایران، دشمن را ناامید کرد. یعنی دشمن از همان روزهای اواسط جنگ، اوایل و اواسط جنگ فهمید که به آن مقصود و غرضی که داشته، دست نخواهد یافت.
غرض دشمن، زدن فرماندهان نبود. اینیک وسیله بود. دشمن با خودش فکر کرده بود که فرماندهان نظامی را بزند، بعضی شخصیتهای مؤثر نظام را بزند، در کشور اغتشاش به وجود بیاید و در تهران بهخصوص عوامل آنها دست بزنند به آشوب و اغتشاش و مردم را، افرادی را که میتوانند، بکشانند به خیابانها، حادثهای درست کنند بهوسیلهی مردم علیه جمهوری اسلامی. این هدف بود. هدف بنابراین جمهوری اسلامی بود.
هدف دشمن، مختل کردن نظام بود که من در یک صحبت دیگری گفتم که اینها حتی برای بعد از جمهوری اسلامی نشسته بودند، نقشه کشیده بودند و فکر کرده بودند. میخواستند فتنه درست کنند، فتنههای خیابانی درست کنند، دستهجاتی را راه بیندازند و ریشهی اسلام را در کشور بِکَنند. این هدف دشمن بود.
خب این هدف در همان قدمهای اول شکست خورد. اما سرداران و اینها که بلافاصله تقریباً جایگزین شدند، کسانی را جایگزین آنها معیّن شدند و وضع و نظام و ترتیب و قاعدهی نیروهای مسلح با همان استحکام و باروحیهی بالاتر باقی ماند.
اما مردم که مؤثرترین عنصر مردم بودند، مردم مطلقاً تحت تأثیر آنچه دشمن میخواست قرار نگرفتند. تظاهراتی به وجود آمد، خیابانها پر شد، اما علیه دشمن، نه علیه نظام اسلامی.
کار را مردم بهجایی رساندند که دشمن، آنکسانی که در بیرون مرزها هستند، به عوامل خودشان گفتند بیعرضهها، ما دیگر چهکار میتوانستیم برای شماها بکنیم که نکردیم؟ زمینهها را فراهم کردیم، بمباران کردیم، عدهای را ترور کردیم، کشتیم. چرا کاری نمیکنید؟
این عواملشان در ایران، در تهران که البته عواملی دارند بدون شک، اینها جواب دادند، گفتند ما میخواستیم کارهایی بکنیم. مردم به ما اعتنایی نکردند، به ما پشت کردند، مسئولان هم و کسانی که مسئول انضباط کشور بودند، آنها هم نگذاشتند، مانع شدند و ما نتوانستیم کاری را انجام بدهیم. پس نقشهی دشمن عقیم شد.
خب اینهایی که عرض کردم، اینها را قبلاً هم بعضیاش را یا همهاش را ما گفتیم، دیگران گفتند. آن نکتهای که من میخواهم روی آن نکته تکیه بکنم این است که این عامل همچنان باقی است، عامل وحدت ملت ایران همچنان باقی است. عدهای که منشأ این عده هم خارج از کشورند، خبرهایی که به ما رسیده، این را نشان میدهد، عدهای میخواهند اینجور وانمود بکنند که آن اتحادی که در ابتدای جنگ دوازدهروزه و این مدت پیدا شد، این مال همان روزها بود. چند روز بگذرد، بهتدریج ضعیف میشود، اختلافات به وجود میآید، اختلافنظرها غلبه پیدا میکند و این اتحاد از بین خواهد رفت. مردم ایران متفرق میشوند و میتوان از گسلهای قومی استفاده کرد، از اختلافات سیاسی استفاده کرد و مردم ایران را به جان هم انداخت و اغتشاش و شورش درست کرد. این را دارند تبلیغ میکنند.
من میخواهم بگویم این حرف غلط محض است. بله، در مسائل سیاسی اختلافنظر وجود دارد. ما اقوام زیادی هم در کشور داریم که همه ایرانیاند و افتخار میکنند به ایرانی بودن خودشان. اینها هست. منتها در مقابل دشمن، همهی این مجموعه یکمشت محکم پولادیناند که بر فرق دشمن فرود خواهند آمد. امروز اینجور است، بعدازاین هم به توفیق الهی اینجور خواهد بود، در گذشته هم همینجور بوده.
ایران امروز و انشاءالله فردا همان ایران روز ۲۳ خرداد و ۲۴ خرداد است که مردم آمدند خیابانها را پر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند. این مسئلهی اولی که میخواستم عرض بکنم. نکتهاش هم این بود که این اتحاد ملی، این یکپارچگی مردم همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت. البته همه هم در مقابل آن مسئول هستیم.
نکتهی دوم مسئلهی غنیسازی است. در اظهارات و بگومگوهای وزارت خارجه با طرفهای سیاسی خود، مسئلهی کلمهی غنیسازی خیلی تکرار میشود. آنها دربارهی غنیسازی یکچیزی میگویند، ما یکچیزی میگوییم، در داخل کشور هم در بحثهای گوناگون همینجور است. کلمهی غنیسازی تکرار میشود. من یک توضیح کوتاهی در مورد غنیسازی میخواهم بدهم. اصلاً غنیسازی چیه؟ چیه که اینقدر اهمیت دارد؟ همهی بحثها حولوحوش غنیسازی میچرخد، غنیسازی اورانیوم. من میخواهم بگویم غنیسازی یک کلمه است، اما در زیرش یک کتاب حرف هست که من حالا مختصری اشاره خواهم کرد. اگر افرادی که صاحب تخصص در این رشتهها هستند، با مردم در این زمینه صحبت کنند خوب است، مناسب است. من یک مختصری عرض خواهم کرد.
غنیسازی اورانیوم یعنی دانشمندان و متخصصان اورانیوم، مربوط به مسائل اورانیوم بیایند اورانیوم خام را که معادنش هم در ایران وجود دارد، با یکرشته تلاشهای فنی پیچیده و پیشرفته تبدیل کنند به یک مادهی بسیار باارزشی که در مسائل گوناگون مردم دارای تأثیر است. این معنای غنیسازی است. یعنی یکچیزی را که از معدن زمینی به دست میآید، این را میآورند با فناوریهای پیچیده، با زحمات زیاد، با تخصصهای بالا، با مهارتهای زیاد، این را تبدیل میکنند به یک مادهای، این ماده همان اورانیوم غنیسازی است. او را به غنیسازی میرسانند به درجات مختلف. و این برای مسائل گوناگونی در زندگی مردم مؤثر است.
یعنی مردم از جهات مختلف از غنیسازی، از مادهی اورانیوم غنیسازی شده سود میبرند و استفاده میکنند و در زندگی مردم اثر میگذارد. ازجمله در کشاورزی، مفصل در کشاورزی تأثیر دارد. ازجمله در صنعت و مواد. در مسئلهی تغذیه که همان مربوط به کشاورزی است. در مسئلهی محیطزیست و منابع طبیعی تأثیر دارد. در بخشهای مربوط پژوهش و آموزش و تحقیق و دنبالگیری علمی تأثیر دارد. در ایجاد انرژی برق هم که خب تأثیر واضحی دارد. امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفتهی دنیا نیروگاههای برق با اورانیوم اداره میشود. ما اینها را با بنزین و با گاز اداره میکنیم اغلبش را. اغلب نیروگاهها را. که خب البته هم هزینهی زیادی دارد، هم آلایندگی محیطزیست را دارد، آلایندگی هوا را دارد، اما آن برقی که از اورانیوم غنیسازیشده و نیروگاههای هستهای به دست میآید، آن برق آلایندگیاش صفر است، هزینهاش بسیار کمتر است، عمرش بسیار طولانیتر است و امتیازات فراوان دیگری دارد که عرض کردم اینها را متخصصین باید بیایند برای مردم شرح بدهند.
امروز ما از لحاظ غنیسازی اورانیوم در یک سطح بالایی قرار داریم. البته این غنیسازی را کشورهایی که میخواهند سلاح هستهای درست کنند تا ۹۰درصد خلوص هم میبرند، ما چون احتیاج به سلاح نداریم و تصمیم بر عدم سلاح هستهای هم داریم، تا آنجا بالا نبردیم، تا ۶۰ درصد بالا بردیم که رقم خیلی بالایی است، رقم خیلی خوبی است، و برای برخی از کارهای موردنیازمان در کشور لازم است.
تا اینجا توانستیم پیش ببریم، این، ما یکی از ده کشور دنیا هستیم که این توانایی را داریم، یعنی من به شما عرض کنم: در میان دویستوچند کشور دنیا، ده کشور هستند که قادرند غنیسازی کنند، یکی از این ۱۰کشور ایران اسلامی است. و دیگران، آن ۹ کشور دیگر البته بمب هستهای هم دارند، ما هستیم که بمب هستهای نداریم و نخواهیم داشت و بنا نداریم که از سلاح هستهای استفاده کنیم اما غنیسازی را داریم.
ما یکی از ۱۰ کشور این صنعت سرآمد محسوب میشویم، و این دانشمندانی که عرض کردم، بنیان این کار را گذاشتند، مبالغ زیادی پیش بردند اما کار مهمترشان عبارت بود از تربیت افراد فراوانی در این راه.
ما امروز در کشور دهها دانشمند و استاد مبرّز؛ این گزارشی است که صاحبان قضیه به ما دادند، یعنی یک گزارش متقن و موثقی است، دهها دانشمند و استاد مبرّز، صدها دانشپژوه و هزاران تربیتشدهی گروههای هستهای در رشتههای گوناگونِ مرتبط با این موضوع در حال فعالیتاند، همینالان.
حالا اینها آمدند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند. مسئله این است. این علم است، علم از بین رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمیرود، این وجود دارد.
در اظهارات اهل سیاست، مسئلهی مذاکرهی با آمریکا زیاد مطرح میشود، نظرات مختلفی هم هست، بعضیها گفتم، این را مفید میدانند، لازم میدانند، بعضیها مضر میدانند، بعضیها نظرات میانهتری دارند، حرفها مختلف است.
من آنچه را که تا حالا در این سالهای متمادی فهمیدم، دیدم، احساس کردم و تجربه کردم را به ملت عزیزمان عرض میکنم.
حرف من این است که در حال حاضر با وضعیتی که وجود دارد، حالا ممکن است ۲۰ سال دیگر، ۳۰ سال دیگر وضعیت دیگری وجود داشته باشد، با او کاری نداریم، در وضع کنونی مذاکرهی با دولت آمریکا اولاً هیچ کمکی به منافع ملی ما نمیکند، هیچ سودی برای ما ندارد، هیچ ضرری را هم از ما دفع نخواهد کرد.
یعنی کاری است بدون سود، بدون اینکه برای کشور فایدهای داشته باشد، بدون اینکه ضرری را دفع کند. مطلقاً چنین تأثیری ندارد. این اولاً.
البته در این چند دهه که ما این کارها را [در مسئله غنیسازی] در کشور انجام دادیم، فشارها هم روی ایران، روی مسئولین کشور، روی دولتهایمان، بسیار زیاد بوده که خواستند با این فشارها ایران دست از این کار بردارد، ما تسلیم نشدیم و نخواهیم شد.
ما تسلیم فشار در این قضیه و در هر قضیهی دیگری، تسلیم فشار نشدیم و نخواهیم شد. حالا این بابا، طرف آمریکایی، پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنیسازی نداشته باشد، حالا دیگران، قبلیها میگفتند که غنیسازی بالا نداشته باشید یا محصولات غنیسازیتان را در کشور نگه ندارید، این چیزها را میگفتند که ما قبول نداشتیم، این میگوید اصلاً غنیسازی نداشته باشید، اصلاً بهکلی غنیسازی نداشته باشید. یعنی چه؟
یعنی این دستاورد بزرگی که برای آن کشورمان این همه تلاش کرده، اینهمه هزینه کرده، اینهمه مشکلات فراوان را از سر گذرانده، همهی این تلاشها را، همهی محصول این کارها را دود کنید و هوا کنید و از بین ببرید! معنای غنیسازی نداشتن این است. خب معلوم است، ملت غیرتمندی مثل ملت ایران، توی دهن گویندهی این حرف میزند و این حرف را قبول نمیکند.
ثانیاً بهعکس، [مذاکره با آمریکا] زیانهایی هم مترتّب است بر آن. یعنی سود که ندارد هیچ، مطلب دوم این است که مذاکرهی با آمریکا در شرایط کنونی ضررهای بزرگی برای کشور دارد که شاید بشود گفت بعضی از این ضررها جبرانناپذیر هستند، یک چنین زیانهایی هم دارد، من حالا اینها را شرح خواهم داد.
اما اینکه میگوییم به سود ما نیست، برای ما فایدهای ندارد چون طرف آمریکایی پیشاپیش نتیجهی مذاکرات را معین کرده خودش، یعنی اعلام کرده که مذاکرهای را قبول دارد، میخواهد مذاکرهای بکند که نتیجهی آن مذاکره، تعطیل شدن فعالیتهای هستهای و غنیسازی در کشور ایران باشد.
یعنی بنشینیم پشت میز مذاکرهی با آمریکا و نتیجهی گفتگوهایی که با آنها خواهیم کرد این باشد که او، حرفی باشد که او گفته باید انجام بگیرد، اینکه دیگر مذاکره نیست، این دیکته است، این تحمیل است؛ بنشین مذاکره کن با یکطرفی که نتیجهی آن مذاکره الزاماً باید همان چیزی باشد که او میخواهد، همان چیزی باشد که او میگوید، این مذاکره است؟
طرف مقابل امروز اینجوری حرف میزند، میگوید مذاکره کنیم و از مذاکره این در بیاید که ایران غنیسازی نداشته باشد، حالا این غنیسازی را گفته، چند روز قبل از این معاونش اعلان کرد که ایران بایستی موشک هم نداشته باشد، نه موشک دور بُرد، موشک میان بُرد هم نباید داشته باشد، موشک کوتاه بُرد هم نداشته باشد، نباید داشته باشد.
یعنی ایران آنچنان دستش بسته و خالی باشد که حتی اگر چنانچه بهش تعرض شد به این پایگاه آمریکایی در عراق یا در فلان جا هم نتواند جوابی بدهد و پاسخی بدهد، معنای این حرف این است.
مذاکره کنیم تا این نتیجه به وجود بیاید! خب این سود نیست، این مذاکرهای است که در آن هیچ سودی وجود ندارد، همهاش به ضرر ماست این نتیجهی مذاکره. زورگویی است، تحمل زورگویی و تحمیل آمریکاست، این مذاکره نیست.
وقتی کسی با ایران اسلامی طرف است، اینجور توقعات، اینجور اظهارات، ناشی از نشناختن ملت ایران است، ناشی از نشناختن جمهوری اسلامی است، ناشی از این است که نمیداند فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی چیست، اینها را که نمیداند اینجوری حرف میزند، به قول ما مشهدیها «این حرف از دهن گویندهاش بزرگتر است» و قابلاعتنا نیست این حرف، این حرفی که بیایید مذاکره کنیم برای یک چنین چیزی. پس بنابراین برای ما سود ندارد.
طرف تهدید کرده که اگر مذاکره نکنید چنین و چنان خواهد شد، حالا نمیدانم بمباران میکنیم، چه میکنیم، از این حرفها و یکخرده مبهم، یکخرده صریح تهدید. یا مذاکره کنید اگر مذاکره نکردید چنین و چنان خواهد شد، این تهدید است. خب قبول چنین مذاکرهای نشانهی تهدید پذیری ایران اسلامی است، اگر چنانچه شما رفتید با این تهدید مذاکره کردید، معنایش این است که ما در مقابل هر تهدیدی فوراً میترسیم، میلرزیم و بهطرف، و تسلیم طرف مقابل میشویم، معنایش این است.
این تهدید پذیری اگر به وجود آمد، دیگر انتها نخواهد داشت. امروز میگویند اگر چنانچه غنیسازی داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم، فردا میگویند اگر موشک داشته باشید ما چنین و چنان میکنیم. بعد میگویند اگر با فلان کشور ارتباط نداشته باشید ما چنین و چنان میکنیم، اگر با فلان کشور ارتباط داشته باشید، ما چنین و چنان.
همهاش تهدید، مجبوریم که در مقابل تهدیدهای دشمن عقبنشینی کنیم، یعنی قبول مذاکرهای که با تهدید همراه است را هیچ ملتِ باشرفی انجام نمیدهد، هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمیکند.
آیتالله خامنهای تأکید کردند: مذاکره با آمریکا برای مسئله هستهای و شاید مسائل دیگر، بنبست محض است. ایشان البته مذاکره با آمریکا را برای رئیسجمهور فعلی آن مفید و مایه نمایش و القاء کارساز بودن تهدیدهایش و نشاندن ایران پای میز مذاکره دانستند و بار دیگر گفتند: اما این مذاکره برای ما ضرر محض است و هیچ فایدهای در پی ندارد.

