رنگ‌زمینه

توتالیتاریسم تکنیک

“احسان شریعتی”

گروه فرهنگ: نشست «هایدگر و تکنولوژی؛ تضمنات امروزی» با هدف بررسی ابعاد فلسفی تکنولوژی‌های نوین، به‌ویژه هوش مصنوعی، عصر سه‌شنبه ۹ اردیبهشت به همت انجمن علمی دانشجویی علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس و با همکاری خانۀ اندیشمندان علوم انسانی در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. عباس منوچهری استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، محمدتقی طباطبایی رئیس گروه فلسفه دانشگاه تهران و احسان شریعتی پژوهشگر و استاد فلسفه در این نشست سخنرانی کردند و به پرسش‌های بنیادین دربارۀ نسبت تکنولوژی و انسان در جهان معاصر پرداختند.
محمد‌تقی طباطبایی به عنوان نخستین سخنران این نشست به طرح مقدمه‌ای پرداخت و سه مفهوم «روش»، «رایانش» و «آفرینش» را در پیوند با پرسش‌های فلسفی روز مورد توجه قرار داد. او در ادامه با اشاره به شکل‌گیری نهاد دانشگاه در قرن هفدهم، تأکید کرد که دانش جدید بر پایۀ مدلی از به‌زیستی بنا شده است؛ مدلی که هدف آن بهینه‌سازی زندگی انسانی از طریق شناخت نظری و افزایش بهره‌وری در مواجهه با جهان است. طباطبایی سپس با تمرکز بر نسبت میان رایانش، روش علمی و آفرینش، نگاهی تاریخی‌تحلیلی به پیدایش ماشین‌های حساب‌گر و تحولات فلسفی پیرامون آن‌ها انداخت و با اشاره به آغازگرانی چون لایبنیتس، تأکید کرد: «در دل پروژۀ فلسفی مدرن، به‌ویژه در دستگاه دکارتی، تضادی بنیادین میان ذهن و ماده وجود داشت اما نکتۀ قابل تأمل، آن است که نخستین ماشین‌های حساب‌گر، به‌نوعی این دوگانگی دکارتی را به چالش کشیدند. طباطبایی در ادامه به تحلیل واقعه‌ای محوری در جنگ جهانی دوم و ماجرای شکستن کدهای رمزنگاری ‌شده نازی‌ها توسط آلن تورینگ پرداخت و در ادامه گفت: «امروزه هوش مصنوعی نه‌تنها از مرزهای محاسبه صرف گذشته بلکه وارد قلمرو آفرینش شده است. با الگوریتم‌های پیشرفته نظیر GANها (شبکه‌های خصمانه مولد)، ماشین‌هایی پدید آمده‌اند که قادر به تولید آثار هنری هستند؛ آثاری که حتی ماشین دیگر نیز قادر به تشخیص غیرانسانی بودن آن‌ها نیست. آیا هنوز می‌توانیم با نادیده ‌گرفتن، تمسخر یا مخالفت صرف با هوش مصنوعی، آن را کنترل کنیم؟ آیا نقدهایی از جنس دهه‌های گذشته مانند نقد درایفوس که معتقد بود، هوش مصنوعی به دلیل نداشتن بدن و شهود انسانی هرگز به آگاهی نخواهد رسید، هنوز معتبرند؟ امروزه ماشین‌ها «بدن‌دار» شده‌اند، احساس دارند و حتی می‌توانند رنج بکشند.»

تکنیک در خدمت قدرت
احسان شریعتی دومین سخنران این نشست، بحث خود را با اشاره به نظرات هایدگر دربارۀ تکنیک مدرن و تأثیرات آن بر جامعه معاصر آغاز کرد و گفت: «از نظر هایدگر، تکنیک مدرن نه تنها بر اساس یک دیدگاه صرف ابزاری و کاربردی به جهان نگاه می‌کند بلکه از یک نگرش عمیق‌تر به هستی و جهان برمی‌آید که در آن انسان‌ها تلاش دارند تا طبیعت و هستی را به ابزاری برای بهره‌برداری و تسلط خود تبدیل کنند. هایدگر معتقد است در عصر مدرن، تکنیک دیگر تنها یک ابزار و وسیله نیست بلکه جوهره‌ای دارد که به گونه‌ای اساسی و بنیادین به جهان و انسان شکل می‌دهد. تکنیک مدرن در ماهیت خود با تکنیک‌های قدیمی تفاوت دارد. انسان‌ها در برخورد با طبیعت و جهان، به جای احترام و هم‌زیستی، آن را به ابزاری برای استفاده و تسلط تبدیل می‌کنند. این تغییر در نگرش انسان به جهان، به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم و فجایعی مانند کشتارهای اردوگاه‌های نازی به شکل گسترده‌تری در زندگی انسان‌ها نفوذ کرده است.» شریعتی در ادامه به تحولات فکری پس از هایدگر و تأثیرات آن بر تفکر معاصر اشاره کرد. او به بررسی انتقادات پست‌مدرن‌ها و فرانسوی‌ها، از جمله فوکو، پرداخت که در نقد تکنیک و قدرت، مشابه نظرات هایدگر را مطرح کرده‌اند و گفت: «در این رویکرد، قدرت‌های مدرن تلاش دارند تا جهان و انسان‌ها را از طریق نهادهایی مانند بیمارستان‌ها، زندان‌ها و دیگر سازوکارهای اجتماعی کنترل کنند. به این ترتیب، انسان‌ها از طریق این نهادها و تکنیک‌ها به ابزارهایی برای پیشبرد قدرت‌های جهانی تبدیل می‌شوند. این تحولات در عصر مدرن، از نظر هایدگر به نوعی نشان‌دهنده یک بحران فکری و فلسفی است که در آن انسان‌ها دیگر نمی‌توانند، ارتباط طبیعی و معنوی خود با جهان را حفظ کنند. در این فرآیند، انسان‌ها از طریق تکنیک و فناوری، جهان را به ابزاری برای تسلط بر طبیعت و به‌دست آوردن کنترل بیشتر بر آن تبدیل می‌کنند. این نگاه تکنیکی به جهان باعث می‌شود که انسان‌ها از معنای عمیق‌تری از زندگی، وجود و طبیعت غافل شوند و درگیر یک روند مادی و ابزاری برای بهره‌برداری از منابع شوند. به‌ نظر می‌رسد، نقدهای هایدگر نه تنها در زمان خود بلکه در عصر حاضر نیز همچنان اهمیت دارند. در دنیای امروزی که تکنولوژی و هوش مصنوعی به سرعت در حال پیشرفت است، مسأله‌ای که هایدگر مطرح کرده، یعنی تبدیل طبیعت به ابزاری برای بهره‌برداری و تسلط هنوز به شدت در دنیای معاصر محسوس است. این نکات همچنان می‌توانند، راهگشای تفکر و بازنگری در نحوه تعامل انسان‌ها با طبیعت و جهان پیرامونشان باشند.»

عوارض صنعت آمرانه
عباس منوچهری، سومین سخنران این نشست بود که بحث خود را با تحلیل وضعیت صنعتی ایران و تأثیرات آن بر جامعه را آغاز کرد و گفت: «اگرچه ایران به طور کامل به سمت صنعتی شدن نرفته است اما عوارض منفی صنعت وارداتی و آمرانه در پروژه‌های توسعه و رشد کشور مشاهده می‌شود.» منوچهری به تجربه‌های کشورهای دیگر از جمله ژاپن اشاره کرد که توانسته‌اند با حفظ سنت‌های خود در کنار پذیرش تکنیک‌های جدید، نوعی تلفیق از سنت و تکنولوژی را تجربه کنند و گفت: «آیا این واقعاً حفظ سنت است یا تغییرات در صنعت؟ و آیا می‌توان این فرآیند را به ‌عنوان یک تحول پایدار و معنادار در نظر گرفت یا فقط یک فرآیند وارداتی و سطحی است که در نهایت به مشکلات بیشتری منجر خواهد شد؟ در این راستا، او این پرسش‌ها را به‌ عنوان چالش‌های اساسی در تحلیل مدرنیته و تکنولوژی مطرح می‌کند.» منوچهری در ادامه به نقد دیدگاه‌های مختلف در مورد ماشین و تکنولوژی در فلسفه‌های غربی اشاره کرد و بر لزوم توجه به ذات تکنولوژی تأکید کرد. او به تأثیرات منفی تکنولوژی مدرن از منظر هایدگر پرداخت و گفت: «این تکنولوژی، نه تنها طبیعت را به ابزاری برای بهره‌برداری و تولید تبدیل می‌کند بلکه انسان‌ها نیز خود به ابزاری برای بهره‌وری تبدیل می‌شوند. تکنولوژی مدرن به‌طور مستقیم بر انسان و جهان تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود، انسان‌ها در چارچوب‌های محاسباتی و کارکردی جایگزین شوند و دیگر از انسانیت خود خارج شوند. به‌ عبارت‌ دیگر، تکنولوژی مدرن به سمت تسلط بر انسان و طبیعت حرکت می‌کند و انسان‌ها دیگر به عنوان موجوداتی آزاد و خلاق در نظر گرفته نمی‌شوند بلکه به ابزاری در جهت بهره‌برداری از منابع و تولید تبدیل می‌شوند.» منوچهری به نوعی از «تکنولوژی توتالیتاریستی» اشاره کرد که در آن همه چیز از جمله انسان‌ها و منابع طبیعی به‌طور سیستماتیک تحت کنترل و مدیریت قرار می‌گیرد و گفت: «این نوع نگرش نسبت به تکنولوژی را هایدگر به‌ عنوان یکی از خطرات جدی برای انسانیت معرفی کرده است. از نظر هایدگر، تکنولوژی مدرن به‌ جای اینکه خدمت‌گزار انسان و طبیعت باشد به ابزاری برای سلطه و تسلط تبدیل می‌شود که نه تنها انسان‌ها را در خود محصور می‌کند بلکه قدرت و خشونت را نیز در آن گسترش می‌دهد.»
منوچهری سپس بر لزوم بازاندیشی در مفاهیم فلسفی و اجتماعی مرتبط با تکنولوژی تأکید کرد و گفت: «برای مقابله با تهدیدات ناشی از تسلط تکنولوژی باید به نقد و تحلیل عمیق‌تری از آن پرداخته و راه‌حل‌هایی برای حفظ انسانیت و طبیعت در دنیای مدرن پیدا کنیم. این بازاندیشی باید به‌گونه‌ای باشد که در آن انسان‌ها نه به‌ عنوان ابزارهای مصرفی بلکه به‌ عنوان موجودات خلاق و آزاد شناخته شوند که می‌توانند در هماهنگی با طبیعت و تکنولوژی به‌ طور همزمان زندگی کنند و پیشرفت کنند.»

 

sazandegi

پست های مرتبط

اقتباس، آوازه، خشم

نگاه “مهرزاد دانش” به حاشیه‌هایی که بر سر “سووشون” در نمایشگاه کتاب…

بغض فروخفته

درباره “حسین علیزاده” چندی پیش در نمایشگاهی که برای نمایش سازهای کهن…

۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید