درخواست نمایندگان استان هرمزگان از “پزشکیان” برای انتخاب مدیر عامل جدید برای منطقه آزاد قشم
گروه گزارش : در یکی از روزهای مرطوب اردیبهشت، در قشم مرد میانسالی کنار اسکله بندر درگهان به دوردست خلیجفارس خیره شده و زیر لب میگوید: «اگر همین آب، همین زمین، جای دیگری بود، حالا بهشت شده بود.» او بازنشسته یکی از سازمانهای دولتی است اما امروز در کنار نوهاش، بساط میوه محلی پهن کرده تا بخشی از هزینههای زندگیاش را جبران کند.
قشم، بزرگترین جزیره ایران در دهههای گذشته با وعدههایی درخشان از توسعه اقتصادی، آزادی تجاری و اشتغال بومیان در قلب گفتمان توسعه قرار گرفت. این جزیره که در فاصلهای کوتاه از بندرعباس و مشرف به تنگه هرمز قرار دارد، قرار بود به نسخه ایرانی سنگاپور تبدیل شود. اما امروز، پرسشهایی جدی درباره جهتگیری توسعه در آن مطرح شده؛ پرسشهایی که از پشت ویترینهای خاک گرفته بازار قدیم قشم تا نشستهای رسمی تهران پژواک دارد.
جزیره امروز ترکیبی است از فرصتهای بالقوه و واقعیتهای متوقف شده. بنادر توسعهنیافته، پروژههای نیمهتمام، تخصیصهای مبهم اراضی و نارضایتیهایی که به تدریج به سطح آمدهاند.
«ما چیزی از منطقه آزاد ندیدیم جز گرانی»، این را مریم، معلمی که در روستای طولا تدریس میکند، میگوید. «قرار بود مردم محلی نفع ببرند اما الان بیشتر زمینها در دست غیربومیهاست و جوانها بیکارند یا مهاجرت کردهاند».
او تنها نیست. در هفتههای اخیر، نامههای سرگشاده خانوادههای شهدا، خطبههای انتقادی ائمه جمعه و اظهارنظرهای صریح نمایندگان مجلس، همگی حکایت از شکاف عمیقی دارند بین وعدههای اعلام شده و آنچه در قشم رخ داده است. این انتقادات اغلب متوجه عادل پیغامی، مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم است، چهرهای که سیاستهایش، به ویژه در زمینه پروژههای کلان، واکنشهای شدیدی را برانگیخته است.
پیغامی در اردیبهشت سال ۱۴۰۲ با خطابهای پرطمطراق در قامت عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی با دفاع از حقوق قشموندان، انتقاد از عدم توسعه متوازن در جزیره و مبارزه با فساد و رانتخواری بهعنوان مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم معارفه شد. اما حالا با گذشت دو سال به سبب ناکارآمد و برخلاف شعارهایش؛ مردمان جزیره دلشکسته و خشمگین، همراه با چهار تن از نمایندگان هرمزگان در مجلس و سایر ذینفعان این منطقه آزاد ازجمله فعالین اقتصادی، یک مطالبه عمومی و صریح از شخص رئیسجمهور دارند و آن چیزی نیست جز برکناری پیغامی و انتصاب فردی اصلح برای مدیریت در راس سازمان منطقه آزاد قشم.
پروژه پل خلیجفارس، بزرگترین پروژه زیرساختی جنوب کشور که قرار بود، قشم را به خاک اصلی ایران متصل کند و زمینهساز توسعه لجستیکی و حملونقل شود، امروز به نمادی از وعدههای ناتمام بدل شده است.
یکی از پیمانکاران که نخواست نامش فاش شود، گفت: «تا همین پارسال داشتیم، کار میکردیم ولی بعد همه چیز متوقف شد. مسائل مالی، اختلافات فنی یا شاید تصمیماتی از بالا… نمیدانم. فقط میدانم که خیلی از کارگران حالا شغل ندارند.»
پل، اگرچه روی کاغذ هنوز پروژهای فعال است در واقعیت بدل به علامت سوالی بزرگ بر سر راه توسعه قشم شده است.
قشم در نقشههای توسعهای به عنوان قطب حملونقل دریایی و هوایی جنوب معرفی شده بود. اما در بندر کاوه، هنوز بسیاری از ظرفیتها مغفول ماندهاند. فرودگاه بینالمللی قشم نیز بهرغم گسترش فیزیکی، نتوانسته پروازهای منظم و هدفمند جذب کند. برخی پروازهای خارجی لغو شدهاند و گردشگرانی که زمانی از امارات یا عمان میآمدند حالا مقصدشان تغییر کرده است. «زیرساخت هست اما بهرهبرداری نیست»، این را یکی از فعالان گردشگری میگوید. «تا وقتی سیاست مشخص و ثبات مدیریتی نباشد، سرمایهگذار نمیآید.»
موضوع تخصیص زمین در قشم، حالا به یکی از پرچالشترین پروندهها تبدیل شده است. بسیاری از واگذاریها با هدف راهاندازی پروژههای اقتصادی انجام شد اما در مواردی، یا به بهرهبرداری نرسیدهاند، یا با تغییر کاربری مواجه شدهاند. بومیان میگویند در تصمیمگیریها نقش ندارند و فرآیندها شفاف نیست.
یکی از کارشناسان حقوق اراضی که با منطقه آزاد همکاری داشته، میگوید: «سیستم تخصیص زمین نیازمند بازطراحی کامل است. باید روشن شود، زمین برای چه هدفی واگذار شده، چه زمانی باید پروژه اجرا شود و اگر نشد، چه کسی پاسخگوست.»
یکی از پیچیدهترین واقعیتهای قشم، اقتصاد غیررسمی آن است. کالاهایی که با معافیت وارد میشوند، گاه از مسیر رسمی نمیگذرند و بخش زیادی از بازار در دست شبکههای محلی و غیررسمی قرار دارد. این چرخه اگرچه برای بسیاری از خانوادهها معیشت فراهم میکند اما در عین حال، شفافیت اقتصادی و فرصتهای رسمی را کاهش میدهد. یکی از مقامات سابق گمرک منطقه در گفتوگویی غیررسمی گفته: «نمیتوانیم با معیشت مردم بجنگیم اما باید راهی پیدا کنیم که اقتصاد منطقه شفاف شود و سرمایهگذار احساس امنیت کند.»
آمارها نشان میدهد بیش از ۸۰ درصد صادرات منطقه آزاد قشم مربوط به فرآوردههای نفتی است. این عدد، زنگ خطری است برای جزیرهای که میتوانست از صنایع دستی، گردشگری دریایی، شیلات و خدمات دانشبنیان بهرهمند شود اما اکنون در مدار نفت میچرخد. یکی از فعالان اقتصادی محلی میگوید: «قشم فقط نفت نیست. ما جزیرهای هستیم با منابع طبیعی، فرهنگ بومی و مردمی خلاق. اما این ظرفیتها دیده نمیشود.»
قشم با تمام چالشهایش، همچنان یکی از نقاط استراتژیک کشور است. اما بدون بازنگری جدی در راهبردها، شفافسازی تصمیمات، توجه به صدای مردم و تمرکز بر توسعه پایدار، نمیتوان امیدی به تحقق وعدهها داشت.
در میان صحبتهای اهالی شاید جمله آن بازنشسته درگهان خلاصه تمام ماجرا باشد: «قشم هنوز میتونه بهشت باشه. اما باید بخوان. باید گوش بدن.»