درباره “فیلم کارتونی جریان”
انیمیشن سینمایی «جریان»، اثری فانتزی و ماجراجویانه است که بدون دیالوگ، تصویری از حیات جانوران روی زمین بدون انسان را به نمایش میگذارد. در این اثر، یک گربه منزوی که محل سکونتش در اثر یک سیل ویرانگر نابود میشود به قایقی وارد میشود که در آن، چند حیوان از گونههای دیگر نیز حضور دارند. این اثر که منتخب جایزه اسکار در بخش بهترین پویانمایی سال شده به کارگردانی گینتز زیلبالودیس محصول سه کشور فرانسه، لتونی و بلژیک است و تماشای آن به دلیل وجود تصاویر دلهرهآور برای رده سنی کمتر از ۹ سال توصیه نمیشود.
در نخستین نمایش این انیمیشن در جشنواره کن، این کارگردان جوان اهل لتونی توضیح داد که چگونه بعد از سهونیم سال کار انفرادی روی «جریان»، میخواسته اتحاد و همبستگی میان حیوانات را در ابعاد مختلف به تصویر بکشد. قصه ابتدا یادآور کشتی نوح است اما به سرعت خود را از آن قصه و فضا جدا میکند. مفهومی که بیش از هر چیز نشان میدهد، بقای گربه به دیگر گونههایی که در طول سفر شگفتانگیزش با آنها روبهرو میشود، بستگی پیدا میکند. سفر این گربه در دنیایی اتفاق میافتد که در آن بقایایی از انسان دیده میشود اما در آن فقط حیوانات زنده ماندهاند. گربه برای خواب به جایی میرود که گویا قبلاً خانهاش بوده است. اینها خردهداستانهای اولیه این انیمیشن است اما از همان ابتدا معلوم است که قصه میخواهد ما را به یک وضعیت هولناک ببرد. در این انیمیشن حیوانات به انسانها شبیه نیستند. هیچ رفتار انسانی هم از آنها سر نمیزند. اصلاً در سراسر انیمیشن هم خبری از انسانها نیست. حیوانات به یک ویرانشهری میرسند که شباهتی با هیچ جا ندارد اما آنها برای حفظ بقا باید با هم همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند و از این مهمتر اینکه باید کمکحال یکدیگر باشند که با وجود همه تفاوتها و حتی دشمنیهای غریزی این کار را انجام میدهند تا بقای خود را تضمین کنند.
هرچند گربه سیاه انیمیشن «جریان» با آن چشمهای درشت طلایی و جستوخیزهای منحصربهفردش شباهتی به انسانها ندارد و البته هیچیک از حیوانات این انیمیشن نماینده انسانها نیستند اما مفهومی که این انیمیشن به آن اشاره دارد آنقدر فراگیر و همهجانبه است که میتواند نمادی از جامعه انسانی با تمامی تفاوتهای طبقاتی و دیدگاهیاش باشد. در واقع حیوانات در «جریان» حرف نمیزنند، اما کاملاً هم مثل حیوانات رفتار نمیکنند. با این حال، سکوت آنها تفاوت مهمی میان این پروژه و سنت انساننمای کارتونهای آمریکایی ایجاد میکند؛ انگار کارگردان «جریان» میخواهد ما از تجربههای شخصیتهای او در طول ۸۵ دقیقه حماسی فیلم، یک تمثیل انسانی برداشت کنیم اما در واقعیت انیمیشناش را با چنین تصاویری طراحی نکرده و نساخته است.
انیمیشن «دور» Away اولین تجربه این فیلمساز بود و او با ساخت دومین انیمیشناش یعنی «جریان» نشان داد که علاقهمند به فضای آخرالزمانی و قصههای بیزمان و بیمکان است. گینتز زیلبالودیس فضای فکری غریبی دارد. هر دو انیمیشنی که با سختی و با گذراندن چند سال میسازد، بدون دیالوگ هستند. شخصیت اصلی انیمیشن اول او یک انسان بود و حالا یک گربه را برای ساخت و پرداخت کردن داستان آخرالزمانیاش انتخاب کرده است. شاید برای اینکه گربهها به شدت به زندگی انسانها نزدیک شده و آنقدر اهلی شدهاند که نمیتوان آنها را از جوامع انسانی تفکیک کرد.
با اینکه از ابتدا تا انتهای انیمیشن هیچ حرفی زده نمیشود و دیالوگی وجود ندارد اما آنقدر حجم داستان و اتفاقات و موقعیتهای مختلف زیاد است که تماشاگر به خوبی با قصه همراه میشود و نمیتواند تماشای آن را رها کند. این انیمیشن نه تولید پیکسار است و نه دیزنی اما با نمایش در فستیوالهای معتبر بینالمللی هم جوایز بسیاری را از آن خود کرد و هم یکی از مهمترین آثار سال لقب گرفت حالا میتوان گفت «جریان» جدا از اینکه یکی از بهترین انیمیشنهای امسال است، گام مهمی برای نشان دادن این موضوع است که خارج از انحصار شرکتهای بزرگ آمریکایی هم میتوان، آثار درخشانی در زمینه پویانمایی تولید و روانه بازار کرد. همانطور که امسال یک انیمیشن کوتاه ایرانی هم در میان نامزدهای اسکار وجود دارد. با همه اینها طراحی انیمیشن نشان میدهد که سرمایه زیادی برای تولید آن وجود نداشته و نمیتوان به لحاظ طراحی آن را همسنگ انیمیشنهای هالیوودی دانست اما کارگردان «جریان» با علم به این موضوع انیمیشناش را طراحی و ساخته است و آشکارا نشان میدهد که نمیتواند و نمیخواهد با پیکسار و دیگر استودیوهای آمریکایی رقابت کند بلکه راه خودش را میرود بدون اینکه نگرانی از عدم توازن میان امکانات و سرمایه داشته باشد و به طرز ماهرانهای از منابع محدود تولیدی خود نهایت استفاده را میکند.