Page 5 - 10-05-1403-1752 Sazandegi
P. 5
05 سال هفتمشماره 1752 پیشنهادهایی برای دیدنتماشا
چهارشنبه 10مرداد 1403
گزارش سینمای ایران رهبانی همبازی مهدی پاکدل شد میس مرکﻞ ادامه دارد سیدی وحشی را کلید زد
با صداقت فیلم بسازید وحیــد رهبانی بهعنوان دومین هنرپیشــه نمایــش «ترور» به ســریال تلویزیونی «میس مرکل» که آنگلا مرکل را ب هعنوان سریال«وحشی»بهنویسندگیوکارگردانیهومنسیدیبرای
کارگردانی ابراهیم امینی معرفی شــد .رهبانــی در تئاتر «ترور» یک کارآ گاه در شــهری کوچک تصور م یکند ،با ســاخت پخش در شبکه نمایش خانگی کلید خورد .سریال «وحشی»
توصیه کیانوش عیاری به فیلمسازان جوان همبازی مهدی پاکدل خواهد شــد .ابراهیم امینی ،کارگردانی قســمت ســوم ادامه م ییابد .داســتان این ســریال درباره هومن ســیدی محصول اختصاصی در شبکه نمایش خانگی
نمایش تعاملی «ترور» را براساس متنی از فردیناند فو نشیراخ، صدراعظم سابق آلمان است که همراه همسرش به یک شهر با جواد عزتی کلید خورد .ســریال «وحشی» محصول پلتفرم
آیین اعطای گواهینامه صلاحیت حرف های کارگردانان فیلم نمایشــنامهنویس آلمانی بر عهده دارد .این اثر بحثبرانگیز که کوچــک نق لمکان م یکند و با خبر یک قتل عجیب روب هرو فیلمنت ،به نو یسندگی و کارگردانی هومن سیدی و تهیهکنندگی
اول با حضور مدیران سینمایی ،هنرمندان و سینماگران در بنیاد تاکنوندربیشاز ۳۰کشــوراجراشدهوبرایاولینباردرایران م یشودوازآنجاکهحوصل هاشسررفتهب هعنوانیککارآ گاه محمدرضا صابری جلوی دوربین رفــت .نوید پورفرج همراه
روی صحنه خواهد رفت ،در ژانر درام دادگاهی نوشته شده است. آماتور به جس توجو م یپردازد. جواد عزتــی و نگار جواهریان ،دو بازیگر اصلی این ســریال
سینمایی فارابی برگزار شد. است.
رســول صدرعاملی ،نماینده شــورای بررسی صلاحیت در حباب ،زیستن
حرفــ های کارگردانــان فیلم اول هم در این مراســم با تبریک
ورود جوانان خو شاستعداد به عرصه کارگردانی سینما گفت: نگاهی به سریال در انتهای شب
تشکیل این شورا و ساختارمند کردن جریان کارگردانی اتفاقی
بمتهوانمنودبدهردسـوـرازتیدرکبچنسدترسنـاـساالل ام،خبیدروبوندمتاصالسحتعتداجدوهیایی،جصدریفًًاد نمیتواند آنچه باعث شده ماهی از ارتفاعی بعید بپرد را درک کمی اگر بیشــتر تامل کنید و به تمام حبا بهایی که لایهلایه سمیه سمساریلر
کند .بهنام بیش از عمل ،عک سالعمل نشان م یدهد .حجم اطرافتان تنیدهاید یا حبابهایی که شکســت هاید نگاه کنید،
براساس قابلیتهای خود ،گواهینامه کارگردانی بگیرند. زیادی از دوست داشته شدن ،ناگهان از وجودش رخت بسته نویسنده و مترجم
رسول صدرعاملی به کارگردانان گفت :با شرایط حرف های و رانندگی هم که نم یداند ،پس گم میشود .دس توپا م یزند، خواهید گفت« :من هم نمیتوانم».
پیش آمده به رویاهای زیبا برای خلق آثار ماندگار در سینمای حبابی دیگر جســ توجو م یکند .زخم م یزند به خودش ،به در حباب زیستن شــاید در توان ماهی هست اما در توان «در انتهای شــب» به انتها رسید اما نه در ذهن و ضمیر
ایران فکر کنید .در این مراســم از کیانوش عیاری و مســعود ماهی .رضا میگوید« :بهنام ماهی به دمش رســیده ،نگذار ماهرخ نه .معشوق سالیانش بهنام ،او را ماهی میخواند اما مخاطبانش .شــب به روز م یرسد و روز به شب م یپیوندد.
جعفریجوزانی بهعنوان دو کارگردان پیشکسوت ،صاحبنام تمام شــود» .حتی خواهش م یکند که بهنــام کوتاه بیاید اما رضا (پدرام شــریفی) که سالهاســت عاشق اوست ماهرخ طیفــی از رنگ و نــور و تیرگی که مدام در حرکت اســت.
و صاحب ســبک سینمای ایران تجلیل شد و بهعنوان الگوی ماهی تمام و به ماه تبدیل میشود .نه رضا ،نه بهنام و نه حتی صدایش میکند .در نهایت بهنام است که حباب را میشکند خلاص ه داســتان اینکه ،ماهرخ زربا ف(هدی زی نالعابدین)،
خودش نمیتوانند مانع این دگردیســی شــوند .او کنار بهنام اما این شکستن نمادین است .ماهی پیشتر حباب را به واقع بهنام افشار(پارســا پیروزفر) و پســر 10سال هشــان (رایان
کارگردانی به کارگردانهای فیلم اول معرفی شدند. بماند یا نماند .اتفاق خوب همان است که در درونش افتاده. شکسته است .شکســتن حباب همانا و واقع ی شدن زندگی ســرلک) در پردیس زندگی میکنند .آنها برای خرید خانه
کیانوش عیــاری خطاب به کارگردانهای فیلم اول گفت: حــالا بیایید و این ماهرخ زرباف را نه یک انســان ،یک زن، همان .دانههای برف دیگر پرســه نم یزنند ،میبارند و تا بن تحت فشــارهای اقتصادی زیادی قــرار گرفت هاند و زندگی
با صداقت و حقیقت فیلم بســازید و بینندگان فیلمهای خود یک پیکره مردمی عظیم ببینید کــه البته آن حکایت دیگری اســتخوان میلرزانند .زندگی سراسر موسیقی دلنواز نیست. دشواری را به علت دوری خانه از محل کار و مدرسه متحمل
را به چشــم مشــتری نبینید ،آنها مردمی هســتند که وقت و است .هنگامی که متنی خوب نوشته میشود ،پیش م یرود و تمام آنچه در این قســم تها دیدیم هست اما هوا هم هست. میشــوند .آنقدر مســائل بالا م یگیرد تا طاق تشــان تمام
فرصت و ذهن خود را به پای اثر شما گذاشتند و باید به احترام بازتعریف میشود .بیشک این کار هم مانند هر پیکره دیگری بیــرون حباب عمهخانمی (مریم ســعادت) هســت که یاد و از همدیگر جدا میشــوند اما مشــکلات پایانی ندارند .از
بدون نقص نیست اما درخشان است .اگر بخواهم به ایرادی میگیرد با دارا حرف بزند ،پدری (علیرضا داوود نژاد) هست جنبههای مختلفی میتوان به این سریال پرداخت و بیتردید
مخاطبان ،صادق بود. که بر این مجموعه دارم اشاره کنم این است که در برخی جاها، که از ســیلیزدن و دشنام و فریاد م یرسد به جایی که بیرون بازخوردهای بسیاری خواهد داشت .محوریت این متن اما
مســعود جعفر یجوزانی هم با تبریــک ورود کارگردانان بهخصوص در مکالمات ماهی با همکارش ،حکیمه (نسرین دادگاه م یایســتد تا صندلی کنار ماهرخ خالی بماند ،تا دختر آن حبابی است که در قسمت آخر شکست .بهنام که پس از
خلاق و استعدادهای نو به ســینمای ایران گفت :خوشبختم با کنش داستانی نکاصمًرات ًلیس)ـمـاصخاتدیهقشیــتودهاضنیدحودنایداهزمی بیهشووندضوکهح بداند تنها نیســت اما قدرتمندانه به تنهایی از خود دفاع کند. جدایی میخواهد خانه را اجاره بدهد و برای زندگی به تهران
که در ایران مهد استعدادهای درخشان زندگی م یکنم .سینما بیشتر نیست .به ماهرخ روب هروی قاضی مینشیند و وقتی از ب یمادری خود، برگردد .درحال جمع کردن وســایل است .زنگ در به صدا
هنری انسا نساز است و جوانان امروز امکانات و فرص تهای گمانم با اعتماد بیشتر به مخاطب میتوان از چنین صحنههایی از نابلدی خود صادقانه حرف م یزند ،بغضش میشــکند و در میآید ،ثریا (سحرگلدوســت) ،خانم همســایه که رابط ه
بهتر و راح تتری نســبت به نســل قبل برای فیل مســازی در پرهیز کرد که به غنای کارخواهد افزود .برای نمونه صحن های همینجاست که قد میکشد .او با خودش در بیحجابترین عاشــقان ه کوتاهی را هم با بهنام تجربه کرده اســت اما بنا بر
که ماهی بعد از مرخصی طولانی به فرهنگسرا برگشته است حالت ممکن مواجه شــده است و حالاســت که بهنام او را شــرایط از هم فاصله گرفت هاند با چند کارتن در دست پشت
اختیار دارند. و حکیمه تلاش میکند برای او ماهیت ترسش را عیان کند و در ایستاده اســت .بهنام دستپاچه ،کارتنها را از دست ثریا
محمد خزاعی ،رئیس ســازمان سینمایی در این مراسم با از شــنل قرمزی در جنگل تاریک میگوید .ب هرغم تمام اینها تمامقد میبیند. میگیــرد اما وقتی م یخواهد آنها را جایی بگذارد ،میخورد
اشــاره به عدالت فرهنگی و فراهمسازی شرایط کار حرف های «در انتهای شب» ،درخشــان است .تمام بازیگران حتی در در تمام قســمتها حتی اگر حضور مــادر بهنام (احترام به کارتنی که از قبل دستهبندی کرده ،حباب مورد نظر ما در
برای رشــد سرمایه جدید انســانی گفت :در وعده خود برای برومند) در آسایشگاه را نمیبینیم ،اشــارهای به او میشود. همین کارتناســت که م یافتد و میشکند .او پای ه حباب را
حذف روند غیراصولی مربوط به ارزیابی کارگردانان فیلم اول انگار صدایی مدام در گوشــمان زمزمه کنــد« :رو به زوالی، که یک خان ه کوچک روی آن قرار دارد برم یدارد ،میتکاند
صادق بودیم و در این دولت تلاش کردیم با اصلاح ساختارها حواست هست؟» آسایشگاه پرنور اســت و آرام .مادر بهنام تا خرده شیشــهها بریزد و سپس لحظاتی طولانی به آن نگاه
و رویهها ،روند حرف های و ضابطهمندی با تشــکیل شــورای در عین گمگشتگی آســودگی غریبی دارد .انگار همان صدا میکند .این حباب از کجا آمده اســت؟ از قسمت اول .لابد
فیلم اولیها ،حاکم باشد .خزاعی با اشاره به دقت و سلامت بگویــد« :نترس ،بیا» بهنام تلاش م یکند دســتاویزی برای به یاد میآورید .ماهرخ از محل کارش به خانه برگشــته بود،
حرف های شورا برای ارزیابی بیش از هزار متقاضی ثبتنام شده ادامــه دادن پیدا کند .او به گمان خودش نتوانســته اســت خانه مملو از بچههای همســایه بــود و از دارا خبری نبود.
گفت :کارگردانان برگزیده این شــورا ،سینماگران با استعداد دســتاوردی که لایقش بوده را در عالم هنر کســب کند و به اتاق به اتاق به دنبال دارا میگشــت .وارد اتاقی شد و دختر
نسل نوی سینمای ایران هســتند که فیلمهای اول تعدادی از کارمندی ساده بدل شده است .هرچند م یبیند دستاوردهای نوجوانی را دید که هدفون به گوش ،کتاب «بار هســتی» را
هنری دوســتش صفا (رضــا بهبودی) ،چنــدان صفایی در میخوانــد .دختر در ابتدا متوجه نبود اما وقتی ماهرخ را دید
آنها در جشنوارههای ۴۱و ۴۲فجر خوش درخشید. روحــش ندمیده امــا کماکان به دســتاورد م یاندیشــد .او بلند شد ،بســت های در دستش بود و توضیح م یداد که خیال
محمد خزاعی با اشاره به ناتمام ماندن برنامههای سازمان کرده جشن تولد اســت و حتی کادو هم آورده .دختر اجازه
ســینمایی و عمر کوتاه دولت و حادثه تلخ شــهادت آی تالله خواســت «بار هســتی» را با خود ببرد و قــول داد که برش
رئیســی گفت :از ۱۲۹فیلمســازی که در این شورا صلاحیت میگرداند .بسته را روی میز گذاشت و بیآنکه منتظر پاسخ
حرف های آنها تایید شــد ،حدود ۴۵درصد موفق به تولید آثار ماهرخ بماند کتاب را برد .اما مگر بار هســتی بردنی است؟
خود شــدند که ۶۵درصد آنها ،کارگردانان استانهایی غیر از او در حقیقــت تنها یک عنوان را بــا خود برد و بار اصلی در
تهران بودند .خزاعی گفت :امســال بنا داشتیم از ۸فیلم اولی بســته ماند تا در پایان همان قســمت اول ،باز شود .ماهرخ
در تهران و ۶فیلم اولی در استانها با همکاری بنیاد سینمایی حباب را از جعبه بیرون بیاورد ،وارون هاش کند که برفها در
فارابی حمایت کنیم که امیدواریم در ادامه مسیر با تخصیص حباب شناور شــوند و کلید زیرش را روشن کند و موسیقی
منابع مالی از ســوی ســازمان برنامه و بودجه این هدف مهم دلنوازی برای چند لحظه فضا را پر کند .قطره اشکی درشت
محقق شود .رئیس ســازمان امور سینمایی با اشاره به صدور از چشــمش پایین بغلطد .موسیقی را خاموش کند و حباب
مجوز تهیهکنندگان استانی برای نخستین مرتبه در چند استان را روی قفســ ه کتابخانه بگذارد .برگردد به ســمت بهنام که
کجرشیوارنگتفولیتد:باصیردفًًاداممنعهطوسینفمباه تیهمرلانینبداراشسدت.انهاتقویتشودو بــا حول ه حمام و موهای آبچــکان روی زمین میان کاغذها
در این جلســه مجیــد زی نالعابدیــن ،مدیرعامل بنیاد نشســته اســت و بگوید« :دیگر نم یتوانم» .طبیعی است
سینمایی فارابی و رئیس شورای بررسی صلاحیت کارگردانان که در پایان قســمت اول گمانمان این باشد که زن نمیتواند
فیلماولبااشارهبهثب تنام ۱۲۷۲سینماگرجوانوخلاقطی زندگی مشــترکش را ادامه دهد و پیشبینی کنیم که در ادامه
ســه دوره در این شورا گفت :در دوره اول ۵۳۲نفر و در دوره بیشتر و بیشــتر با این زوج آشنا خواهیم شد .همینطور هم
دوم ۳۶۰نفر تقاضای بررســی صلاحیت کارگردانی داشتند هست .اما غافلگیری اصلی اینجاست ،حالا که سریال تمام
کــه برای ۸۷متقاضــی در دوره اول و ۴۲متقاضی دیگر که شــده اگر برگردید و قسمت اول را ببینید بار دیگر از خودتان
در دوره دوم حائز شــرایط حرف های شدند ،گواهینامه صادر خواهید پرســید« :چه چیزی را نمیتوانــد تحمل کند؟» و
و به سازمان سینمایی معرفی شــدند .زی نالعابدین با اشاره هنگامی که نگاه بهنام را بازخوانی کنید ،از خودتان خواهید
به ثبتنام برای ســومین دوره این شورا گفت ۳۸۰ :متقاضی پرســید«.آیا تنها ماهرخ اســت که نمیتواند تحمل کند؟»
کارگردانــی جدید برای دوره ســوم ،تقاضای خــود را ثبت
کردهاند که پس از ارزیابی اولیه مــدارک ،پرونده هر یک از
آنها در دو نوبت شامل بازبینی آثار و مصاحبه بررسی و اعلام
نظر حرف های میشود.
نقشهای کوتاه بسیار باورپذیر ظاهر شدهاند .شهر و مردم در
طبیعیتر ین حالتشان به تصو یر کشیده شد هاند( .در بسیاری
از فیلمها و سریالهایمان با شهرها و مردمش غریب هایم) .به
تمام عوامل این ســریال تبریک م یگویــم اما این متن بدون
اشــاره به علیرضا داوودنژاد تمام نم یشود که چقدر به اندازه،
دقیق و حیر تانگیز ظاهر شد و تصویری فراموشنشدنی از
نقش خود ساخت .امیدوارم از آیدا پناهنده و ارسلان امیری
کارهای بیشتری ببینیم.