Page 8 - 04-05-1403-1748 Sazandegi
P. 8

‫بررسی رویدادهای تاریخیحافظه‬                                                                                                                                                                                                                              ‫سال هفتم شماره ‪1748‬‬       ‫‪08‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                              ‫پنجشنبه ‪ 4‬مرداد ‪1403‬‬

‫توزیع‪ :‬نشر گستر امروز‪61933000 :‬‬                                             ‫سازندگی‪ :‬روزنام ‌هسیاسیواجتماعی صاحبامتیاز‪:‬حزبکارگزارانسازندگیایران مدیرمسئول‪:‬سیدافضلموسوی سردبیر‪:‬اکبرمنتجبی‬                                    ‫عکس‪ :‬رضا معطریان‬                                                                                                  ‫مدیرهنری‪ :‬رضا دول ‌تزاده‬
                                                                               ‫زیرنظرشورایسیاستگذاری‪:‬سیدحسینمرعشی(رئیس)‪ ،‬محمدعطریانفر‪،‬محمدقوچانی‪،‬علیهاشمی‪،‬سیدعلیرضاسیاس ‌یراد‪،‬امیراقتناعی‬

                                                            ‫ویراستار‪ :‬سعیده آرینفر حروفچین‪ :‬مجتبی دیدگر نشانی‪ :‬تهران‪ ،‬پاسداران‪ ،‬نگارستان پنجم‪ ،‬پلاک ‪ ، 8‬تلفن‪ 22841262 :‬چاپ‪ :‬امید نشر ایرانیان‪88537168 -9 :‬‬

              ‫چهره‬                                                                                         ‫متفاوت از دیگران‬                                                                                                                                                                                                                    ‫کارنامه‪ :‬خاطرات هاشمی ‪1380‬‬

      ‫تاریخ نیکوکاری‬                                                                                      ‫سیاستمداران دنیا چگونه لباس میپوشند؟‬                                                                                                                                                                                                       ‫افراطدراختلاف ‪049‬‬
    ‫و حاج حسینآقا ملک‬
                                                                    ‫شد دیگر این نوع پوشش را تکرار نکند‪.‬‬                               ‫حجاب و عفاف و دبیر سابق ستاد امر به معروف و‬                                                                                                                                                                                ‫شنبه ‪ 29‬اردیبهشت‬
‫بزرگترین واقف تاریخ معاصر ایران که بود؟‬                     ‫فیدل کاسترو اما از میان تمام افراد سیاسی تیپ‬                              ‫نهی از منکر در توئیتی در شبکه‌اجتماعی ایکس از‬                                                                                                                                                                ‫حمله اسرائیل با اف‪ 16-‬به غزه‬
                                                            ‫جالبتری داشــت؛ رهبری انقلابی با افکار نزدیک‬                              ‫پزشکیان دفاع کرد‪« :‬کاپشنی که پزشکیان میپوشه‬                                                                  ‫نیره خادمی‬                                                                                 ‫مجمع [تشــخیص مصلحت نظام] جلســه‬
                ‫حــاج حســی ‌نآقا ملک را‬                    ‫به چپ و مارکسیســتها‪ ،‬طرفدار مارک آدیداس‬                                  ‫از ک ‌توشــلوار خنکتره؛ و نیز عبــا و قبا»‪ .‬داوود‬                                                                                                                                                       ‫داشــت و چنــد بنــد از سیاســتهای کلــی‬
                ‫بهعنوان بزرگترین واقف تاریخ‬                 ‫بود‪ .‬پیشتر و قبل از آنکه تحت عمل جراحی قرار‬                               ‫حشمتی‪ ،‬روزنامهنگار هم در یادداشتی که در کانال‬                                                                              ‫روزنامهنگار‬                                                                  ‫روابط خارجــی تصویب شــد؛ازجمله مقابله‬
                ‫معاصر ایران و از ثروتمندترین‬                ‫بگیرد‪ ،‬در انظار عمومی بیشتر با لباس نظامی حاضر‬                            ‫تلگرامی امتداد منتشر شده است در اینباره نوشت‪:‬‬                                                                                                                                                           ‫با ســلطهگری آمریــکا‪ .‬فوت قربانیــان حادثه‬
                ‫مــردان ایــران میشناســند‪.‬‬                 ‫میشــد‪ .‬کلاه لب ‌هدار‪ ،‬ری ‌شهای بلند و چکمههای‬                            ‫«پزشکیان از سبک افرادی است که به قرار گرفتن‬                                           ‫از همان روز نخستی که مسعود پزشکیان همراه‬                                                                          ‫هواپیما را تسلیت گفتم‪ .‬معلوم شد‪ ،‬در ارتفاعات‬
                ‫مردی که ‪ 50‬ســال پیش بیش‬                    ‫صیقلی‪ ،‬اســتایل تمام دوران ریاســتجمهوری او‬                               ‫تدمرایلچایرنچداوردب‪.‬هاازیآنیجکاهکهجاشمعخه بصًًهاآنچهنای تنحرمویحیل ‌هماییکدنادر‪،‬م‬     ‫با زهرا پزشــکیان برای ثبتنام در چهاردهمین دوره‬                                                                   ‫روستای خرچنگ ساری در ارتفاع سه هزار پایی‬
                ‫از ‪ 2‬میلیارد تومــان از اموال و‬             ‫بود و به نماد این سبک تبدل شده بود‪ .‬پس از عمل‬                                                                                                                   ‫انتخاباتریاســتجمهوریبهوزارت کشوررفت‪،‬‬                                                                             ‫به درختان جنگل برخورده کرده و متلاشی شده‬
‫داراییهای خود را تقدیم آســتان قدس رضوی کرد؛ دهم‬            ‫جراحی در ســال ‪ 2006‬اما از پوشــش مخصوص‬                                   ‫این وضعیت را درک میکنم‪ .‬اینکه هر خوب و بد و‬                                           ‫حر ‌فوحدی ‌ثها درباره نحوه لباس پوشــیدن او هم‬
‫خرداد در منزل پدری خود‪ ،‬ساختمان قدیم کتابخانه ملی‬           ‫بیمارها خــودداری کــرد و لباس ورزشــی قرمز‪،‬‬                              ‫حتی نوع لباس پوشیدن را جامعه برای افراد تعریف‬                                         ‫آغازشــد‪.‬پزشکیان‪،‬یککاپشننازکسرم ‌هایبه‬                                                                                                           ‫است‪.‬‬
‫ملک به دنیا آمد و ‪ 101‬سال بعد‪ ،‬در روز چهارم مرداد از دنیا‬   ‫ســفید و آبی که به نشــان خانوادگی مزین شده بود‬                           ‫میکند و دیگران باید در همان چارچوب عمل کنند‬                                           ‫تن کــرده بود؛ آن هم درســت در زمانی که تنور هوا‬                                                                  ‫عصر آقای [مســعود] ســفیری‪ ،‬ســردبیر‬
‫رفت‪ .‬از خانواد‌های مجتهدزاده بود اما پدربزرگش به جای‬        ‫را به تن م ‌یکرد‪ 10 .‬ســال پیش هــم تصاویری که‬                            ‫تا «ز یبا»‪« ،‬شــیک»‪« ،‬امروزی» یا «رســمی» به‬                                          ‫داشت گرم میشــد‪ .‬او در جریان مناظرهها هم این‬                                                                      ‫روزنامــه حیاتنو آمد‪ .‬مصاحبه میخواســت؛‬
‫رفتن در کســوت روحانیت در جنگهــای ایران و روس‬              ‫نخســ ‌توزیر هند نارندرا مودی در مراسم روز ملی‬                            ‫نظر بیایند‪ ،‬نوعی تحمیل اســت»‪ .‬در این باره باید‬                                       ‫رویه را ادامه داد و ســعی کرد در رنگبندی آن تنوع‬                                                                  ‫نپذیرفتم‪ .‬پیشــنهاد داشــت در انتخابات بیشتر‬
‫به قشــون دولتی پیوست و درجه ســرهنگی هم دریافت‬             ‫هند به رســانههای جهان مخابره شد‪ ،‬او را به سوژه‬                           ‫دید که نگاه و عمل مســعود پزشــکیان در مســند‬                                         ‫ایجاد کند و البته ظاهرا این کاپشــنها دورو داشت‬                                                                   ‫حرف بزنم‪ .‬گفتم‪ ،‬دوم خردادیها با افراطیگری‬
‫کرد ســپس بازرگانی را برگزید‪ .‬پدرش حاج محمدکاظم‬             ‫روز تبدیل کرد‪ .‬او با یک ک ‌توشــلوار در این مراسم‬                         ‫ریاســتجمهوری و درخصوص بح ‌ثهای مرتبط‬                                                 ‫و در دو‌رنگ گاهی پشــ ‌ت ‌ورو میشــد که از همان‬                                                                   ‫حرکت اصلاحی را خراب و منحرف کردند و راه‬
‫مل ‌کالتجار هم در این کســ ‌بوکار ماند و بعد هم نوبت به‬     ‫حاضر شــد کــه روی راههای طلایــی آن نام آقای‬                             ‫با ســبک زندگی ب ‌هویژه درباره زنــان چگونه پیش‬                                       ‫زمــان خیلیها را بــه یاد احمدینژاد و کاپشــنش‬                                                                    ‫درست همان شــیوه کار دولت سازندگی بود که‬
‫پســر رسید که البته دور از چشــم پدر به مدرسه فرانسوی‬       ‫نخس ‌توزیرحکشدهبود؛ماجراییکهباعثروانه‬                                     ‫اکیرند‪:‬رو«ازناسامهسنًًاگپاورشدیرداندامکاهپبشه ننکهااتی‬  ‫رفت‪ .‬اما‬  ‫خواهد‬                                                                                                                                 ‫هم کشور را میســاخت و هم به تدریج فضا را‬
‫آلیانس رفت تا زبان فرانســه را بیاموزد‪ .‬در نهایت آنچه از‬    ‫شدن سیل انتقادات ز یادی نسبت به این فرد سیاسی‬                                                                                     ‫هم اشاره‬  ‫دیگری‬                                       ‫م ‌یانداخت‪.‬‬                                                                               ‫باز میکرد که نتیج ‌هاش انتخابات مجلس پنجم‬
‫پدر به به ارث رســید‪ ،‬پایه و اساس ثروت و تفکرات حاج‬         ‫شد و برخی از او به‌عنوان حسنی مبارک شماره ‪ 2‬یاد‬                           ‫نازک برای کســانی که تمایل دارند‪ ،‬لباس اسپورت‬
‫حسین شد‪ .‬مدت زیادی مسئولیت اداره املاک خراسان‬               ‫کردند‪ ،‬چراکه حسنی مبارک‪ ،‬رئیسجمهور مخلوع‬                                  ‫اوسناتچاکرهنباحتشمنًًاددکر با‌تلواپشولواشر بعهلاتوهن‬  ‫و راحت بپوشــند‬                                  ‫ ‪W‬انتقا ‌دها جد ‌یتر شد‬                                                                                           ‫و ریاستجمهوری بود‪.‬‬
‫را ب ‌ه عنوان دســتیار پدر بر عهده داشت و در هما ‌ن جا هم‬   ‫مصر هم کت مخصوصی داشت و نام خودش روی‬                                                                                            ‫کنند‪ ،‬یک راه فرار‬                                                                                                                                 ‫آقای طاها هاشــمی‪[ ،‬مدیرمسئول روزنامه‬
‫به راهنمایی یکی از دوســتان پدر با بخشــی از کتابهای‬        ‫آن حک شــده بود‪ .‬شاید همین انتقادات باعث شد‬                               ‫بــر پیراهن و به جای کت‪ ،‬تن پــوش دیگری به تن‬                                         ‫این اواخر اما انتقادات از او با انتشــار یادداشت‬                                                                  ‫انتخــاب] آمــد‪ .‬میخواســت بدانــد‪ ،‬آقای‬
‫نفیسحرمرضویآشناشدوبعدتروقتیکههنوز‪ 28‬سال‬                     ‫تا این لباس به حراج گذاشــته شود؛ لباس «نارندرا‬                           ‫کنند؛ لذا این فینفســه قابل نقد نیســت‪ .‬به همان‬                                       ‫کنایهآمیز یا به نوعی توصیهنامه رضا کیانیان شــکل‬                                                                  ‫[علی] شــمخانی‪[ ،‬وزیر دفاع] براســاس چه‬
‫داشت در نیشابور نسخ ‌های از دیوان «ابنیمین فریومدی»‬         ‫مودی» یک ماه پس از این جریانات در یک حراجی‬                                ‫نسبت که کاپشنهای نازک ممکن است گرما تولید‬                                             ‫بکپجنودمشلییتطدرفً‪ً.‬اابیپهیصًاجدًالاککیراپآد‪.‬نشاـکوـانپنوشبشهنیدت‪:‬رد«کتماکبیستختاوسابنسنتمکمتیاخبخواسوتهراند ویش‬  ‫تحلیلی و با کمک و تشــویق چه کســی نامزد‬
‫را به دست آورد و فکر یک کتابخانه بزرگ به ذهنش افتاد‪.‬‬        ‫به قیمت‪ 690‬هزار دلار به یک تاجر الماس فروخته‬                              ‫کند‪ ،‬بیشتر از آن پوشیدن کت میتواند موجب گرما‬                                          ‫در ضمن ما از «کاپشــن» خاطره خوشــی نداریم‪.‬‬                                                                       ‫شــده اســت‪ .‬گفت‪ ،‬بناســت جایگزین آقای‬
‫کتابخانه را در مشــهد به راه انداخــت و بعد آن را به خانه‬   ‫شــد و قرار بود درآمد و منافع حاصــل از آن برای‬                           ‫بشوـدـنواد اجمزاااییراپدوبشهـآـراسشتبههبپوزدشنـ‪،‬ـاتکویادانشکتامنًایًلاوماترنادسو ببه‬  ‫مشهــممااسـچـندتماچههدمیگیپروباشیــدیبده‪.‬نیلوطیفًوًاردرکلببارویسدپ‪،‬وشخییلدنی‬                                      ‫[محمدعلی] تسخیری‪[،‬رئیس سازمان فرهنگ‬
‫پدری او در بازار بی ‌نالحرمین تهران منتقل کرد تا در اختیار‬          ‫لایروبی رودخانه کنگ هزینه شود‪.‬‬                                                                                                                          ‫تجدیدنظر کنید‪ .‬شما آبروی یک ملت هستید‪ .‬دیگر‬                                                                       ‫و ارتباطات اسلامی] معین شود و پیشنهاد آقای‬
‫دیگران قرار گیرد‪ .‬او خانه پدری خود در بازار بی ‌نالحرمین‬    ‫در کرهشــمالی هــم کیــم جونــگ اون بــا‬                                  ‫جاســت‪ .‬شایســته یک رئی ‌سجمهور نیست که با‬                                            ‫فقط خودتان نیستید‪ .‬بگذار ید ما و مردم دنیا از دیدن‬                                                                ‫[ســیدمحمد] خاتمــی‪[ ،‬رئیسجمهور] خود‬
‫تهران را به همراه تمام اثاثیه و کتابهای موجود در آن وقف‬     ‫پیراهنهای اســپرتی‬   ‫و‬   ‫روز‬   ‫ککــ‌تهوتقشـرـیلبًًاواتنرههاا یی مکـبـادر‬  ‫لباس اتونشــده در جلسات حاضر شود‪ .‬چه جلسه‬                                             ‫ظاهر شما لذت ببریم‪ .‬در سازمان ملل عکسهای‬                                                                          ‫اوســت‪ .‬گفت که تبلیغات ‪ 9‬نامزد رقیب‪ ،‬فشار‬
‫آســتان امام رض‌ا(ع) کرد تا «شعب ‌های از کتابخانه مقدسه‬     ‫بــه تن کرده‪ ،‬معروف‬  ‫را‬  ‫آنها‬                                             ‫داخلی باشــد و چه خارجی‪ .‬آنچه ما از پزشــکیان‬                                         ‫شــما در همه مطبوعات جهان چاپ خواهد شد‪.‬‬
‫رضویه باشد»‪ .‬اسبابی که وقف شد علاوه بر هزاران نسخه‬          ‫است‪ .‬چند سال پیش کتهای چرمی بلند او میان‬                                  ‫میخواهیم‪ ،‬کارآمدی دولــت و عبور از بحرانهای‬                                           ‫بشگــذاوردی‪.‬دلایطرفاًًانکبه‌تشوـشـــکللوابررازخنـدـ‌هوای‌ببوه تخوصوی‌شردوکخشیتده‪،‬‬                                      ‫زیادی روی آقای خاتمی خواهد داشت‪.‬‬
‫خطی نفیس یا چاپ ســنگی شــامل فرشها‪ ،‬لوسترها‪،‬‬               ‫مردم محبوب شــد اما حکومت کرهشمالی پوشیدن‬                                 ‫اقتصادی و سیاسی اســت؛ بنابراین باید به سبک‬                                           ‫کفش مناســب‪ ،‬جورابهــای هماهنگ و اصلاح‬                                                                            ‫اسرائیل‪ ،‬دیشــب در عک ‌سالعمل به انفجار‬
‫مبلمانوتابلوهاینقاشیبودکهب ‌هعنوانلوازموتجملات‬              ‫ایــن لباس را ممنوع کرد و به دنبال آن هم‪ ،‬پلیس در‬                         ‫زندگی او هم احترام گذاشت و منتظر نتیجه ماند»‪.‬‬                                         ‫موی شکیل داشته باشــید‪ .‬خوشلباسی فقط یک‬                                                                           ‫بمب‪ ،‬برای اولین بار با هواپیمای اف‪ 16-‬به غزه‬
‫زندگی شخصی از آنها اســتفاده میکرد‪ .‬به این لوازم باید‬       ‫خیابانهای کرهشــمالی گش ‌تزنی میکرد تا کتها‬                                                                                                                     ‫ظاهر خوش نیســت‪ .‬یک تفکر اســت‪ .‬دوســت‬                                                                            ‫و کرانهباختری حملــه کرده و امروز هم به انتقام‬
‫مجموعههای تمبر‪ ،‬ســکه‪ ،‬آثار لاکی و تابلوهای نقاشی‬           ‫را از فروشــندگان و شهروندان توقیف و ضبط کند‪.‬‬                                ‫ ‪W‬سبک پوشش جنجالی برخی افراد‬                                                       ‫داشــتن و فهمیدن زیبایی اســت‪ .‬کسی که زیبایی‬                                                                      ‫انفجار دیشــب در بی ‌تالمقدس با هلیکوپترها‬
‫میانشان را هم اضافه کرد‪ .‬حسین ملک همچنین املاک‬              ‫تصور حاکمان کرهشمالی این بود که مردم با پوشیدن‬                                                    ‫سیاسی جهان‬                                                    ‫را دوســت دارد برای مل ‌تاش هــم زیبایی خواهد‬                                                                     ‫حمله و جمعی را شــهید و مجروح کرده است‪.‬‬
‫و مستغلات ز یادی را در تهران و خراسان وقف امور خیریه‬        ‫این کت‪ ،‬رهبر را به تمسخر گرفت ‌هاند‪ .‬در میان همه‬                                                                                                                ‫خواســت‪ .‬زیبایی و متناسب بودن ظاهر شما اولین‬                                                                      ‫[آقــای کوفی عنــان]‪ ،‬دبیرکل ســازمان ملل و‬
‫و عا‌مالمنفعــه کرده و بدینترتیب در جایــگاه بزرگترین‬       ‫این افــراد‪ ،‬عجیبترین لبا ‌سهــا را معمر قذافی‪،‬‬                           ‫انتقادها و دفاعیات از ســبک لباس پوشــیدن‬                                             ‫نشانه اندیشــههای شماست‪ .‬دومین نشانه‪ ،‬تسلط‬                                                                        ‫بعضی کشــورهای اروپایی‪ ،‬این اقدام را محکوم‬
‫واقف تاریخ معاصر ایران نشســت‪ .‬حالا براســاس آنچه‬           ‫رهبر ســابق لیبی به تن م ‌یکرد و علاقه زیادی هم‬                           ‫مسعود پزشکیان اگرچه موضوعی حاشی ‌های است‬                                              ‫شــما به ســخ ‌نوری اســت‪ .‬اینها باعث میشوند‬                                                                      ‫کرد‌هاند اما آمریکا اقدام فلســطینیها را محکوم‬
‫که در وقفنامه آمده است؛ کتابخانه ملی ملک همه روزه‬           ‫به لباس داشــت تا جایی که گرانترین‪ ،‬خاصترین‬                               ‫و چندان به عملکرد او در ریاستجمهوری ارتباط‬                                            ‫نمایندگان دیگر کشــورها بیشتر به حرفهای شما‬                                                                       ‫کرده و اتحادیه عرب با اعلام پشتیبانی از انتفاضه‬
‫بهجز تعطیلات برای اســتفاده عموم باز اســت‪ .‬همچنین‬          ‫و عجیبتریــن لباسهــای هر منطقــه را از انواع‬                             ‫مســتقیم ندارد اما بهان ‌های شــد تا به سبک لباس‬                                      ‫گوش بسپارند»‪ .‬انتقادات درحالی است که مسعود‬                                                                        ‫از دولتهای غربی خواسته که تمامی روابط خود‬
‫اقــدام خیرخواهانه دیگــر او وقف اموالی بــود که پس از‬      ‫یونیفورمهای نظامی‪ ،‬دشداشــههای عربی تا البسه‬                              ‫پوشیدن برخی افراد سیاسی بپردازیم‪ .‬نخستین فرد‬                                          ‫پزشکیان در بیشتر ســالهای نمایندگی در مجلس‬                                                                        ‫با اســرائیل را قطع کنند و اسرائیل از این تصمیم‬
‫مرگش درآمدی برای توســعه کم ‌یوکیفی کتابخانه باشد؛‬          ‫صحرایی ابریشــمین با برن ‌دهای مختلف خریداری‬                              ‫آنگلا مرکل‪ ،‬صدراعظم آلمان با سابقه ‪ 16‬ساله است‬                                        ‫برخلاف بســیاری از نمایندگان که برای نطقها هم‬                                                                     ‫ابراز تأســف کرده اســت‪ .‬در پاکســتان‪ ،‬مولانا‬
‫ازجمله املاک وقفی در ســال ‪ 1330‬که شامل ‪ 20‬قطعه‬             ‫میکــرد و در کمــد لباس خــود نگه م ‌یداشــت‪.‬‬                             ‫که در این دوران با اســتایل ویــژ‌هاش در جریانات‬                                      ‫ک ‌توشــلوار رسمی به تن داشــتند با لباس رسمی‬                                                                     ‫عظیم قادری‪ ،‬رئیس یک فرقه سنی و جمعی از‬
‫زمین بزرگ کشاورزی در خراسان و تعداد زیادی دکان در‬           ‫عبدالرحمن شــلقم از مقامات سابق لیبی و دوست‬                               ‫سیاسی حاضر میشد؛ ک ‌توشلوار گشاد تیره است‬                                             ‫در صحن حاضر نمیشــد و همواره سبک و سلیقه‬                                                                          ‫مریدانش با حمله گروهی مسلح کشته شد‌هاند‪.‬‬
‫بازار تهران بود‪ .‬کتابخانه و موزه ملی ملک‪ ،‬نخستین موزه‬       ‫‌دوران کودکــی قذافیهم گفته بود که اودر بیشــتر‬                           ‫همراه با گردنبند‪ ،‬کفش مشکی تخت و کیف جادار‬                                            ‫خاص خود را در پوشش دنبال میکرد‪ .‬بد یا خوب‬                                                                         ‫امروز روزنامههــای دولتی‪ ،‬احتمال انصراف‬
‫خصوصــیایرانویکیاز‪ 6‬کتابخانهبزرگایراندرزمینه‬                ‫دیدارهایش با مقامات‪ ،‬خارجی کفش پاشــن ‌ه بلند‬                             ‫از کمپانــی لانگ چمپ‪ .‬او دوری از جلب توجه به‬                                          ‫به نظر م ‌یرســد این اقدام او بیشتر از آنکه نمایشی‬                                                                ‫آقای [ســیدمحمد] خاتمی را مطرح کرد‌هاند؛‬
‫نســخههای نفیس خطی به شــمار میآید‪ .‬این مجموعه‬              ‫به پا میکرد تا نســبت به آنها بلند قدتر به نظر برسد‬                       ‫ظاهــر بیرونی خود را دنبــال میکرد و آن کت بلیزر‬                                      ‫باشد‪ ،‬جزیی از روشــی است که سعی در پس زدن‬                                                                         ‫گویــا برای ایجــاد هیجان در مــردم و تحریک‬
‫گنجین ‌های از بهترین نسخههای خطی و آثار تاریخی ایران‬        ‫و در واقع گویا راز لباسهای بســیار بلند قذافی که‬                          ‫این کار را برایش انجام داد و البته هرازگاهی رنگ آن‬                                                                                                                                                      ‫افرادی که بــا یأس از اقدامــات آقای خاتمی‪،‬‬
‫رانگهداریمیکند‪.‬تاامروزکه‪ 125‬ســالازتاســیسو‬                 ‫روی زمین کشــیده میشــد هم در همین کفشها‬                                  ‫تغییر م ‌یکرد؛ پاستلی و ملایم‪ ،‬بنفش و نارنجی تند‬                                                     ‫پروتکلهای تحمیلی دارد‪.‬‬
‫وقف آن میگذرد‪ ،‬کتابخانــه دورههایی مهمی را گذرانده‬          ‫بود و او نمیخواســت که دیگران ب ‌هویژه رسانهها‬                            ‫تا سفید و بژ‪ ،‬رنگهایی بود که بسته به میزان رسمی‬                                                                                                                                                                               ‫بیتفاوت شد ‌هاند‪.‬‬
‫اســت‪ .‬حاج حســین در تاریخ ‪ ۳۰‬اردیبهشت ‪ ۱۳۴۵‬در‬              ‫کفشهای پاشــن ‌هبلندش را ببینند‪ .‬از طرفی وقتی‬                             ‫بودن جلسات سیاسی از آنها استفاده میکرد‪ .‬سبک‬                                                         ‫ ‪W‬دفاعیاترنگتاز ‌هایگرفت‬                                                                                            ‫یکشنبه‪ 30‬اردیبهشت‬
‫گف ‌توگو با روزنامه اطلاعات ماجرای وقف این کتابخانه‬         ‫حاضر‬    ‫در ســخنرانیها‬   ‫قمذیافشیدب‪،‬ا لظبااهرًًاسقهاصیدتدکاهتشکته‬         ‫و نگاه شــخصی خود را داشــت اما بازتاب سبک‬                                                                                                                                                              ‫مراسم تشییع جانباختگان سقوط هواپیما‬
‫را روایت کرده است‪« :‬در سال ‪ ۱۳۱۷‬هجری قمری که به‬             ‫را مهم‬  ‫تا سخنرانی خود‬                                                    ‫پوشــش در رسانهها هم تا انداز‌های برای او مهم بود‬                                     ‫گذشته از این پیشــینه‪ ،‬برخی هم البته از سبک‬                                                                       ‫صبح برای مراسم تشییع جنازه جانباختگان‬
‫اتفاقمرحومپدرمحاجمحمدکاظممل ‌کالتجاربرایدیدن‬                                                                                          ‫تا جایی که تیترهای مطبوعات درباره تافته کوتاهی‬                                        ‫لکباردنسدپ‪،‬ومثشًاـًلـیجدلین رلئیمحسبجی‪،‬مهچوهررمهنتشـخــنـاخبتایهراشنــددفهاعو‬                                     ‫ســقوط هواپیما بــه مجلس رفتــم‪ .‬رهبری و‬
‫املاک خراسان به مشــهد رفتیم در بازگشت‪ ،‬در نیشابور‬                                                                                    ‫که در مراسم افتتاحیه خانه اپرای اسلو پوشید‪ ،‬باعث‬                                      ‫جنجالی ســالهای اخیر در زمینــه طراحی لایحه‬                                                                       ‫سران ســه قوه و خانوادههای عزادار و بسیاری‬
‫نیرالدوله حاکم این شــهر از ما که عده همراهانمان به‪۴۰۰‬‬                                                                                                                                                                                                                                                                                        ‫از شــخصیتهای کشــور بودند‪ .‬بــا معاونان‬
‫نفر م ‌یرسید‪ ،‬استقبال باشکوه و پذیرایی ‪ ۱۵‬روزه کرد‪ .‬من‬                                                                                                                                                                                                                                                                                        ‫مرکز تحقیقات اســتراتژیک [مجمع تشخیص‬
‫در نیشــابور نســخ ‌های از دیوان ابنیمین را پیدا کردم و در‬                                                                                                                                                                                                                                                                                    ‫مصلحت نظام] جلســه داشــتیم‪ .‬بیشتر وقت‬
‫این ‪ ۱۵‬روز از روی آن نســخ ‌های برای خود نوشتم‪ .‬از آن‬                                                                                                                                                                                                                                                                                         ‫صرف مسائل انتخابات و نگرانیها از آینده شد‪.‬‬
‫پس این فکر در من قوت گرفــت که یک کتابخانه بزرگ‬                                                                                                                                                                                                                                                                                               ‫در مورد طرح پیل ســوختی هم بحث شد و نیز‬
‫دایرکنم‪ ۶.‬ســالبعد‪،‬ازطرفپدرممامورخراسانشدم‪.‬‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                   ‫ایجاد ارتباط با مراکز تحقیقات دیگر کشــورها‪.‬‬
‫درآنجا کتابخانهشــیخعبدالحسینپسر شیخعبدالرحیم‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫آقــای [محمــود] واعظــی در مــورد تایید [و‬
‫بروجــردی را خریداری کردم‪ .‬بعدا هــم کتابهای میرزا‬                                                                                                                                                                                                                                                                                            ‫حمایت] حزب اعتدال و توسعه از آقای [علی]‬
‫ارسطو منشــی کنســولگری روس را خریدم و کتابخانه‬                                                                                                                                                                                                                                                                                               ‫شــمخانی ســوال کرد‪ .‬گفتم در جلسات حزب‬
‫خــود را با این کتابها به وجــود آوردم پس از آن هر کجا‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                     ‫برای تصمیمگیری بحث کنید‪.‬‬
‫میشنیدم که کتاب خطی هست به سراغش رفتم‪ .‬در این‬
‫راه شهرتی بهم زدم به طوری که برای فروش کتاب قدیمی‬
‫و خطی به من مراجعه میشد هر کس هر چه کتاب داشت‬

                            ‫میخریدم»‪.‬‬

                                                                                           ‫و حماسی جلوه دهد‪.‬‬
   3   4   5   6   7   8