Page 2 - 24-06-1403-1783 Sazandegi
P. 2
بررسی رویدادهای سیاسی ایرانمیهن سال هفتم شماره 1783 02
شنبه 24شهریور 1403
ادامه تیتر یک یادداشت روز
زندان در زندان ترجمان وفاق
جامعه نیازمند اتخاذ رویکردی عقلانیتر و تعاملگرایانه
از سوی حاکمیت است
مهمترین راهبرد این اپوزیســیون در برابــر اصلاحطلبان (چه تجربه زندان در ســال 1388برای فائزه هاشــمی ،امتدادی از محسن میردامادی
زندانی ،چــه در حصر ،چه در حکومت) «بایکوت»« ،تهمت» و واکنــش به مواضع خانوادهاش بود که گرچه چندان بلندمدت نبود
اما نشان از دور تازهای از مناسبات این خانواده با حاکمیت داشت. فعال سیاسی اصلاحطلب
«توهین» است: فائزه هاشــمی پس از آن تجربه به روشنی رادیکال شد و با وجود
« -1بایکوت» به معنای خلوت کردن اطراف فرد یا افراد یا جریان، اعتقاداتعمیقاصلا حطلبیحتیپسازانتخابیارپدرشحسن اصــطلاح consociationalismکــه در متــون علوم سیاســی
نادیده گرفتن او ،ب یاهمیت جلوه دادن و تلاش برای نفی مرجعیت روحانی به ریاســتجمهوری دیگر به نهادی که خود از آن برآمده «همیاری» ترجمه میشود به نوعی دموکراسی اطلاق میشود که
باید صبر کرد و امتیاز اصلــی را از حاکمیت گرفت و آن واگذاری درصدد سامانبخشــی به مشارکت در قدرت از طریق واگذاری
کامل قدرت است». سیاسی. بود؛ یعنی نهاد انتخابات ایمان خللناپذیر نداشت.
این تحلیل و تصمیم ایدئولوژیــک را حزب پنهان درون زندان -2تهمت «به معنای متهم کردن به همکاری با حکومت .خیانت در نخســتین تجربههــای زندان ،فائزه هاشــمی ب هعنوان یک جحقواومقع مجمختعلیبفهوگبرعوهضًًهاامتیعماترنوعض ادرسـکـشوتر .ییاکسکتشکــهودرربهرمگییاررن بدهه
یعنی کمون حاکم میگیرد که حتی اگر ســلطنتطلب باشــد هم به اپوزیســیون ،تلاش برای اســتمرارطلبی و مالهکشی اقدامات «زن» مصالحهجو در جامعه با حسننیت تمام با زندانیان سیاسی
تحلیلی مارکسیستی است که براساس تئوری تضاد نیامده است. برخورد میکرد .او فکر میکرد با جدایی پدر از حاکمیت میتواند کشوری اطلاق میشــود که دارای تقسیمبندیهای مهم داخلی
حکومت. اپوزیسیون را به مصالح های تاریخی دعوت کند .برای هر دختری، در زمینههای مذهبی ،قومی ،زبانی و امثال آن است به نحوی که
مارکسیسم برخلاف لیبرالیســم بر تضاد دیالکتیکی استوار است «-3توهین» در صورتهایی چون راحتطلبی ،ضعف شخصیتی پدریکقهرماناستواکبرهاشم یرفسنجانیبرایفائزههاشمی هیچ یک از آنها به اندازه کافی بزرگ نیســت که گروه اکثریت را
یعنی با برخاستن آنتیتز از درون نیز سنتزی شکل میگیرد که مرز و رفاهزدگی شــخصیتهایی کــه درحال تحمل زنــدان و حبس چنین بود؛ مبارزی انقلابی علیه دیکتاتوری ســلطنتی ،فرماندهی
را نابود میکند .اما لیبرالیســم در پی نابودی نیســت ،در پی سنتز جنگبرایدفاعازمیهن،سردارسازندگیوتوسع هیپسازصلح شــکل دهد و در عین حال تلاش میکند از طریق مشورت میان
هستند. که با چپ و راست افراطی مخالف بود و مدافع اصلاحات با وجود ننکهظخشاسبــمــــانتوتنگرادخهنااکباگهتیرندیواظهتارناهمااهیسانبی اظییااصنمهلتهسایختاانبیادجتهت.یممدیااراکنعرثنظرییاو،تمثعًًبهایـامـدتاایفرناهتـوـمیخداتوراود،زمنراکعومعشًحًاـوفًبـاًرلواظردساکهانرااید.ییس
نیســت؛ در پی سازش اســت و تکامل را در پیوســت م یداند نه ســابقه این جریان به آغاز دوران زندان از همان دوران پهلوی
گسست و آشتی نیز آنتیتز را به صورت سنتزی م یداند که از پیوند بازمیگردد؛ در گذشته زندان فقط مجازات سخت تلقی میشد اما مرزبندی با اصلاحطلبان.
حاکمیت و اپوزیسیون شکل میگیرد. در دوران مــدرن با تبدیل زندان به مجــازات نرم (با افزایش رفاه و امــا اپوزیســیون و زندانیان سیاســی آ ن چنیــن تصویری از
نگرانی اصلی اپوزیسیون شبهمارکسیستی (حتی سلطنتطلب حقو ق مادی زندانیان) عوامل روانشناختی به اعمال رنج زندانیان هاشم یرفسنجانی نداشتند و او را پدرخوانده جمهوری اسلامی در
و نیز برخی ملی مذهبیها و نومارکسیستها و )...هم از همین بدل شــد» .ایجاد کمونهای ایدئولوژیک «حصار در حصار» و انقلاب و جنگ م یدانستند و عصر سازندگی را دوره رانتخواری اصولی که در قوانین اساســی کشــور درج شده ،هیچ گروهی به
«زنــدان در زندان» را پدید آورد که در آن افزون بر محدودیتهای و دوره اصلاحات را زمانه محافظهکاری هاشــمی م یدانستند که تنهایی تصمیمگیر نهایی نیست و صرف اکثر یت بودن چنین حقی
است که با امکان آشتی میان ملت و دولت ،اپوزیسیون و حاکمیت زندانبانان خــود زندانیان هم محدودیتهایــی را بر همبندان خود در دوره تاسیس مجلس ششم در رأس ستاد ض داصلاحطلبان قرار بــرای آنها ایجاد نمیکند .در برخی موارد گروههای اقلیت برای
و همه دوگانههای قومی و حتی مبانی (میان ایران و غرب) امکان تحمیل میکردند .اگر در گذشــته برخی زندانبانان مانند اسدالله
انقلاب از بین برود .افزایش شکاف به معنای امکان انقلاب است لاجوردی معتقد بودند ،زندان باید مایه عبرت و توبه زندانی شــود داشت. برخوردارنــد .اگرچه نظام هحمفیاظر میننافوععًًاحدیراترابیطشـهـباانکاشزــحورقهاوتوی
و کاهش شکاف به معنای اصلاح به معنای کاهش شانس انقلاب در دوره جدید زندانیان هم معتقدند نباید با رفاهزدگی از رنج سازنده در این تصویر از هاشــمی ،ســلطنتطلبان ،مجاهدین خلق دارای نظام پارلمانی مطرح
زندانی کاســته شــود به همین علت زندهیاد هدی صابر از توسعه و حتی جناح چــپ اصلاحطلبان و جناح رادیــکال اصولگرایان بوده ولی میتواند برای دیگر نظامها نیز موضوعیت داشته باشد.
است .انقلاب به معنای براندازی ساختاری و انحلالطلبی به نظر امکانات رفاهی زندان که با همت برخی کارگزاران زندانی میســر اشتراک نظر داشتند و با وجود اختلافات مبنایی اگر در یک مورد در کشــور ما نیز با توجه به تجربهها و فرازونشی بها و تعارضات
اپوزیسیون تنها شانس رهایی است و ای نرو همه افرادی که به هر این جناحهای سیاســی درون و بیرون نظام سیاســی با هم متحد
علت به ســازش ،آشــتی و وفاق ملی فکر میکنند باید بایکوت، شده بود ،دل خوشی نداشت. مستمر و فزاینده گذشــته و نارساییهای ساختاری شاید چنین
این مفهو م مادی اکنون به مســائل معنوی و سیاسی هم بسط باشند ،آن در مورد کارنامه اکبر هاشم یرفسنجانی بود و هست. مدلی بتواند برای شــرایط پیچیده جامعه مورد توجه و تأمل قرار
ب یاعتبار و ناامید شوند .این فقط در آن زندان کوچک رخ نم یدهد یافته اســت :زندانی سیاسی نباید امیدی به حکومت داشته باشد، اکبر هاشم یرفســنجانی البته از سال 1388چهرهای متفاوت گیرد و راهحلی ارائه دهد.
در بیرون از زنــدان افرادی ماند بهزاد نبوی ،عباس عبدی ،احمد نباید روزن های بگشــاید ،نباید فکر کند بــا وجود رنج او جامعه به از خود نشــان داد .پس از ظهور محمــود احمدینژاد فاصله او از
زیدآبادی و نیز دیگر روشنفکران ،روزنامهنگاران و سیاستمدارانی سوی آزادی و شادی و رهایی در حرکت است .اگر او رنج میکشد محافظهکاران و اصولگرایان بیشــتر شــده بود اما او هنوز رئیس در کشــور ما دو جناح مهم سیاســی وجود دارند که درحال
برای این اســت که جامعه رنجور اســت و تا زمانی که او در زندان مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشــخیص مصلحت نظام حاضــر با عناوین اصلاحطلب و اصولگرا شــناخته م یشــوند.
که در پی آشتی هســتند باید متهم و مرعوب و بیآبرو شوند .باید اســت این رنج ادامه دارد .در خاطرات اشــرف دهقانی از ســران و عضو ارشــد جامعه روحانیت مبــارز بود .به تدریــج نهتنها از تحولات دهههای اخیر در کشور نشان داده است که اصلاحطلبان
مزدور حاکمیت و عامل سرویسهای امنیتی خوانده شوند .باید چریکهای فدایی خلق آمده اســت که کوچکترین اقدام رفاهی این مناصب فاصله گرفت بلکه در ســال 1392برای تصدی مقام
امید بســتن به مسعود پزشکیان به سادهلوحی تعبیر شود .حامیان زندانبانان را رد میکــرد ،چون آن را توطئ های برای تبدیل پرولتاریا ریاســتجمهوری ردصلاحیت شــد و گرچه تا آخر عمر رئیس از پشــتوانه رای بیشــتری در میان مردم برخوردارند و در مقابل،
مجلس تشــخیص مصلحت نظام ماند و نامزد مطلوبش حســن اصولگرایان کانونهای مهم قدرت را در اختیار داشته و دارند .به
مسعود پزشکیان به ســبب تلاش برای به صحنه آوردن ملت پای به بورژوازی م یدانست و مقدم های برای تبدیل ستیز به سازش. روحانی ،رئیسجمهور شد اما دیگر در هست هس سخت حاکمیت عبارت دیگر ساختار سیاسی چندان منبعث از ساختار اجتماعی
صنــدوق رای به مزدوری حکومت خواســته یا ناخواســته متهم بر همین اســاس اســت که وقتی پــس از یــک دوره تحریم
شوند .در اینجا میان دولتمردان گذشته که مشارکت در انتخابات انتخابات ریاستجمهوی از ســوی هواداران تغییر در سال 1403 تلقی نمیشد. نیست و تحولات پرهز ینه دهههای اخیر نیز ،بهجز ابرام ناکارآمدی
در صفوف آنان شــکاف ایجاد میشــود و به روایت فائزه هاشمی فائزه هاشــمی ســعی میکرد ایــن موقعیت جدید پــدر را به روزافزونکلیتنظام،حاصلیدرجهتتغییرمحسوساینموازنه
را به زیر 30درصد رساندهاند و اپوزیسیون که از افسانه تحریم 60 برخی میخواستند به مسعود پزشکیان رای دهند برخی دیگر «از اپوزیســیون نشان دهد اما هرچه بیشتر ســعی م یکرد کمتر موفق ایجاد نکرده اســت .اگر پیروزی قاطع اصلاحطلبان در انتخابات
درصدی حرف م یزنند یک ائتلاف ناگفته وجود دارد. 8صبح تا 12شــب» روز جمعه در راهرو منتهی به درب خروجی میشد .خاطره اپوزیســیون از پدر به کینه بدل شده بود و هنوز با
اما راهحل مواجهه با این جریان خطرناک چیســت؟ جریانی بند نشستند و همبندیها را چون ماموران امنیتی نامیدند و اجازه انــواع تئوریهای توطئــه همه این تحولات واقعــی را بازیهای ریاســ تجمهوری و مجلس در دهه 70برای برخی این تصور را
عبــور ندادند ،فضا به قدری خوفناک بود کــه زندانیان نیز جرأت ایجاد کرده بود که کشور وارد دوران دموکراسی اکثریتی شده و آن
که حتی به علیرضا رجایی بــا آن تن رنجور و به کیوان صمیمی با باز کردن درب برای عبور را یدهندگان را نداشــتند و این 8نفر نیز پدرخواندهم یدانستند. را بازگشتناپذیر تلقی میکردند ،تحولات پس از آن نشان داد که
آن سالیان زندان رحم نمیکند! بهترین راه ،آزادی زندانیان سیاسی فائزه هاشمی البته آنقدر جوانمرد (و در واقع جوا نزن) بود که
اســت .زندانیایی که دســت به اقداماتی مانند ترور یا جاسوسی نتواسنتند ،رای بدهند». هرگــز از پدر عبور نکند و همواره حســاب او را از حاکمیت جدا تا رســیدن به چنان دموکراس یای هنوز راهی دراز در پیش است.
نامه فائزه هاشم یرفســنجانی یادآور فیلم «بایکوت» محسن میکــرد اما این تلاش نــه ممکن بود و نه منطبق بــا تاریخ ایران، اصولگرایانی که تصور میکردند بــا مانعگذاریهای مختلف در
نزدهاند و تنها دیدگاهی متفاوت با حاکمیت دارند .ممکن اســت مخملباف اســت که براساس داســتانی به نام «واله» نوشته شده ب هخصوص در دهههــای 60و .70آی تالله هاشم یرفســنجانی فرآیندهای انتخاباتی و حذف رقباازصحن هو رسیدن به حاکمیت
حتی بسیاری از سیاسیون اصلاحطلب با دیدگاههای فائزه هاشمی است؛ داستانی درباره زندانی سیاسی مارکسیستی که به مارکسیسم همواره سیاســتمداری عملگرا بود که در خــط میان هروی حرکت
یا مصطفی تا جزاده و نیز نرگس محمدی ،نســرین ستوده و سپیده شــک کرده اســت و همین شــک او ،موجب بایکوتش از سوی میکرد و در انقلاب ،جنگ و توسعه نقشی منحصربهفردی داشت یکدســت میتوانند مدیریتی هماهنگ و کارآمد و مطلوب ارائه
همحزبیها در زندان میشود و یادآور نمایش «حصار در حصار» اما توفیقات راهبردی او سبب نمیشــد که اقدامات تاکتیک یاش دهند با تجربه این موارد و پرداخت هزینههای ســنگین در دوران
قلیان موافق نباشــند و در بیرون از زندان در صورت آزادی آنان با ساخته تاجبخش فنائیان است که دو زندانی سیاسی چپ با وجود مورد آسیبشناســی منتقدان قرار نگیــرد .همه منتقدان هم مانند احمدینژاد و تکرار پرهزینه آن در دولت رئیســی و ناکارآمدی آن
این دیدگاهها مرزبندی کنند اما جدایی زندانی سیاســی از زندانی انقلاب و باز شــدن در زنــدان و امکان آزادی از ســلول ،ترجیح عز تالله ســحابی نبودند که با وجود نقد هاشــمی از نقش مثبت
امنیتی و عبور از مجازات مخالف سیاسی به وسیله زندان و آزادی م یدهند در زندان بمانند چون آزادی را باور ندارند و آن را توطئ های او حمایت کننــد .این منتقدان بهخصوص در زندان از رنج به کینه واقعبینتر شــدهاند و توهم حاکمیت کارآمد یکدســت به قیمت
رسیده بودند و با توهم توطئه حتی حبس فائزه هاشمی را به معنای ادبار اکثریت مردم از صنــدوق رای دیگر برای آنها هم تجرب های
منتقدان با معیارهای قانونی تنها راه مبارزه با اپوزیسیون غیرمنطقی برای شناسایی و مجازات مرگ م یدانند. کادرسازی برای آینده ایران پس از جمهوری اسلامی م یدانستند. شکست خورده شده اســت .موضوع مهمی که در شرایط جدید
موجود است .در قانون برای متهمانی مانند فائزه هاشمی ،راههای در این شرایط روانشناختی است که نهتنها زندانی توسط زندانی چنانکه درباره ســیدمصطفی تا جزاده و حتی میرحسین موسوی
آزادی ،پیشبینی شــده اســت! متهمی که بیش از نیمی از دوران در زندانی دوباره قرار میگیرد بلکــه خود زندانی اول در حصاری چنین فکر میکردند .در این میان اقدامات تاکتیکی فائزه هاشمی و باید مورد توجه قرار گیرد ،پیدایش نیروهای جدید و تاثیرگذار در
روانشناختی گرفتار میآید .او به تعبیر کارل مارکس الینه یا از خود حتی مدافع حاشیهسازی مانند دیدگاه او درباره دونالد ترامپ هم با عرصه سیاسی کشــور و در موازنه قواست .امروز جمعیتی که در
حبس را ســپری کرده است میتواند آزاد شود .متهمی که در حال بیگانه شــده اســت .زندان را اصل و جامعه را فرع م یداند .برای استقبال اپوزیسیون مواجه نمیشد؛ گرچه این دیدگاه حتی اعتراض انتخابات شــرکت نمیکنند ،پتانسیل مهمی هستند که حکومت
تحمل حبس اســت را نمیتوان و نباید با پروندهای تازه در حبس آزادی شرایطی قائل اســت که به آسانی به دست نمیآید .از خود
نگه داشــت .اگر زندان برای َآَشــنایی افراد با ماهیت اپوزیسیون میپرسد مگر ممکن است بدون فرا رسیدن قیام تودهها ،رهایی رخ اصلاحطلبان میان هرو را هم برانگیخته بود. نگاذدیشدـهـبتهگیمـعـرمدوً.اًلزنامونر،د تجووانجاهنجو ادقلییحتکهاومیتقگورماین نمیتواند آنها را
غیرمنطقی موجود ســودی داشته باشــد اکنون تداوم حبس برای دهد؟ مگر ممکن اســت بدون وقوع انقلاب ،آزادی به دست آید؟ اپوزیسیون درون زندان دستکم چهار جناح دارد: و مذهبی که در
مگر امکان دارد حاکمیت داوطلبانه از قدرت یکپارچه خود دست یکم :مجاهدین خلق که منسجمترین جریان اپوزیسیون هستند و نبودهاند و جایگاه درخوری در ساختار سیاسی کشور نداشت هاند،
زندان دکیهگبـرـاهیانچگتیوزهجهیاهیی نشــــدراارفتد.مناتدفاناقهًًاو بحبهبوسدایخنوااهفانراهدببهه افرادی بکشــد و تن به انتخابات آزاد دهد؟ مگر ممکن اســت حاکمیت، با وابستگان روحانیت (ولو اینکه با خانواده مرحوم لاهوتی نسبتی امروز بهمراتب مطالبهگرتر از گذشته هستند و حکومت نمیتواند
تیزی رفت هاند به شکل گذشته یکطرفه در مورد آنها تصمیمگیری کند .اینک با
چاقــوی کســانی م یافزاید که مدع یانــد ،حکومت تحمل هیچ مسعود پزشکیان را به محمدباقر قالیباف ترجیح دهد؟ داشته باشند) بیشترین زاویه را دارند.
منتقدی را ندارد و امکان هیچ اصلاحی وجود ندارد .این درحالی و از ایــن پرســشهای ایدئولوژیک به پاســخهای توهمآلود دوم:نوسطلنتطلبانکهازسال 1401جانیدوبارهگرفت هاندوفکر توجه به تجارب طولانی و پرهزینه گذشته که درحال حاضر هیچ
پمحتیسپرمًًاسحتسدح:ماًًاکحاتیمیمًًان تاتزوباطهئوبهلنبقحارساکرمبتیوردتسمبیرداسهعایودسشپزکتشسو اکییتاانپنروارزئیهیسییبسوراجن امیهسخوررت!وشپجوادزس! نیرو و جناحی از آن احساس رضایت نم یکند و با توجه به موازنه
است که در رسانههای درون کشور ،نقدهای صریحی به حاکمیت میکنند ،آلترناتیو جمهوری اسلامی هستند. جدیدیکهدرکشورب هوجودآمدهبهنظرم یرسد،جامعهنیازمند
میشــود که بستگی یا گشایش آنها نســبت مستقیم با رای ملت، بنبست است! ســوم :چپهای نو که از دیدگاهی ضدفســاد و ضدرانت و ضد
نوع دولت و شــرایط جامعه دارد .این ما هستیم که با کنش خود و از این پاسخ غلط به راهبرد نادرست م یرسد: نئولیبرالیســم با هاشم یرفسنجانی بیشــتر از حاکمیت مرزبندی اتخاذ رویکــردی عقلانیتر و تعاملگرایانه از ســوی حاکمیت
«نباید در بازی رژیم شرکت کرد و حال که او در بنبست است است .رویکردی که بتواند در برگیرنده همه نیروها و پتانسیلهای
آزادیها و حقوق را به دست میآوریم .به قول خود مرحوم مهندس نباید به او کمک کرد و به حاکمیت فرصت بازسازی داد». دارند. بالفعل و بالقوه جامعه ،فراتر از صرف جریانهای سیاسی سنتی
مهدی بازرگان آزادی نه دادن و نه گرفتنی که یاد گرفتنی است؛ چه و چهارم :نسل جدیدی از ملی -مذهبیهای تغییر ایدئولوژی یافته
در زندان و چه در بیرون از زندان تفاوتهای فردی و حقوق فردی و به خود وعده م یدهد: باشــد .شــعار وفاق ملی که آقای پزشــکیان در انتخابات اخیر
«زندانها بهعنوان مقاومت در برابر حاکمیت جواب داده است. که خود را آلترناتیو اصلی جمهوری اسلامی م یدانند. مطرح کرده و مورد اقبال نســبی قرار گرفته است در صورت عدم
را اگر به رســمیت بشناسیم و تعریف آزادی را محدود به حکومت و این 4جریان همواره در برابر اصلاحطلبان محبوس چه از نوع توقف در ظواهر ،میتواند شروع فصل جدیدی در عرصه سیاسی
یا اپوزیسیون نکنیم آنگاه آزاد شدهایم .آزادی براساس عقل عقلایی فائزه هاشمی و چه از نوع مصطفی تا جزاده متعددند و آنان را رقیب
و عقل سلیم. کشور باشد .شرط لازم موفقیت چنین رویکردی تبیین و تعریف
خود در عبور از جمهوری اسلامی م یدانند. وفاقملیهمچنینانعطافپذیری بازیگران سیاســی واجتماعی
فائــزه هاشــمی قبــل از آنکه به صــورت فیزیکی از ســوی بهخصــوص همراهی همه قوا و کانونهای قدرت با آن اســت.
همبندیهایش کشته شــود به صورت متافیزیکی توسط مدعیان
آزادی و دموکراســی و عدالت کشــته شده اســت و باورهایش، البته ،نفس رئیسجمهور شدن آقای پزشکیان را میتوان گام اول
در همراهی کانونهای قدرت تلقی کرد .شاید این رویکرد جدید
خوشبینیهایش و رویاهایش کشته شد هاند و این جنایت کوچکی درحال تجربه از آخرین فرصتهای نظام برای عبور از بحرانهای
نیســت .جلوی جنایتهای بزرگتر را بگیریم .ظهور استبدادی
پنهان که از استبداد آشــکار در سیاسیون ایران خطرنا کتر است داخلی و خارجی باشد.
منبع :مشق فرد
چون آینده ایران را تهدید میکند.