Page 2 - 24-06-1403-1783 Sazandegi
P. 2

‫بررسی رویدادهای سیاسی ایرانمیهن‬                                                                                                                                                                                     ‫سال هفتم شماره ‪1783‬‬                                                          ‫‪02‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                               ‫شنبه ‪ 24‬شهریور ‪1403‬‬

                                                                                                                                                                                                                                                                                        ‫ادامه تیتر یک‬                                        ‫یادداشت روز‬

                                                                                                                                                                                                                                                              ‫زندان در زندان‬                                                           ‫ترجمان وفاق‬

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                               ‫جامعه نیازمند اتخاذ رویکردی عقلانیتر و تعاملگرایانه‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                             ‫از سوی حاکمیت است‬

                                                                                                           ‫مهمترین راهبرد این اپوزیســیون در برابــر اصلاحطلبان (چه‬                                                                                           ‫تجربه زندان در ســال ‪ 1388‬برای فائزه هاشــمی‪ ،‬امتدادی از‬                                   ‫محسن میردامادی‬
                                                                                                           ‫زندانی‪ ،‬چــه در حصر‪ ،‬چه در حکومت) «بایکوت»‪« ،‬تهمت» و‬                                                                                               ‫واکنــش به مواضع خانواد‌هاش بود که گرچه چندان بلندمدت نبود‬
                                                                                                                                                                                                                                                              ‫اما نشان از دور تاز‌های از مناسبات این خانواده با حاکمیت داشت‪.‬‬                             ‫فعال سیاسی اصلاحطلب‬
                                                                                                                                             ‫«توهین» است‪:‬‬                                                                                                     ‫فائزه هاشــمی پس از آن تجربه به روشنی رادیکال شد و با وجود‬
                                                                                                           ‫‪« -1‬بایکوت» به معنای خلوت کردن اطراف فرد یا افراد یا جریان‪،‬‬                                                                                        ‫اعتقاداتعمیقاصلا ‌حطلبیحتیپسازانتخابیارپدرشحسن‬                   ‫اصــطلاح ‪ consociationalism‬کــه در متــون علوم سیاســی‬
                                                                                                           ‫نادیده گرفتن او‪ ،‬ب ‌یاهمیت جلوه دادن و تلاش برای نفی مرجعیت‬                                                                                        ‫روحانی به ریاســتجمهوری دیگر به نهادی که خود از آن برآمده‬        ‫«همیاری» ترجمه میشود به نوعی دموکراسی اطلاق میشود که‬
‫باید صبر کرد و امتیاز اصلــی را از حاکمیت گرفت و آن واگذاری‬                                                                                                                                                                                                                                                                    ‫درصدد سامانبخشــی به مشارکت در قدرت از طریق واگذاری‬
       ‫کامل قدرت است»‪.‬‬                                                                                                                            ‫سیاسی‪.‬‬                                                                                                                ‫بود؛ یعنی نهاد انتخابات ایمان خللناپذیر نداشت‪.‬‬
‫این تحلیل و تصمیم ایدئولوژیــک را حزب پنهان درون زندان‬                                                     ‫‪ -2‬تهمت «به معنای متهم کردن به همکاری با حکومت‪ .‬خیانت‬                                                                                              ‫در نخســتین تجربههــای زندان‪ ،‬فائزه هاشــمی ب ‌هعنوان یک‬         ‫جحقواومقع مجمختعلیبفهوگبرعوهضًًهاامتیعماترنوعض ادرسـکـشوتر‪ .‬ییاکسکتشکــهودرربهرمگییاررن بدهه‬
‫یعنی کمون حاکم میگیرد که حتی اگر ســلطنتطلب باشــد هم‬                                                      ‫به اپوزیســیون‪ ،‬تلاش برای اســتمرارطلبی و مالهکشی اقدامات‬                                                                                          ‫«زن» مصالحهجو در جامعه با حسننیت تمام با زندانیان سیاسی‬
‫تحلیلی مارکسیستی است که براساس تئوری تضاد نیامده است‪.‬‬                                                                                                                                                                                                         ‫برخورد میکرد‪ .‬او فکر میکرد با جدایی پدر از حاکمیت میتواند‬        ‫کشوری اطلاق میشــود که دارای تقسیمبندیهای مهم داخلی‬
                                                                                                                                                 ‫حکومت‪.‬‬                                                                                                       ‫اپوزیسیون را به مصالح ‌های تاریخی دعوت کند‪ .‬برای هر دختری‪،‬‬       ‫در زمینههای مذهبی‪ ،‬قومی‪ ،‬زبانی و امثال آن است به نحوی که‬
‫مارکسیسم برخلاف لیبرالیســم بر تضاد دیالکتیکی استوار است‬                                                   ‫‪«-3‬توهین» در صورتهایی چون راحتطلبی‪ ،‬ضعف شخصیتی‬                                                                                                     ‫پدریکقهرماناستواکبرهاشم ‌یرفسنجانیبرایفائزههاشمی‬                 ‫هیچ یک از آنها به اندازه کافی بزرگ نیســت که گروه اکثریت را‬
‫یعنی با برخاستن آنتیتز از درون نیز سنتزی شکل میگیرد که مرز‬                                                 ‫و رفا‌هزدگی شــخصیتهایی کــه درحال تحمل زنــدان و حبس‬                                                                                              ‫چنین بود؛ مبارزی انقلابی علیه دیکتاتوری ســلطنتی‪ ،‬فرماندهی‬
‫را نابود میکند‪ .‬اما لیبرالیســم در پی نابودی نیســت‪ ،‬در پی سنتز‬                                                                                                                                                                                               ‫جنگبرایدفاعازمیهن‪،‬سردارسازندگیوتوسع ‌هیپسازصلح‬                   ‫شــکل دهد و در عین حال تلاش میکند از طریق مشورت میان‬
                                                                                                                                                   ‫هستند‪.‬‬                                                                                                     ‫که با چپ و راست افراطی مخالف بود و مدافع اصلاحات با وجود‬         ‫ننکهظخشاسبــمــــانتوتنگرادخهنااکباگهتیرندیواظهتارناهمااهیسانبی اظییااصنمهلتهسایختاانبیادجتهت‪.‬یممدیااراکنعرثنظرییاو‪،‬تمثعًًبهایـامـدتاایفرناهتـوـمیخداتوراود‪،‬زمنراکعومعشًحًاـوفًبـاًرلواظردساکهانرااید‪.‬ییس‬
‫نیســت؛ در پی سازش اســت و تکامل را در پیوســت م ‌یداند نه‬                                                 ‫ســابقه این جریان به آغاز دوران زندان از همان دوران پهلوی‬
‫گسست و آشتی نیز آنتیتز را به صورت سنتزی م ‌یداند که از پیوند‬                                               ‫بازمیگردد؛ در گذشته زندان فقط مجازات سخت تلقی میشد اما‬                                                                                                                        ‫مرزبندی با اصلاحطلبان‪.‬‬
       ‫حاکمیت و اپوزیسیون شکل میگیرد‪.‬‬                                                                      ‫در دوران مــدرن با تبدیل زندان به مجــازات نرم (با افزایش رفاه و‬                                                                                   ‫امــا اپوزیســیون و زندانیان سیاســی آ ‌ن چنیــن تصویری از‬
‫نگرانی اصلی اپوزیسیون شبهمارکسیستی (حتی سلطنتطلب‬                                                           ‫حقو ‌ق مادی زندانیان) عوامل روانشناختی به اعمال رنج زندانیان‬                                                                                       ‫هاشم ‌یرفسنجانی نداشتند و او را پدرخوانده جمهوری اسلامی در‬
‫و نیز برخی ملی مذهبیها و نومارکسیستها و ‪ )...‬هم از همین‬                                                    ‫بدل شــد»‪ .‬ایجاد کمونهای ایدئولوژیک «حصار در حصار» و‬                                                                                               ‫انقلاب و جنگ م ‌یدانستند و عصر سازندگی را دوره رانتخواری‬         ‫اصولی که در قوانین اساســی کشــور درج شده‪ ،‬هیچ گروهی به‬
                                                                                                           ‫«زنــدان در زندان» را پدید آورد که در آن افزون بر محدودیتهای‬                                                                                       ‫و دوره اصلاحات را زمانه محافظهکاری هاشــمی م ‌یدانستند که‬        ‫تنهایی تصمیمگیر نهایی نیست و صرف اکثر یت بودن چنین حقی‬
‫است که با امکان آشتی میان ملت و دولت‪ ،‬اپوزیسیون و حاکمیت‬                                                   ‫زندانبانان خــود زندانیان هم محدودیتهایــی را بر همبندان خود‬                                                                                       ‫در دوره تاسیس مجلس ششم در رأس ستاد ض ‌داصلاحطلبان قرار‬           ‫بــرای آنها ایجاد نمیکند‪ .‬در برخی موارد گروههای اقلیت برای‬
‫و همه دوگانههای قومی و حتی مبانی (میان ایران و غرب) امکان‬                                                  ‫تحمیل میکردند‪ .‬اگر در گذشــته برخی زندانبانان مانند اسدالله‬
‫انقلاب از بین برود‪ .‬افزایش شکاف به معنای امکان انقلاب است‬                                                  ‫لاجوردی معتقد بودند‪ ،‬زندان باید مایه عبرت و توبه زندانی شــود‬                                                                                                                              ‫داشت‪.‬‬                    ‫برخوردارنــد‪ .‬اگرچه نظام‬  ‫هحمفیاظر میننافوععًًاحدیراترابیطشـهـباانکاشزــحورقهاوتوی‬
‫و کاهش شکاف به معنای اصلاح به معنای کاهش شانس انقلاب‬                                                       ‫در دوره جدید زندانیان هم معتقدند نباید با رفا‌هزدگی از رنج سازنده‬                                                                                  ‫در این تصویر از هاشــمی‪ ،‬ســلطنتطلبان‪ ،‬مجاهدین خلق‬               ‫دارای نظام پارلمانی مطرح‬
                                                                                                           ‫زندانی کاســته شــود به همین علت زندهیاد هدی صابر از توسعه‬                                                                                         ‫و حتی جناح چــپ اصلاحطلبان و جناح رادیــکال اصولگرایان‬           ‫بوده ولی میتواند برای دیگر نظامها نیز موضوعیت داشته باشد‪.‬‬
‫است‪ .‬انقلاب به معنای براندازی ساختاری و انحلالطلبی به نظر‬                                                  ‫امکانات رفاهی زندان که با همت برخی کارگزاران زندانی میســر‬                                                                                         ‫اشتراک نظر داشتند و با وجود اختلافات مبنایی اگر در یک مورد‬       ‫در کشــور ما نیز با توجه به تجربهها و فرازونشی ‌بها و تعارضات‬
‫اپوزیسیون تنها شانس رهایی است و ای ‌نرو همه افرادی که به هر‬                                                                                                                                                                                                   ‫این جناحهای سیاســی درون و بیرون نظام سیاســی با هم متحد‬
‫علت به ســازش‪ ،‬آشــتی و وفاق ملی فکر میکنند باید بایکوت‪،‬‬                                                                            ‫شده بود‪ ،‬دل خوشی نداشت‪.‬‬                                                                                                                                                                    ‫مستمر و فزاینده گذشــته و نارساییهای ساختاری شاید چنین‬
                                                                                                           ‫این مفهو ‌م مادی اکنون به مســائل معنوی و سیاسی هم بسط‬                                                                                              ‫باشند‪ ،‬آن در مورد کارنامه اکبر هاشم ‌یرفسنجانی بود و هست‪.‬‬       ‫مدلی بتواند برای شــرایط پیچیده جامعه مورد توجه و تأمل قرار‬
‫ب ‌یاعتبار و ناامید شوند‪ .‬این فقط در آن زندان کوچک رخ نم ‌یدهد‬                                             ‫یافته اســت‪ :‬زندانی سیاسی نباید امیدی به حکومت داشته باشد‪،‬‬                                                                                         ‫اکبر هاشم ‌یرفســنجانی البته از سال ‪ 1388‬چهر‌های متفاوت‬                                    ‫گیرد و راهحلی ارائه دهد‪.‬‬
‫در بیرون از زنــدان افرادی ماند بهزاد نبوی‪ ،‬عباس عبدی‪ ،‬احمد‬                                                ‫نباید روزن ‌های بگشــاید‪ ،‬نباید فکر کند بــا وجود رنج او جامعه به‬                                                                                  ‫از خود نشــان داد‪ .‬پس از ظهور محمــود احمدینژاد فاصله او از‬
‫زیدآبادی و نیز دیگر روشنفکران‪ ،‬روزنامهنگاران و سیاستمدارانی‬                                                ‫سوی آزادی و شادی و رهایی در حرکت است‪ .‬اگر او رنج میکشد‬                                                                                             ‫محافظهکاران و اصولگرایان بیشــتر شــده بود اما او هنوز رئیس‬      ‫در کشــور ما دو جناح مهم سیاســی وجود دارند که درحال‬
                                                                                                           ‫برای این اســت که جامعه رنجور اســت و تا زمانی که او در زندان‬                                                                                      ‫مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشــخیص مصلحت نظام‬                 ‫حاضــر با عناوین اصلاحطلب و اصولگرا شــناخته م ‌یشــوند‪.‬‬
‫که در پی آشتی هســتند باید متهم و مرعوب و بیآبرو شوند‪ .‬باید‬                                                ‫اســت این رنج ادامه دارد‪ .‬در خاطرات اشــرف دهقانی از ســران‬                                                                                        ‫و عضو ارشــد جامعه روحانیت مبــارز بود‪ .‬به تدریــج نهتنها از‬     ‫تحولات دهههای اخیر در کشور نشان داده است که اصلاحطلبان‬
‫مزدور حاکمیت و عامل سرویسهای امنیتی خوانده شوند‪ .‬باید‬                                                      ‫چریکهای فدایی خلق آمده اســت که کوچکترین اقدام رفاهی‬                                                                                               ‫این مناصب فاصله گرفت بلکه در ســال ‪ 1392‬برای تصدی مقام‬
‫امید بســتن به مسعود پزشکیان به سادهلوحی تعبیر شود‪ .‬حامیان‬                                                 ‫زندانبانان را رد میکــرد‪ ،‬چون آن را توطئ ‌های برای تبدیل پرولتاریا‬                                                                                 ‫ریاســتجمهوری ردصلاحیت شــد و گرچه تا آخر عمر رئیس‬               ‫از پشــتوانه رای بیشــتری در میان مردم برخوردارند و در مقابل‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                              ‫مجلس تشــخیص مصلحت نظام ماند و نامزد مطلوبش حســن‬                ‫اصولگرایان کانونهای مهم قدرت را در اختیار داشته و دارند‪ .‬به‬
‫مسعود پزشکیان به ســبب تلاش برای به صحنه آوردن ملت پای‬                                                      ‫به بورژوازی م ‌یدانست و مقدم ‌های برای تبدیل ستیز به سازش‪.‬‬                                                                                        ‫روحانی‪ ،‬رئیسجمهور شد اما دیگر در هست ‌هس سخت حاکمیت‬              ‫عبارت دیگر ساختار سیاسی چندان منبعث از ساختار اجتماعی‬
‫صنــدوق رای به مزدوری حکومت خواســته یا ناخواســته متهم‬                                                    ‫بر همین اســاس اســت که وقتی پــس از یــک دوره تحریم‬
‫شوند‪ .‬در اینجا میان دولتمردان گذشته که مشارکت در انتخابات‬                                                  ‫انتخابات ریاستجمهوی از ســوی هواداران تغییر در سال ‪1403‬‬                                                                                                                                ‫تلقی نمیشد‪.‬‬                  ‫نیست و تحولات پرهز ینه دهههای اخیر نیز‪ ،‬بهجز ابرام ناکارآمدی‬
                                                                                                           ‫در صفوف آنان شــکاف ایجاد میشــود و به روایت فائزه هاشمی‬                                                                                           ‫فائزه هاشــمی ســعی میکرد ایــن موقعیت جدید پــدر را به‬          ‫روزافزونکلیتنظام‪،‬حاصلیدرجهتتغییرمحسوساینموازنه‬
‫را به زیر ‪ 30‬درصد رساند‌هاند و اپوزیسیون که از افسانه تحریم ‪60‬‬                                             ‫برخی میخواستند به مسعود پزشکیان رای دهند برخی دیگر «از‬                                                                                             ‫اپوزیســیون نشان دهد اما هرچه بیشتر ســعی م ‌یکرد کمتر موفق‬      ‫ایجاد نکرده اســت‪ .‬اگر پیروزی قاطع اصلاحطلبان در انتخابات‬
       ‫درصدی حرف م ‌یزنند یک ائتلاف ناگفته وجود دارد‪.‬‬                                                      ‫‪ 8‬صبح تا ‪ 12‬شــب» روز جمعه در راهرو منتهی به درب خروجی‬                                                                                             ‫میشد‪ .‬خاطره اپوزیســیون از پدر به کینه بدل شده بود و هنوز با‬
‫اما راهحل مواجهه با این جریان خطرناک چیســت؟ جریانی‬                                                        ‫بند نشستند و همبندیها را چون ماموران امنیتی نامیدند و اجازه‬                                                                                        ‫انــواع تئوریهای توطئــه همه این تحولات واقعــی را بازیهای‬       ‫ریاســ ‌تجمهوری و مجلس در دهه ‪ 70‬برای برخی این تصور را‬
                                                                                                           ‫عبــور ندادند‪ ،‬فضا به قدری خوفناک بود کــه زندانیان نیز جرأت‬                                                                                                                                                        ‫ایجاد کرده بود که کشور وارد دوران دموکراسی اکثریتی شده و آن‬
‫که حتی به علیرضا رجایی بــا آن تن رنجور و به کیوان صمیمی با‬                                                ‫باز کردن درب برای عبور را ‌یدهندگان را نداشــتند و این ‪ 8‬نفر نیز‬                                                                                                                 ‫پدرخواندهم ‌یدانستند‪.‬‬              ‫را بازگشتناپذیر تلقی میکردند‪ ،‬تحولات پس از آن نشان داد که‬
‫آن سالیان زندان رحم نمیکند! بهترین راه‪ ،‬آزادی زندانیان سیاسی‬                                                                                                                                                                                                  ‫فائزه هاشمی البته آنقدر جوانمرد (و در واقع جوا ‌نزن) بود که‬
‫اســت‪ .‬زندانیایی که دســت به اقداماتی مانند ترور یا جاسوسی‬                                                                             ‫نتواسنتند‪ ،‬رای بدهند»‪.‬‬                                                                                                 ‫هرگــز از پدر عبور نکند و همواره حســاب او را از حاکمیت جدا‬      ‫تا رســیدن به چنان دموکراس ‌یای هنوز راهی دراز در پیش است‪.‬‬
                                                                                                           ‫نامه فائزه هاشم ‌یرفســنجانی یادآور فیلم «بایکوت» محسن‬                                                                                             ‫میکــرد اما این تلاش نــه ممکن بود و نه منطبق بــا تاریخ ایران‪،‬‬  ‫اصولگرایانی که تصور میکردند بــا مانعگذاریهای مختلف در‬
‫نزد‌هاند و تنها دیدگاهی متفاوت با حاکمیت دارند‪ .‬ممکن اســت‬                                                 ‫مخملباف اســت که براساس داســتانی به نام «واله» نوشته شده‬                                                                                          ‫ب ‌هخصوص در دهههــای ‪ 60‬و ‪ .70‬آی ‌تالله هاشم ‌یرفســنجانی‬        ‫فرآیندهای انتخاباتی و حذف رقباازصحن ‌هو رسیدن به حاکمیت‬
‫حتی بسیاری از سیاسیون اصلاحطلب با دیدگاههای فائزه هاشمی‬                                                    ‫است؛ داستانی درباره زندانی سیاسی مارکسیستی که به مارکسیسم‬                                                                                          ‫همواره سیاســتمداری عملگرا بود که در خــط میان ‌هروی حرکت‬
‫یا مصطفی تا ‌جزاده و نیز نرگس محمدی‪ ،‬نســرین ستوده و سپیده‬                                                 ‫شــک کرده اســت و همین شــک او‪ ،‬موجب بایکوتش از سوی‬                                                                                                ‫میکرد و در انقلاب‪ ،‬جنگ و توسعه نقشی منحصربهفردی داشت‬             ‫یکدســت میتوانند مدیریتی هماهنگ و کارآمد و مطلوب ارائه‬
                                                                                                           ‫همحزبیها در زندان میشود و یادآور نمایش «حصار در حصار»‬                                                                                              ‫اما توفیقات راهبردی او سبب نمیشــد که اقدامات تاکتیک ‌یاش‬        ‫دهند با تجربه این موارد و پرداخت هزینههای ســنگین در دوران‬
‫قلیان موافق نباشــند و در بیرون از زندان در صورت آزادی آنان با‬                                             ‫ساخته تاجبخش فنائیان است که دو زندانی سیاسی چپ با وجود‬                                                                                             ‫مورد آسیبشناســی منتقدان قرار نگیــرد‪ .‬همه منتقدان هم مانند‬      ‫احمدینژاد و تکرار پرهزینه آن در دولت رئیســی و ناکارآمدی آن‬
‫این دیدگاهها مرزبندی کنند اما جدایی زندانی سیاســی از زندانی‬                                               ‫انقلاب و باز شــدن در زنــدان و امکان آزادی از ســلول‪ ،‬ترجیح‬                                                                                       ‫عز ‌تالله ســحابی نبودند که با وجود نقد هاشــمی از نقش مثبت‬
‫امنیتی و عبور از مجازات مخالف سیاسی به وسیله زندان و آزادی‬                                                 ‫م ‌یدهند در زندان بمانند چون آزادی را باور ندارند و آن را توطئ ‌های‬                                                                                ‫او حمایت کننــد‪ .‬این منتقدان بهخصوص در زندان از رنج به کینه‬      ‫واقعبینتر شــد‌هاند و توهم حاکمیت کارآمد یکدســت به قیمت‬
                                                                                                                                                                                                                                                              ‫رسیده بودند و با توهم توطئه حتی حبس فائزه هاشمی را به معنای‬      ‫ادبار اکثریت مردم از صنــدوق رای دیگر برای آنها هم تجرب ‌های‬
‫منتقدان با معیارهای قانونی تنها راه مبارزه با اپوزیسیون غیرمنطقی‬                                                            ‫برای شناسایی و مجازات مرگ م ‌یدانند‪.‬‬                                                                                              ‫کادرسازی برای آینده ایران پس از جمهوری اسلامی م ‌یدانستند‪.‬‬       ‫شکست خورده شده اســت‪ .‬موضوع مهمی که در شرایط جدید‬
‫موجود است‪ .‬در قانون برای متهمانی مانند فائزه هاشمی‪ ،‬راههای‬                                                 ‫در این شرایط روانشناختی است که نهتنها زندانی توسط زندانی‬                                                                                           ‫چنانکه درباره ســیدمصطفی تا ‌جزاده و حتی میرحسین موسوی‬
‫آزادی‪ ،‬پیشبینی شــده اســت! متهمی که بیش از نیمی از دوران‬                                                  ‫در زندانی دوباره قرار میگیرد بلکــه خود زندانی اول در حصاری‬                                                                                        ‫چنین فکر میکردند‪ .‬در این میان اقدامات تاکتیکی فائزه هاشمی و‬      ‫باید مورد توجه قرار گیرد‪ ،‬پیدایش نیروهای جدید و تاثیرگذار در‬
                                                                                                           ‫روانشناختی گرفتار میآید‪ .‬او به تعبیر کارل مارکس الینه یا از خود‬                                                                                    ‫حتی مدافع حاشیهسازی مانند دیدگاه او درباره دونالد ترامپ هم با‬    ‫عرصه سیاسی کشــور و در موازنه قواست‪ .‬امروز جمعیتی که در‬
‫حبس را ســپری کرده است میتواند آزاد شود‪ .‬متهمی که در حال‬                                                   ‫بیگانه شــده اســت‪ .‬زندان را اصل و جامعه را فرع م ‌یداند‪ .‬برای‬                                                                                     ‫استقبال اپوزیسیون مواجه نمیشد؛ گرچه این دیدگاه حتی اعتراض‬        ‫انتخابات شــرکت نمیکنند‪ ،‬پتانسیل مهمی هستند که حکومت‬
‫تحمل حبس اســت را نمیتوان و نباید با پروند‌های تازه در حبس‬                                                 ‫آزادی شرایطی قائل اســت که به آسانی به دست نمیآید‪ .‬از خود‬
‫نگه داشــت‪ .‬اگر زندان برای َآَشــنایی افراد با ماهیت اپوزیسیون‬                                             ‫میپرسد مگر ممکن است بدون فرا رسیدن قیام تودهها‪ ،‬رهایی رخ‬                                                                                                           ‫اصلاحطلبان میان ‌هرو را هم برانگیخته بود‪.‬‬        ‫نگاذدیشدـهـبتهگیمـعـرمدوً‪.‬اًلزنامونر‪،‬د تجووانجاهنجو ادقلییحتکهاومیتقگورماین‬  ‫نمیتواند آنها را‬
‫غیرمنطقی موجود ســودی داشته باشــد اکنون تداوم حبس برای‬                                                    ‫دهد؟ مگر ممکن اســت بدون وقوع انقلاب‪ ،‬آزادی به دست آید؟‬                                                                                                    ‫اپوزیسیون درون زندان دستکم چهار جناح دارد‪:‬‬                                                                                            ‫و مذهبی که در‬
                                                                                                           ‫مگر امکان دارد حاکمیت داوطلبانه از قدرت یکپارچه خود دست‬                                                                                            ‫یکم‪ :‬مجاهدین خلق که منسجمترین جریان اپوزیسیون هستند و‬            ‫نبود‌هاند و جایگاه درخوری در ساختار سیاسی کشور نداشت ‌هاند‪،‬‬
‫زندان‬  ‫دکیهگبـرـاهیانچگتیوزهجهیاهیی نشــــدراارفتد‪.‬مناتدفاناقهًًاو بحبهبوسدایخنوااهفانراهدببهه‬  ‫افرادی‬     ‫بکشــد و تن به انتخابات آزاد دهد؟ مگر ممکن اســت حاکمیت‪،‬‬                                                                                           ‫با وابستگان روحانیت (ولو اینکه با خانواده مرحوم لاهوتی نسبتی‬     ‫امروز بهمراتب مطالبهگرتر از گذشته هستند و حکومت نمیتواند‬
‫تیزی‬                                                                                            ‫رفت ‌هاند‬                                                                                                                                                                                                                      ‫به شکل گذشته یکطرفه در مورد آنها تصمیمگیری کند‪ .‬اینک با‬
‫چاقــوی کســانی م ‌یافزاید که مدع ‌یانــد‪ ،‬حکومت تحمل هیچ‬                                                          ‫مسعود پزشکیان را به محمدباقر قالیباف ترجیح دهد؟‬                                                                                                               ‫داشته باشند) بیشترین زاویه را دارند‪.‬‬
‫منتقدی را ندارد و امکان هیچ اصلاحی وجود ندارد‪ .‬این درحالی‬                                                  ‫و از ایــن پرســشهای ایدئولوژیک به پاســخهای توهمآلود‬                                                                                              ‫دوم‪:‬نوسطلنتطلبانکهازسال‪ 1401‬جانیدوبارهگرفت ‌هاندوفکر‬             ‫توجه به تجارب طولانی و پرهزینه گذشته که درحال حاضر هیچ‬
                                                                                                           ‫پمحت‌یسپرمًًاسحتسدح‪:‬ماًًاکحاتیمیمًًان تاتزوباطهئوبهلنبقحارساکرمبتیوردتسمبیرداسهعایودسشپزکتشسو اکییتاانپنروارزئیهیسییبسوراجن امیهسخوررت!وشپجوادزس!‬                                                                   ‫نیرو و جناحی از آن احساس رضایت نم ‌یکند و با توجه به موازنه‬
‫است که در رسانههای درون کشور‪ ،‬نقدهای صریحی به حاکمیت‬                                                                                                                                                                                                                        ‫میکنند‪ ،‬آلترناتیو جمهوری اسلامی هستند‪.‬‬             ‫جدیدیکهدرکشورب ‌هوجودآمدهبهنظرم ‌یرسد‪،‬جامعهنیازمند‬
‫میشــود که بستگی یا گشایش آنها نســبت مستقیم با رای ملت‪،‬‬                                                                                      ‫بنبست است!‬                                                                                                      ‫ســوم‪ :‬چپهای نو که از دیدگاهی ضدفســاد و ضدرانت و ضد‬
‫نوع دولت و شــرایط جامعه دارد‪ .‬این ما هستیم که با کنش خود‬                                                            ‫و از این پاسخ غلط به راهبرد نادرست م ‌یرسد‪:‬‬                                                                                              ‫نئولیبرالیســم با هاشم ‌یرفسنجانی بیشــتر از حاکمیت مرزبندی‬      ‫اتخاذ رویکــردی عقلانیتر و تعاملگرایانه از ســوی حاکمیت‬
                                                                                                           ‫«نباید در بازی رژیم شرکت کرد و حال که او در بنبست است‬                                                                                                                                                               ‫است‪ .‬رویکردی که بتواند در برگیرنده همه نیروها و پتانسیلهای‬
‫آزادیها و حقوق را به دست میآوریم‪ .‬به قول خود مرحوم مهندس‬                                                        ‫نباید به او کمک کرد و به حاکمیت فرصت بازسازی داد»‪.‬‬                                                                                                                                     ‫دارند‪.‬‬                  ‫بالفعل و بالقوه جامعه‪ ،‬فراتر از صرف جریانهای سیاسی سنتی‬
‫مهدی بازرگان آزادی نه دادن و نه گرفتنی که یاد گرفتنی است؛ چه‬                                                                                                                                                                                                  ‫و چهارم‪ :‬نسل جدیدی از ملی‪ -‬مذهبیهای تغییر ایدئولوژی یافته‬
‫در زندان و چه در بیرون از زندان تفاوتهای فردی و حقوق فردی‬                                                                            ‫و به خود وعده م ‌یدهد‪:‬‬                                                                                                                                                                    ‫باشــد‪ .‬شــعار وفاق ملی که آقای پزشــکیان در انتخابات اخیر‬
                                                                                                           ‫«زندانها بهعنوان مقاومت در برابر حاکمیت جواب داده است‪.‬‬                                                                                                     ‫که خود را آلترناتیو اصلی جمهوری اسلامی م ‌یدانند‪.‬‬        ‫مطرح کرده و مورد اقبال نســبی قرار گرفته است در صورت عدم‬
‫را اگر به رســمیت بشناسیم و تعریف آزادی را محدود به حکومت‬                                                                                                                                                                                                     ‫و این‪ 4‬جریان همواره در برابر اصل‌احطلبان محبوس چه از نوع‬         ‫توقف در ظواهر‪ ،‬میتواند شروع فصل جدیدی در عرصه سیاسی‬
‫یا اپوزیسیون نکنیم آنگاه آزاد شد‌هایم‪ .‬آزادی براساس عقل عقلایی‬                                                                                                                                                                                                ‫فائزه هاشمی و چه از نوع مصطفی تا ‌جزاده متعددند و آنان را رقیب‬
       ‫و عقل سلیم‪.‬‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                             ‫کشور باشد‪ .‬شرط لازم موفقیت چنین رویکردی تبیین و تعریف‬
                                                                                                                                                                                                                                                                             ‫خود در عبور از جمهوری اسلامی م ‌یدانند‪.‬‬           ‫وفاقملیهمچنینانعطافپذیری بازیگران سیاســی واجتماعی‬
‫فائــزه هاشــمی قبــل از آنکه به صــورت فیزیکی از ســوی‬                                                                                                                                                                                                                                                                        ‫بهخصــوص همراهی همه قوا و کانونهای قدرت با آن اســت‪.‬‬
‫همبندیهایش کشته شــود به صورت متافیزیکی توسط مدعیان‬
‫آزادی و دموکراســی و عدالت کشــته شده اســت و باورهایش‪،‬‬                                                                                                                                                                                                                                                                        ‫البته‪ ،‬نفس رئیسجمهور شدن آقای پزشکیان را میتوان گام اول‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                               ‫در همراهی کانونهای قدرت تلقی کرد‪ .‬شاید این رویکرد جدید‬
‫خوشبینیهایش و رویاهایش کشته شد ‌هاند و این جنایت کوچکی‬                                                                                                                                                                                                                                                                         ‫درحال تجربه از آخرین فرصتهای نظام برای عبور از بحرانهای‬
‫نیســت‪ .‬جلوی جنایتهای بزرگتر را بگیریم‪ .‬ظهور استبدادی‬
‫پنهان که از استبداد آشــکار در سیاسیون ایران خطرنا ‌کتر است‬                                                                                                                                                                                                                                                                                              ‫داخلی و خارجی باشد‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                               ‫منبع‪ :‬مشق فرد‬
       ‫چون آینده ایران را تهدید میکند‪.‬‬
   1   2   3   4   5   6   7