رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > سیاست : وقت مصالحه است

وقت مصالحه است

“سیدحسین مرعشی” می‌گوید: برگشت “ترامپ” الزاماً به‌معنای بن‌بست نیست و می‌تواند به گشایش منتهی شود

سیدحسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران می‌گوید: مهم‌ترین دستاورد و عملکرد ۱۰۰روزه پزشکیان این بود که سایه جنگ را از سر ایران دور کرد. او همچنین با اشاره به دوره جدید ریاست‌جمهوری ترامپ می‌گوید: این موضوع الزاماً به بن‌بست منتهی نخواهد شد و اکنون فرصت یک مصالحه به وجود آمده است. گفت‌وگوی مرعشی با پایگاه خبری تابناک را در ادامه می‌خوانید:

‌‌حدود ۱۰۰ روز از استقرار دولت گذشته، شما شروع دولت را چطور می‌بینید؟ جهت‌گیری‌ها و انتسابات این مدت را چطور می‌بینید؟
آقای پزشکیان دولت خود را اصلاح‌طلب نمی‌داند و گفته است «دولت وفاق» که ‌ترم جدیدی است؛ هرچند حمایت اصلاح‌طلبان جدی بوده و هنوز هم ادامه دارد. آقای پزشکیان در ابتدای دولت با یک بدشانسی مواجه شدند که بلافاصله بعد از تحلیف عملیات تروریستی ناجوانمردانه‌ای رخ داد و منجر به شهادت آقای هنیه شد و این اتفاق دولت را وارد فاز جدیدی کرد که فضای کشور تحت تاثیر قرار گرفت. مهم‌ترین کاری که تا امروز آقای پزشکیان موفق به انجام آن شده و هنوز ادامه دارد این است که توانسته کشور را از وارد شدن به یک شرایط نامناسبی که جنگ یا ناامنی بزرگی بخواهد در آن اتفاق بیفتد، دور کند. از نظر من مهم‌ترین ماموریت آقای پزشکیان این بوده که در قامت یک همراه با رهبری در تمام مسائل به‌خصوص در مساله سیاست‌های خاورمیانه‌ای ایران و حفظ ایران به‌عنوان یک نظام مهم و معتبر در منطقه توانسته کشور را از ورود به فازهای خطرناک حفظ کند؛ لذا من به‌عنوان حامی پزشکیان در دوره انتخابات از ورود و حمایت خودم راضی هستم و فکر می‌کنم در این دوره حساس و پرخطر، آقای پزشکیان برای جمهوری اسلامی یک نعمت بزرگ هست.
‌از بدشانسی آقای پزشکیان گفتید، فکر می‌کنم این بدشانسی با رای آوردن ترامپ خیلی هم کامل‌تر شده است؛ درست است؟
مساله آمریکا اکنون وارد یک فاز کاملاً جدیدی شده است. این الزاماً به بن‌بست مهم‌تری منتهی نخواهد شد و می‌تواند به گشایش منتهی شود؛ تقریباً همه چیز در منطقه خاورمیانه روی میز و شفاف است. ایران حذف‌ شدنی نیست و در معادلات خاورمیانه نیز ایران تعیین‌کننده نهایی نیست. هم ایران باید بپذیرد که تنها بازیگر منطقه نیست و هم آمریکایی‌ها و غربی‌ها و عرب‌ها باید بپذیرند که بدون ایران مسائل منطقه قابل حل نیست. خود این مساله در واقع طرفین را در خاورمیانه به واقع‌گرایی و واقع‌بینی هدایت می‌کند.
‌یعنی فضا با آمدن ترامپ تندتر نمی‌شود؟
خیر، به نظر من فرصت برای یک مصالحه می‌تواند اتفاق بیفتد. در کوتاه‌مدت نیازی به مذاکره مستقیم ایران با ترامپ نیست. مساله اصلی اختلاف در واقع تعیین ‌تکلیف سه جنگی است که اکنون وجود دارد: یکی جنگ مستقیم اسرائیلی‌ها با غزه و فلسطینی‌ها، یکی جنگ اسرائیلی‌ها با لبنان و آتشی که بین اسرائیل و ایران مبادله می‌شود. اکنون مهم است که ببینیم مسائل را چگونه حل‌وفصل کنیم.

ببینید، آقای هاشمی همیشه سیاست واقع‌گرایانه‌ای داشته‌اند. دولت اول آقای هاشمی که شکل گرفت، اولین اقدام آقای هاشمی در دولت جمهوری اسلامی این بود که کمک کردند، گروگان‌های غربی در لبنان آزاد شوند و روابط با غرب به سمت بهبودی رفت. آقای هاشمی عمیقاً به این نکته توجه داشتند که چون آن زمان اختلاف نظری در سطح مسئولان نظام بود، یک حداقلی را همه قبول داشتند که کار با غرب به جز آمریکا، که می‌شود اروپا، زیرا در آن زمان هنوز چین به ‌عنوان قدرت اقتصادی وجود نداشت و درحال تجهیز خود بود و هنوز بازیگر مهم اقتصادی نبود. آن زمان آقای هاشمی به این معتقد بودند که اگر ما حتی سیاست‌مان این باشد که با اروپا بخواهیم کار کنیم، اروپایی‌ها زمانی با ما کار جدی خواهند کرد که آمریکا هم بخشی از بازی ما باشد. لذا در دولت آقای هاشمی تدبیر شده بود و آخرین حجم مبادله مستقیم ما با آمریکایی‌ها حدود ۴ میلیارد دلار بود.
‌این روزها بحث‌های اتمی و سلاح هسته‌ای خیلی راحت‌تر دارد راجع بهش گفت‌وگو می‌شود. شما خودتان ارزیابی‌تان چیست؟
در حد صحبت و گفت‌وگو و استفاده‌های تبلیغی اینها مشکلی ندارد ولی روسیه یکی از بزرگ‌ترین زرادخانه‌های هسته‌ای را دارد و در اوکراین نمی‌تواند از آن استفاده کند. الان مگر ما چقدر می‌توانیم کلاهک هسته‌ای داشته باشیم؟
دو سه تا داشته باشیم هم کفایت می‌کند!
در مقابل ۲۵۰ کلاهکی که اسرائیل دارد، توازن قوا برقرار نمی‌شود.
‌‌‌کلاهک که برای زدن نیست برای مانع ایجاد کردن استفاده می‌شود.
در واقع من فکر می‌کنم که در این شرایطی که الان هستیم برای ایران مفید نیست. من اتفاقاً فکر می‌کنم که اگر کار مفیدی بخواهد برای ایران انجام شود، ما الان باید همکاری‌هامان را با آژانس توسعه دهیم و دغدغه‌هایی که بین ما و آژانس هست را حل‌وفصل کنیم. زمان، زمان تحریک نیست؛ زمان، زمان خردورزی است.
‌این سخن که دوست و دشمن دائمی نداریم، درست است؟
منافع متفاوت می‌شود. ببینید، در سوریه ما در یک مقطعی منافع‌مان با منافع روس‌ها کاملاً یکی بوده چون آن ‌طرف یک جماعتی جمع شده بودند با حمایت بعضی از کشورهای عربی و کشورهای اروپایی و آمریکایی‌ها که نظام آقای بشار اسد را سرنگون و نظام را متلاشی کنند. خب، آنجا منافع ایران و منافع روسیه هر دو ایجاب می‌کرد که ما برای دفاع از بشار اسد هماهنگ باشیم و حرکت کنیم. این به خوبی اتفاق افتاده، روسیه هم آنجا همراهی کرده و ما هم اقداماتی انجام دادیم. رفتیم جلو و بشار اسد تثبیت شد. بعد از تثبیت بشار اسد هم آیا منافع ما با منافع روسیه در سوریه یکی است؟ نه، یکی نیست. روسیه اصلاً علاقه‌مند نیست که از خاک سوریه با حضور ایران، اسرائیل تهدید شود. او هم همان‌طوری که با سوریه روابط دارد و در سوریه پایگاه دارد با اسرائیلی‌ها هم در واقع هماهنگ است. یا در بحث هسته‌ای به محض اینکه در ایران کسی بخواهد به سمت بمب اتمی برود، همان‌قدر که اروپایی‌ها مخالف‌اند، همان‌قدر روسیه هم مخالف است.
شما خاطره خاصی از آقای هاشمی دارید یا آخرین دغدغه ایشان را می‌دانید چه بود. چه سخنانی بین شما و ایشان ردوبدل می شد؟
من آن وقت می‌گفتم شما بین خودتان و رهبری باید برای آینده ایران صحبت کنید. دلیلش هم این بود که گفتم این داستان، این حجم اختیاراتی که الان برای ولایت فقیه در قانون اساسی دیده شده و در عرف سیاسی هم در واقع شفاف شده، این اختیارات را، خدای نکرده، اگر آقای خامنه‌ای نباشند، به چه کسی می‌خواهیم بدهیم؟ یعنی کدام یک از شخصیت‌های روحانی کشور این ظرفیت را دارند که چنین بار سنگین مسئولیتی را به عهده بگیرند؟ من معتقد بودم که باید در این مورد بین آقای هاشمی صحبت شود، چون تنها کسی که می‌توانست با رهبری راجع به این موضوعات اساسی صحبت کند از نظر من آقای هاشمی بودند. گفتم شما این را در واقع ببینید و به سمتی که باز کنید این بحث را، نمی‌شود آینده را بگذاریم به اتفاقات. بالاخره الان هم هنوز این مخاطره جدی است، چون بالاخره یک زمانی مجلس وقتی که امام رحلت فرمودند، خب، آن وقت آقای مشکینی رئیس خبرگان بوده، آقای هاشمی رئیس مجلس بوده، مقام معظم رهبری رئیس‌جمهور بودند و آقای اردبیلی رئیس قوه قضائیه دیوان عالی کشور بوده. الان کشور مطلقاً ندارد. من فکر می‌کردم که زمان آن رسیده که نوعی تجدیدنظر در قانون اساسی و حجم اختیارات و روابط اینها بشود. این بحث را یک خورده با ایشان بردیم جلو. ایشان یک روز به من گفتند که ببین، من الان ملاقات‌هایم با آقا اولاً شده تقریباً سه ماه یک بار و ملاقات‌مان خیلی کم است؛ ملاقات هم که می‌کنیم، گفت‌وگوهای ما گفت‌وگوهای پیرمردی است!
‌‌‌‌‌این‌ها برای سال آخر است؟
بله.
‌حال حزب کارگزاران خوب است؟
خیلی خوب است. ما برای ایران هم در عرصه سیاست داخلی، هم در عرصه سیاست خارجی، هم در ساحت اقتصاد و هم در ساحت مدیریت کشور، هم تجربه کافی داریم و هم برنامه‌های مدون.
‌‌به آقای پزشکیان هم ارائه دادید؟
به آقای پزشکیان در دوره انتخابات، بخش برنامه اقتصادی را دادیم خدمتشان. در ملاقاتی هم که شورای مرکزی حزب با ایشان داشت، این پیشنهاد را تقدیم کردیم.
‌یکی از معضلات اصلی کشور الان ناترازی‌هاست و یکی از مهم‌ترین‌هایش بحث انرژی و اینهاست. یک موضوعی که آقای پزشکیان از انتخابات درگیرش شد، قصه قیمت بنزین بود و الان هم هر چند وقت یک بار، نه اینکه مثلا ماهی یک بار، هر هفته یک اتفاقی دارد راجع به بنزین می‌افتد. شما خب قاعدتا این نوع قیمت‌گذاری را اصولی نمی‌دانید و طبیعی است؛ اگر شما در کار بودید، قیمت بنزین را چند می‌ذاشتید؟
ببینید، ما سه مساله داریم در این نرخ‌ها. اول اینکه، تمام اصلاح قیمت‌هایی که در مقاطع مختلف کشور اتفاق افتاده که آخرینش برای سال ۹۸ بنزین ۱۵۰۰ تومان و ۳۰۰۰ تومان بوده، متاسفانه فاجعه‌ای به وجود آمده و عده زیادی از جوان‌های مملکت کشته شدند و اصلاً نمی‌ارزید به آن تصمیم، چون تمام درآمد حاصل از آن افزایش قیمت هم ریخته شد به حساب خانوارها و یک ریالش هم مصرف نشد.
اصلا آن اثر اجتماعی که گذاشت تا سال‌ها ترمیم نمی‌شود؟
ببینید، مهم‌ترین اشکالی که بر آن تصمیم در دولت آقای روحانی وارد شد، این بود که آن ۳۰۰۰ تومان را شناور نکردند و دوباره آمدند ۳۰۰۰ تومان را تثبیت کردند. ریشه این مشکل در واقع ناترازی در بحث قیمت‌ها و ضرر و زیان کشور است. شما به قیمت‌های شناور به اصطلاح پایبند نیستید، یعنی قیمت شناور را به رسمیت نمی‌شناسید. خب، همین کاری که قرار بود راجع به ارز هم اتفاق بیفتد، مثلاً ارز را ۱۵ هزار تومان، ۲۰ هزار تومان، ۳۰ هزار تومان، هر قیمتی که ارز تثبیت کرده بودیم. وقتی الان ارز شده ۶۵ هزار تومان، خب این شکاف، شکاف غیرقابل ترمیمی بود. دولت آقای رئیسی یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتش این شد که روی دلار ۲۸ هزار تومانی و دلار ۴۲ هزار تومانی ماند و شکاف بین نیما و بازار ۵۰ درصد شد.
‌آن ۴۲۰۰ تومانی هم همین بود تقریباً؟
عرض می‌کنم ۴۲۰۰ تومانی هم همین بود که آقای رئیسی آن را ۲۸ هزار تومان کرد و دوباره آن هم تثبیت شد. اگر هر قیمتی را وقتی ما اصلاح می‌کنیم، بگوییم از این به بعد شناور است، این قیمت شناور، یعنی اینکه اگر ارز گران شد، این هم گران می‌شود. اگر قیمت‌های جهانی بالا رفت، بالا می‌رود. این دیگر بازار است و دائم ممکن است بالا بره و پایین بیاید و شناور است. خب، این اولین اشکال است که هر تصمیم جدیدی هم بخواهد در مورد هر امری گرفته شود، اگر قیمت شناور به رسمیت شناخته نشود، بعد از گذشت یک دوره زمانی دوباره همان مشکل پیش می‌آید. دومین مساله‌ای که این کار نقدی است، اینکه خیلی خوب شما در ۹۸ قیمت را بردید به ۱۵۰۰ تومان و ۳۰۰۰ تومان. چرا در سال ۹۹، ۱۴۰۰، ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ حداقل یک رشد به اندازه نرخ تورم به آن ندادید؟ حداقل به اندازه نرخ دستمزد که بالا بردید این هم بالا می‌بردید و الان شکاف کمتر بود. این دومین مساله. سومیش الان، درحال حاضر کشور سه راه دارد که باید یکی از اینها را انتخاب کند. یکی حداقل این است که به اندازه رشد دستمزدها این نرخ‌ها تعدیل بشود سالانه. یکی اینکه براساس یک مکانیسم کاملاً برگشت، این منابع بخش مهمی بخواهد برگردد به خانوارها، نرخ‌ها را یک‌جا بالا ببرید. در واقع یعنی به جای اینکه بنزین ارزان بدهیم، پولش را بدهیم به مردم. به جای اینکه گازوئیل را ارزان بدهیم، پولش را بدهیم به مردم. خب، این مزایایی دارد، اینکه جلوگیری از قاچاق و اینها می‌کند، مصرف را مدیریت می‌کند، تعدیل می‌کند و مصرف بی‌رویه را کاهش می‌دهد. از آن طرف هم خانوارها که کالای ارزان بگیرند، پولش را می‌گیرند. این هم شدنی است. این هم سومیش که بدترین حالت است، اینکه شما نگاهش کنید، بی‌عملی و بی‌تصمیمی که خدا کند کشور دچار این راه سوم نشود. ببینید، الان کشور و شرایط اقتصادی ایران در بحث بانک‌ها، در بحث بودجه دولت، در بحث یارانه‌ها، در بحث آب، در بحث کسری گاز، همه اینها یا حتی روابط خارجی به نقطه‌ای رسیده که اگر مسئولان کشور تصمیمات مهم نگیرند، کشور بحرانش تشدید می‌شود.
‌‌شما آخر سر عدد می‌گویید راجع به بنزین یا نمی‌گویید؟
نه، من مسئولیتی ندارم که عدد بگویم. خودش یک دردسری برای جامعه درست می‌کند. من توصیه‌ام این است که حذف کامل یارانه‌ها و برگرداندن بخش مهمی از آن به جامعه به‌عنوان یارانه نقدی و حذف تدریجی یارانه نقدی در یک دوره ۱۰۰ ماهه، یعنی ماهی یک درصد شروع کنیم ازش کاستن. این چیزی است که تو حزب ما بهش جمع‌بندی رسیدیم برای پیشنهاد خدمت آقای رئیس‌جمهور.
یک چیزی وجود دارد که انگار در ایران، استان‌هایی که در دولت‌های مختلف، افراد و نیروهایی به معنای وزیر و مدیرکل داشته‌اند، توسعه بیشتری پیدا کرده‌اند. مثلا در مورد اصفهان این دیدگاه وجود دارد که در دولت‌های مختلف، افراد در سطوح عالی حضور داشته‌اند و به همین دلیل امکانات بیشتری برایش فراهم شده است. در مورد کرمان نیز این موضوع مطرح است اما به دلیل اینکه بالاخره آقای هاشمی و دیگران نگاه‌ها و توجهات خاص‌تری داشته‌اند، به نظر می‌رسد که وضعیت ویژه‌تری دارد. آیا شما این موضوع را قبول دارید یا خیر؟
نه، اصلاً چنین نیست. ببینید، وقتی که کرمان بخواهد برای پروژه‌های آب بودجه‌ای تخصیص یابد، این استان رودخانه‌ای ندارد که بخواهند ب روی آن سد بسازند. اگر هم می‌خواستند سواحل و مرزها و نقاط بندری را توسعه دهند باید گفت که محصول در خشکی است و صنایع پتروشیمی و گاز نفتی در کرمان وجود ندارد؛ نه گاز دارد و نه پتروشیمی. بنابراین کرمان هیچ نقطه قابل اتکایی نداشته که دولت مرکزی در آن سرمایه‌گذاری کند. ما تنها دو ظرفیت معدنی داریم که یکی از آنها مس است که قبل از انقلاب سرمایه‌گذاری شده و بعد از انقلاب به تدریج توسعه یافته است. دیگری هم سنگ آهن در منطقه سیرجان و زرند است که طرح‌های توسعه‌اش عمدتاً براساس مدل‌های بخش خصوصی و بانک‌ها انجام شده و هیچ‌گونه بودجه دولتی نداشته است. دولت آقای هاشمی هیچ پروژه مشخصی را به طور خاص برای کرمان نداشته است. البته ممکن است این موضوع موجب گلایه‌مندی مردم کرمانی باشد اما واقعیت این است که هیچ موضوعی در کرمان وجود نداشته که نیاز به تامین مالی از سوی دولت داشته باشد. کشاورزی کرمان کشاورزی خوبی بوده است؛ بخشی از آن هنوز هم خوب است و بخشی دیگر به خاطر کمبود آب با مشکلاتی مواجه است. اما در نهایت، کار بخش خصوصی بوده است. مردم خودشان منابع را تامین کرده و باغ‌ها و نخلستان‌ها را ایجاد کرده‌اند و باغ‌های پسته و مرکبات را راه‌اندازی کرده و نخیلات را توسعه داده‌اند. به طور کلی، هیچ اتفاق خاصی در کرمان در زمان دولت آقای هاشمی نیفتاده است.
‌اگر از شما خواسته شود که به یکی از موضوعات ابربحران‌های کشور بپردازید، چه موضوعی را ارجح می‌دانید تا به آن بپردازید و آن را حل کنید؟
ببینید، از نظر من، تمام موضوعات در یک چارچوب خاص قابل حل‌وفصل هستند.
‌اگر بخواهید یک پروژه را انتخاب کنید، کدام پروژه است؟
پروژه‌ای که من انتخاب می‌کنم، تغییر دکترین جمهوری اسلامی ایران است. این مساله کلی است و هیچ ‌یک از مشکلات ایران قابل اصلاح نیست، مگر اینکه دکترین جمهوری اسلامی تغییر کند. اولویت ایران باید اقتصاد باشد. دکترین ایران باید از اتکا به سیاست‌های منطقه‌ای پیشرو به اولویت اقتصادی تغییر یابد. اگر اقتصاد قرار است، اولویت ایران باشد و ما بخواهیم جایگاه کشور را در منطقه و سطح جهانی ارتقا دهیم، اولین گام اصلاح روابط بین‌المللی است. بدون اصلاح در روابط بین‌المللی، هیچ‌ یک از مسائل کشور قابل حل‌وفصل نیست. یعنی رشدهای کم نمی‌تواند مشکلات کشور را حل کند.
‌‌در همین روابط بین‌المللی، آیا شما نقش همسایگان را اولویت می‌دانید یا تاثیر مستقیم آمریکا را؟
نه، این دو متفاوت هستند. اصل این است که ما در منطقه یک واقعیت هستیم؛ یک قدرت و صاحب نفوذ. باید از این قدرت و نفوذ استفاده کنیم. قدرت یا در جنگ به کار می‌آید یا در صلح. رهبری که با ورود کشور به فاز جنگی مخالف است باید بداند این قدرت را برای چه می‌خواهیم. قدرت در یک جا ضعیف می‌شود و در جاهای دیگر مضمحل می‌گردد. قبل از اینکه قدرت ما کاهش یابد باید از این قدرت برای حل‌وفصل مسائل بین‌المللی و نقش‌آفرینی در سطح منطقه و بین‌الملل استفاده کنیم و به یکی از بازیگران مهم تبدیل شویم. در پرتو این اقدامات، اقتصاد و سایر مسائل نیز راه‌اندازی خواهند شد.

sazandegi

پست های مرتبط

میانه‌روی اصلاح‌طلب

به یاد “غلامحسین صدیقی” علم نگذاشت غلامحسین صدیقی به سیاست بپردازد و…

۱۳ آذر ۱۴۰۳

پزشکیان: قانون حجاب، ابهام دارد

▫️رهبری گفتند: من نگفته‌ام فیلتر کنند، بلکه گفته‌ام که فضای مجازی مدیریت…

۱۳ آذر ۱۴۰۳

خون زن شرقی

درباره “بی‌نظیر بوتو” در میانه‌های دهه ۷۰ بی‌نظیر بوتو، نخست‌وزیر وقت پاکستان…

۱۲ آذر ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید