Page 4 - 11-12-1403-1921 Sazandegi
P. 4

‫تاز‌ههای ادبیات و هنرکافه‬                                                                                                                                             ‫سال هشتم شماره ‪1921‬‬   ‫‪04‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                   ‫شنبه ‪ 11‬اسفند ‪1403‬‬

                                                                                                                           ‫مکاتبات فیلسوفانه‬                                                                                                                                                                  ‫گزارش ادبی‬

                                                                                                                                    ‫محاورۀ طالب و مطلوب شامل ‪ ۴‬دهه نامهنگاری هانا آرنت‬                                                                                                               ‫شعر واکنش سریع نیست‬
                                                                                                                           ‫و کارل یاسپرس‪ ،‬بیانگر تصویری از زندگی و زمانۀ پرتلاطم آنهاست‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                        ‫رونمایی دفتر شعر تازۀ فاضل نظری‬
                                                                                                                           ‫سال‪ ۱۹۵۱‬کتاب معروف خود «ریشههای توتالیتاریسم» را منتشر کرد‪.‬‬         ‫نامههای خصوصی مشاهیر وجوهی از زندگی و شخصیت و اندیشۀ‬
                                                                                                                           ‫ایــن کتاب او را به یکی از اصلیترین نظریهپردازان زمان خود بدل کرد‪.‬‬  ‫آنها را عیان میکند که چهبســا در گفتهها و نوشــتههای رسمیشان‪،‬‬                                     ‫رونمایــی از جدیدتریــن کتــاب فاضل نظــری با نام‬
                                                                                                                           ‫آرنت در‪ ۴‬دســامبر‪ ۱۹۷۵‬در نیویورک درگذشت و در کنار همسرش به‬          ‫دستکم بهشکل صریح و عریان‪ ،‬عیان نباشد و بهچشم نیاید‪ .‬نامههای‬                                       ‫«نیســت» با حمایت بانک صادرات ایران‪ ،‬عصر پنجشنبه‬
     ‫متبکرامه‪۲‬تج ابماح‪۵‬ه‪۹‬ۀاتتفموآاصرررفنمهحلنۀتوهـ‪/‬تگیهطرا‪۵‬اجکالس‪۵‬هیپل‪۹‬رری‪/‬بهوزساکرهتوا(اتن‪۹‬موب‪۶‬م‪۹‬پاسا‪۱‬طرـنلسا‪۶‬سون‪۲‬هر‪۱۹‬ب)‬                                                                      ‫خصوصی هانــا آرنت و کارل یاســپرس در کتاب «محــاورۀ طالب و‬                                        ‫‪ ۹‬اسفند در سالن اصلی پردیس سینمایی آزادی برگزار شد‪.‬‬
                                                                                                                                                             ‫خاک سپرده شد‪.‬‬                     ‫مطلوب» هم از این قاعده مستثنا نیست‪ .‬ویراستاران متن اصلی کتاب‬                                      ‫کتاب «نیست» هشتمین اثر فاضل نظری‪ ،‬مجموع ‌های از‬
                                                                                                                           ‫کارل یاسپرس در ‪ ۲۲‬فوریۀ سال ‪ ۱۸۸۳‬میلادی در شهر اولدنبورگ‬            ‫«محاورۀ طالب و مطلوب» لوته کهلر (دســتیار آرنت) و هانس ســانر‬                                     ‫‪ ۴۱‬غزل با مضامین عاشــقانه و اجتماعی است که توسط‬
                                                                                                                           ‫آلمان زاده شــد‪.‬او بعداز پایاندوراندبیرستاندردانشگاههایدلبرگ و‬      ‫(دســتیار یاسپرس) هستند و بنگاه ترجمه و نشــر کتاب پارسه آن را با‬                                  ‫انتشارات «سوره مهر» در ‪ ۸۸‬صفحه منتشر شده است‪.‬‬
                                                                                                                           ‫مونیخ حقوق خواند سپس به مدت ‪ 5‬سال به تحصیل در رشتۀ پزشکی‬            ‫ترجمۀ فرهنگ رجایی منتشر کرده است‪ .‬رجایی که استاد علوم سیاسی‬                                       ‫در حالی که از همان لحظات آغازین سالن اصلی سینما‬
‫راحت و بدون تعارف و پردهپوشــی و ملاحظه‪ ،‬حرف زد‌هاند‪ .‬اما آنچه‬                                                             ‫پرداخت‪ .‬یاســپرس در ســال‪ ۱۹۰۹‬دکترای خود را در پزشکی گرفت و‬         ‫دانشگاه کارلتون کاناداست‪ ،‬پیش از این دو کتاب «محبت و آ گوستین‬                                     ‫آزادی پر شــده بود و بعضی از حاضران به صورت سرپایی‬
‫کتاب «محاورۀ طالب و مطلوب» را خواندنیتر میکند‪ ،‬گســترۀ زمانی‬                                                               ‫در ســال‪ ۱۹۱۳‬و پیش از آغاز جنگ جهانی اول‪ ،‬استادیار روانپزشکی‬        ‫قدیس» و «درسگفتارهای فلسفۀ سیاسی کانت» هانا آرنت را ترجمه‬                                         ‫مراســم را دنبال میکردند‪ ،‬جلسه آغاز شد‪ .‬در ابتدای این‬
‫وسیعی اســت که نامههای این کتاب دربردارندۀ آن هستند‪ .‬این نامهها‬                                                            ‫دانشــگاهودرسال‪ ۱۹۲۱‬استادرسمیدانشگاهشد‪.‬اوازسال‪ ۱۹۳۰‬به‬               ‫کرده بود‪ .‬او همچنین کتاب «هانا آرنت و محبت به دنیا» نوشتۀ الیزابت‬                                 ‫مراســم‪ ،‬فاضل نظــری دربارۀ نگاهش به شــعر نکاتی را‬
‫از ســال‪ ۱۹۲۶‬آغاز میشوند و تا سال‪ ۱۹۶۹‬ادامه م ‌ییابند‪ .‬البته پس از‬                                                         ‫تدریس فلسفه مشغول شد و به علت اظهارنظرهای مخالف با نهضت‬             ‫یانگ بروئل که زندگینامۀ هانا آرنت است را به فارسی ترجمه کرده و در‬
‫مهاجرت هانا آرنت از آلمان‪ ،‬وقف ‌های در نامهنگاری بین او و یاســپرس‬                                                         ‫نازی از کار برکنار شــد‪ .‬در همین دوران افکار کییرکگور‪ ،‬فیلســوف‬     ‫دو کتاب «قدرت» و «سیاست» هم مقالاتی از آرنت ترجمه کرده است‪.‬‬                                                             ‫خطاب به حاضران گفت‪.‬‬
‫م ‌یافتدامابعدازاینوقفهبازنامهنگاریهایآنهاازسرگرفتهمیشود‪.‬‬                                                                  ‫اگزیستانسیالیست را دنبال و تبلیغ میکرد‪ .‬یاسپرس معتقد بود‪ ،‬جامعۀ‬     ‫به اعتقاد فرهنگ رجایی‪ ،‬یاسپرس در تأثیرگذاری علمی و احساسی‬                                         ‫به گزارش مهر‪ ،‬فاضل نظری با بیان ای ‌نکه بعضیها‬
‫نکیتزاتبحو«مل فحاکوررۀیطشاـلـابنوهـمـطملمووابج»هبیا �مس‪.‬ـآِرینِِر تت‪۰‬ح‪۲‬و‌لسـراـبالطهۀبدوود‬  ‫بنابرایــن در‬                  ‫صنعتی امروزی برای شخصیت انســانی خطرناک است‪ .‬یاسپرس در‬              ‫بــر بنای «منظم» و نه «نظا‌مدار» اندیشــۀ آرنت و توازن ذهنی او نقش‬                                ‫به شعر او ایراد میگیرند؛ گفت‪« :‬گاهی اوقات بعضیها‬
                                                                                            ‫فیلســوف و‬                     ‫نهایــت در‪ ۲۶‬فوریۀ‪ ۱۹۶۹‬زمانی که‪ ۸۶‬ســاله بود بر اثر حملۀ قلبی از‬    ‫مهمی داشــته اســت‪ .‬اگرچه در دو کتاب فلســفی مهم آرنت‪« ،‬وضع‬                                       ‫که دوست و عزیز من هم هستند‪ ،‬به من میگویند فاضل‬
‫که با یاســپرس شــروع به نام ‌هنگاری کرد‪ .‬آن زمان او شاگرد یاسپرس‬                                                                                                                              ‫بشــر» و «حیات ذهن» ردپا و حضور هایدگر دیده میشود اما به گمان‬                                     ‫در مجموعه شــعرش این کار را کرده‪ ،‬ولی باید این کار‬
‫بود و رابطهشــان رابط ‌های استاد و شــاگردی بود اما این رابطه بعدها به‬                                                                                            ‫دنیا رفت‪.‬‬                    ‫بفهکمرفایهویمرقبینیِ ِانب بیینخشودی‬  ‫مترجم‪ ،‬مارکس و هایدگر به ترتیب نقش متخاصم‬                    ‫اریانمیحکــسردو‪.‬حماگلرممنناتسـصـمیتم‪.‬محیتگمیًًاربمایکدهتایصنمیکامربراگیبرکمنکم؟ه‬
‫که‬   ‫تآبمدرییلکا نشـوـشدــوتِِهسایِزِرایایننکتشحـوـلورراوآردنانتشدگرا‌هناهمایههاشی وی‬  ‫دوست ‌یای نزدیک‬                     ‫هانا آرنت و کارل یاسپرس در نامههایی که از آنها در کتاب «محاورۀ‬                                           ‫و دانشــی برای آرنت دارند که او برای نورافشانی‬               ‫شــاد باشــم! آخر من چطوری تصمیم بگیرم شاد باشم‬
‫نیز‬                                                                                    ‫بعد از مهاجرت به‬                    ‫طالب و مطلوب» منتشــر شده است‪ ،‬بیآ ‌نکه در فکر این باشند که این‬     ‫گف ‌توگــو و نقد آثار آنها را مهم و اساســی م ‌یداند‪ .‬نقل شــده وقتی‬                              ‫وقتی غمگین هســتم؟ یا تصمیم بگیرم غمگین باشــم‪،‬‬
‫از سیاســت آمریکا از جمله از مککارتیسم‪ ،‬سخن میگوید همچنین‬                                                                  ‫نامهها روزی منتشــر میشوند و بیشــمار آدم در سراسر جهان آنها را‬     ‫بظشاـهـرًًرا»عراصببراانیتی هاشیهدگمرافزررسوــیتادح‪،‬سـعـاصدبانتی بوتدههایودهگمر‬  ‫آرنت کتاب «وضع‬    ‫وقتی شــاد هســتم‪ .‬اینها در ارادۀ من نیست‪ ».‬نظری‬
                                                                                                                           ‫خواهند خواند‪ ،‬هرچه دل تنگشــان خواســته‪ ،‬گفت ‌هاند و از هر دری‪،‬‬                                                                                     ‫قابل توصیف نبود‪.‬‬  ‫در ادامه دربارۀ شــعرهای اجتماعی و سیاسی و «شعر‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫واکنش ســریع» که در واکنش به مســائل روز نوشــته‬
‫از آلمان و هولوکاســت و دغدغهها و مســائل و موضوعات دیگری که‬                                                                                                                                                                                                                                     ‫میشــوند؛ گفت‪« :‬نمیفهمم چهطور میشود بلافاصله‬
‫ذهنش را به خود مشــغول کرده است‪ .‬یاسپرس نیز در مکاتبات خود با‬                                                                                                                                  ‫‌دلخوری به خاطر راه جدا شــدۀ آرنت از او‪ .‬اما رابطۀ آرنت با یاسپرس‬                                ‫بعد از یک مناسبت شعر بگویی و واکنش سریع داشته‬
‫آرنت از مسألۀ آلمانیها حرف م ‌یزند و همچنین از اسپینوزا و هایدگر و‬                                                                                                                             ‫به گفتۀ رجایی‪ ،‬رابطۀ طالب و مطلوبی بود و آرنت تا آخر عمر احساس‬                                    ‫باشی؟ میشــود ولی چنین شــعری هم همانقدر عمر‬
‫دوران پیری و بازنشستگی و آینده و سرنوشت انسان در این کرۀ خاکی و‬                                                                                                                                ‫طلبگی از یاســپرس را با خود داشــت‪ .‬یاســپرسهم برعکسهایدگر‬                                        ‫دارد‪ ».‬یکی از حاضران از نظری خواست‪ ،‬شعری را که‬
     ‫دیگر چیزهایی که ذهنش با آنها مشغول است‪.‬‬                                                                                                                                                                                        ‫احساس استقلال رأی آرنت را تحسین میکرد‪.‬‬                       ‫خودش از میان شعرهایش بیشتر دوست دارد؛ نام ببرد‪.‬‬
‫کتاب «محاورۀ طالب و مطلوب» نهتنها تصویری از شخصیت آرنت‬                                                                                                                                         ‫هانا آرنت‪ ،‬سال‪ ۱۹۰۶‬در خانواد‌های یهودی در آلمان به دنیا آمد و در‬                                  ‫فاضل نظری در جواب گفت‪« :‬شــعری که بیش از همه‬
‫و یاســپرس‪ ،‬که همچنین تصویری از قرن بیستم و مسائل و بحرانهای‬                                                                                                                                   ‫‪ ۱۸‬سالگی وارد دانشگاه ماربورگ شد و در این دانشگاه شاگرد مارتین‬                                    ‫دوستش دارم در این مجموعه جدید است که آن را برای‬
‫آن از منظر دو فیلسوف بزرگ و نقاد است و تصویری از زمانۀ پرتلاطمی‬                                                                                                                                ‫هایدگربودکهرابطۀعاشقان ‌هاینیزبااوداشت‪.‬آرنتسال‪۱۹۲۶‬دانشگاه‬                                         ‫شــما میخوانم‪ ».‬او سپس شــعری از کتاب «نیست»‬
‫ب ‌هدســت م ‌یدهد که آرنت و یاسپرس در آن زیستند‪ .‬از همین رو کتاب‬                                                                                                                               ‫ماربورگ را ترک کرد و به دانشگاه هایدلبرگ رفت تا رسالۀ دکتری خود‬                                   ‫را بــرای حاضران قرائت کــرد و در ادامه گفت‪« :‬به من‬
‫«محــاورۀ طالب و مطلوب» منبعی خواندنی و کارآمد برای شــناخت‬                                                                                                                                    ‫با عنوان «مفهوم عشق از نظر آ گوستین قدیس» زیر نظر کارل یاسپرس‬                                     ‫خرده میگیرند که چرا در شــعرهای جدیدت تخلص به‬
‫دقیقتر شخصیت و زندگی این دو فیلسوف و نوع رابطۀ آنها با یکدیگر‬                                                                                                                                  ‫را بگذراند‪ .‬ســال ‪ ۱۹۳۳‬با قدرت‌گرفتــن آدولف هیتلر‪ ،‬آرنت مدتی به‬                                  ‫کار میبــری‪ .‬من در کتاب قبل ‌یام ‪ 3‬تخلص و در کتاب‬
‫و نیز درکی روشنتر از دیدگاههای آنهاست‪ .‬مکاتبات آرنت و یاسپرس‬                                                                                                                                   ‫زنــدان افتاد و با شــروع جنگ جهانی دوم به اردوگاه آشــویتس اعزام‬                                 ‫نیســت هم یک تخلــص دارم‪ .‬میگویند تو دیگر خیلی‬
‫نمونۀ جالبــی از گف ‌توگوی صریح‪ ،‬اصیــل‪ ،‬نکتهبین و بابصیرت بین‬                                                                                                                                 ‫شــد که البته توانست از اسارت فرار کند و همراه با همسرش هاینریش‬                                   ‫کلاســیک شــد‌های و داری تخلص هم به کار م ‌یبری‪.‬‬
‫دو انســان اندیشــ ‌هورز از دو جنس‪ ،‬دو دین و دو فرهنگ متفاوت در‬                                                                                                                                ‫بلوشر به فرانســه برود‪ .‬آرنت و همسرش با هجوم آلما ‌نها به فرانسه به‬                               ‫مثل این اســت که به من بگویند‪ ،‬چرا ریشهایت سفید‬
‫خصوصی‪ ،‬جمعی و همگانی‪ -‬و‬       ‫مزموینضۀوتعماامتلمایاهدهای‪،‬یفرزنهندگگِِییانوسسـیـااسن‪-‬ی‬                                                                                                          ‫آمریکامهاجرتکردندودرسال‪ ۱۹۵۱‬تابعیتآمریکاراپذیرفت‪.‬اوایل‬                                            ‫میشــود؟ آدم وقتی سنش بالا م ‌یرود گاهی اوقات باید‬
‫است‪ .‬این نامهها جنبههای مهمی‬                                                                                                                                                                   ‫مهاجرت برای او بسیار سخت و همراه با فقر بود‪ ،‬سال ‪ ۱۹۶۳‬به استادی‬                                   ‫خــودش را در شــعر صدا بزند‪ .‬وقتــی حافظ میگوید‬
‫از پرسشهای ابدی انســانی‪ ،‬زندگی جمعی و رفتار اخلاقی را تحلیل‬                                                                                                                                   ‫دانشگاه شیکاگو رســید و در ‪ ۱۹۶۷‬به «مدرسۀ تحقیقات اجتماعی»‬                                        ‫«حافظم در محفلی‪ ،‬دردی کشــم در مجلســی» شما‬
‫میکنندوبهبیانابنخلدونآینۀعبرتیدرمقابلخوانندهقرارم ‌یدهند‪.‬‬                                                                                                                                      ‫نیویــورک رفت و تا پایان عمرش آنجا تدریــس میکرد‪ .‬هانا آرنت در‬                                    ‫میگویید‪ :‬چرا تخلص کردی؟ نه‪ .‬برای همین است که‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫میگویم‪ ،‬آرام آرام که ســنم زیاد میشود‪ .‬اینهایی که از‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫چهل سالگی گذشــت ‌هاند؛ م ‌یدانند که دیگر تغییر اتفاق‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫نم ‌یافتد‪ ».‬نظری در جواب به یکی از مخاطبانش گفت‪:‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫«چیزی که من را به این وام ‌یدارد که شعرم را منتشر کنم‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫مخاطبانم هستند‪ .‬خدا شاهد است که بخش زیادی از‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫دلیل انتشــار کتابها‪ ،‬محبت مخاطبان و کسانی است‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫که شعر میخوانند‪ .‬اگر میگویم ارز ‌شمندترین جایز‌هام‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫را از دست شــما گرفت ‌هام‪ ،‬تعارف نمیکنم‪ .‬برای من این‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫جذاب است که میبینم این شعرها خوانده میشوند و به‬

                                                                                                                                                                                                                                                                                                     ‫من انرژی م ‌یدهند که کتاب بعدی را چاپ کنم‪».‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫نظری در پاســخ به یکی از حاضران دربارۀ گستره زبان‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫فارسی و ســفرش به افغانستان گفت‪« :‬سفر به افغانستان‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫خاطــرۀ خیلی خوبــی برای من بــود‪ .‬افغانســتان جای‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫متفاوتی است از چیزی که ما فکر میکنیم‪ .‬چند بار دربارۀ‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫افغانســتان و دربارۀ این سفر صحبت کردم‪ .‬گفته بودم اگر‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫من اینجا در افغانستان آشــنا دارم در تهران غریب هستم‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫یعنی این میزان در افغانســتان احساس آشنایی کردم و این‬

                                                                                                                                                                                                                                                                                                              ‫میزان احساس زیستن در وطن کردم‪».‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫پایانبخــش ایــن برنامه مراســم رونمایی و جشــن‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫امضای کتاب «نیســت» بود که در کتابفروشی جدید‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫سورۀ مهر در پردیس ســینمایی آزادی برگزار شد‪ .‬در این‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫میان مخاطبان برای خرید کتاب نیســت و جشن امضا‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                                                                                                                 ‫لحظات طولانی در صف حضور داشتند و با فاضل نظری‬

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                          ‫به گف ‌توگو پرداختند‪.‬‬
   1   2   3   4   5   6   7   8