رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > جامعه : اصلاح‌گری؛ رسالتی‌ الهی

اصلاح‌گری؛ رسالتی‌ الهی

به بهانه سالروز رحلت حضرت رسول اکرم (ص)

به قلم؛ سیدحمید موسویان؛ دین پژوه

 

فهم سیرحرکت پیامبران و امامان یکی از چالش‌های فکری در نظام اندیشه دینی است. بسیاری از متفکران بر این باورند که فرستادگان الهی با رویکرد انتقاد بنیادین نسبت به جامعه، عملا به سوی قیام و شورش علیه وضع موجود حرکت می‌کنند. فهم غالب آن است که راه تغییر در هر اجتماعی، کنار زدن همه سنت‌ها و فرهنگ‌های مرسوم و جایگزین کردن آن با اندیشه‌ها و روش‌های عقلانی و درست است. به‌ بیان دیگر بسیاری از اندیشمندان دینی معتقدند راه انبیا، ایجاد تغییر پایه‌ای درمتن جامعه – به هر شکل ممکن- است و برای توجیه این باور هم بر این نکته تأکید می‌کنند که انبیا همواره دنبال حقیقت بوده‌اند و با هر چیزی که باطل و غیرعادلانه است، مخالفت می‌کنند. در این نگاه، جامعه یک مجموعه منفعل و مومی شکل است که با ارائه راهکارهای خاص و نشان دادن روش‌ها و اندیشه‌های درست به راحتی تغییر مسیر می‌دهد و به سوی حقیقت و عدالت حرکت می‌کند.
نگاهی به تاریخ انبیا و به‌طورخاص میراث پیامبراکرم (ص) نشان از رویکرد تدریجی، متغیر و گوناگون در مواجهه با جامعه زمان خود دارد. قرآن کریم هم به‌عنوان نکته‌ای از تاریخ انبیا و هم ارشادی به پیامبر اکرم (ص) به سخن شعیب (ع) اشاره می‌کند که نشان از نکته‌ای عمیق در مورد حرکت انبیا و اولیای الهی است. در قرآن از زبان شعیب می‌خوانیم: «من قصدی جز اصلاح- تا آنجا که بتوانم- ندارم.» (سوره هود، ۸۸) اصلاح در این تعبیر ممکن است به معنای کلی تغییر اجتماعی فهمیده شود که شامل انقلاب نیز می‌شود. اما به نظر می‌رسد، روند کلی حرکت انبیا به‌ویژه پیامبر اسلام و امامان شیعه، نشان از رویکرد اصلاحی به معنای خاص آن در مواجهه با اشکالات موجود در ‌جامعه دارد. به‌ بیان دیگر، اولیای الهی به دنبال تغییرات دفعی و ایجاد جامعه‌ای یک شکل و فاقد تنوع و تکثر نبوده‌اند. هرچند بیشتر کسانی که مدعی تشکیل حکومت دینی در طول تاریخ بوده‌اند در این مسیر گام نزده‌اند.
اما اصلاح مورد نظر به چه صورت محقق می‌شود؟
اولین و مهم‌ترین اصل در رویکرد اصلاحی، صبر پیشه کردن است. اصلاح‌گران الهی نه تنها نماد صبر در دوره خود بوده‌اند بلکه خداوند نیز آنها را توصیه به این مهم کرده است. خداوند در توصیف پیامبراکرم (ص) او را دارای «اخلاق عظیم» معرفی می‌کند. (سوره قلم ۴) قرآن خواسته موسی هنگام مبعوث شدن به رسالت و دستور به سخن گفتن با فرعون را «شرح صدر و گشادگی سینه» گزارش کرده است. (سوره طه، ۲۵- ۲۶) با وجود توصیف عالی اخلاقی در مورد پیامبر، توصیه به صبر در مسیر رسالت از تأکیدهای مستمر خداوند است. (مثلا سوره یونس، آیه ۱۰۹) داستان یونس در قرآن با یک درس اختصاصی برای شخص پیامبر اکرم همراه است که ایشان نباید مانند یونس باشد و در واقع اشکال کار یونس آن است که به اندازه لازم صبر نداشت و نتوانست تا آخرین مرحله، استقامت کند. (سوره قلم، ۴۸) صبرپیشه بودن لازمه حرکت اصلاحی است. اساسا تفاوت اصلاح‌گر با فرد انقلابی درآن است که اصلاح‌گر نباید زود برآشفته شود و ناملایمات او را به ستوه آورد. پیامبر اکرم (ص) چنان خود را وقف اصلاح جامعه و افراد کرده بود که خداوند به ایشان می‌فرماید: «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتی.» (سوره طه، ۲) و درجای دیگردرمعرفی پیامبر، ایشان را مشتاق به هدایت انسان‌ها معرفی می‌کند که از رنج و مشقت کشیدن آنها ناراحت می‌شود. (سوره توبه، ۱۲۸)
اصلاح برای تغییر در فرد و جامعه است. اصلاح فرد و جامعه به تناسب افراد و شرایط، نیازمند برگزیدن راه‌های گوناگون و استفاده از روش‌های مختلف است. انسان مصلح در تلاش برای یافتن این راه‌هاست. درهمین راستا است که مصلحان بزرگ هر چند دارای هدف یکسان بوده‌اند ولی از بیان‌های مختلف و روش‌های متنوعی برای تغییر در ابناء بشر استفاده کرده‌اند. قرآن از یک‌ طرف اشاره می‌کند که میان پیامبران هیچ تفاوت و اختلافی وجود ندارد (سوره بقره، ۲۸۵) و از سوی دیگر تأکید می‌کند به هر یک از آنها به تناسب جامعه و شرایط موجود، شریعت و بیان‌های مختلف داده شده است. (سوره مائده، ۴۸) مصلحان همگی به دنبال رشد و پیشرفت جامعه در ابعاد مختلف مادی و معنوی هستند ولی رسیدن به این هدف نیازمند اندیشیدن به شرایط و پیدا کردن جنبه‌های اولویت‌دار در سطح جامعه است. الگو بودن انبیا و امامان نیز به این معناست که کلیت راه و مسیر را از آنها بیاموزیم و از سختی‌های پیش آمده نهراسیم. قرار نیست مانند آنها قدم بزنیم، سخن بگوییم یا عمل کنیم؛ بلکه ازاسوه‌ها باید مبناها و رویکردها را آموخت و در زندگی از آنها استفاده کرد.
یکی دیگر از جنبه‌های اصلاح‌گری، پذیرش تنوع و تکثر در سطح جامعه است. انسان‌ها دارای استعدادهای مختلف و سلیقه‌های گوناگون هستند. در روند اصلاح، نباید به دنبال یکدست کردن و حذف سایر سلیقه‌ها و روش‌های زندگی بود. خداوند در روند خلقت چنین رقم زده است که آدمیان در گروه‌ها، اقوام، قبایل، زبان‌ها و سرزمین‌های مختلف تقسیم شوند (سوره حجرات، ۱۳) و در نتیجه از گرایش‌ها و استعدادهای رنگارنگی هم بهره ببرند. مصلح واقعی به دنبال حذف و هضم جریان‌های مختلف و سلیقه‌ها در یک نگاه خاص نیست. اصلاح‌گران پذیرفته‌اند که انسان‌ها در پذیرش حقیقت نیز از راه‌های مختلفی به نتیجه می‌رسند. این‌گونه نیست که اگرجمع زیادی از یک استدلال یا یک روش به حقانیت یک باور یا سبک زندگی دست پیدا کردند سایرافراد نیز دربرابر آن روش یا استدلال به همان نتیجه دست پیدا کنند. به همین دلیل، علاوه بر خستگی‌ناپذیری و صبرپیشگی، یک اصلاح‌گر واقعی هم به آینده امیدوار است و هم این احتمال را در نظر دارد که ممکن است با در بسته مواجه شود و تلاش‌هایش به نتیجه‌ای که توقع دارد نرسد. خداوند به پیامبراکرم (ص) بارها تذکر می‌دهد این قدرت در اختیار خداست که همگان را ولو به اجبارمؤمن گرداند ولی خداوند چنین مقدرکرده که انسان‌ها از روی اختیار به ایمان روی آورند. به همین دلیل پیامبرهم حق ندارد که آنها را به هر روشی به سوی ایمان بکشاند و فقط باید تلاش کند و دست از طلب برندارد. (مانند سوره یونس، ۹۹)
در همین راستا باید توجه داشت که اصلاح برای جامعه است و به همین خاطر باید محدودیت‌های جامعه را در نظر بگیرد. هر چیزی که درست و حقیقت است لزوما برای جامعه، قابل پذیرش نیست. پیامبر گرامی در روایتی به این نکته، این‌گونه اشاره می‌کنند: «ما جماعت پیامبران فرمان یافته‌ایم با مردم به فراخور خردهایشان سخن بگوییم.» (تحف العقول) بیان و پی‌گیری یک امر- هرچند حق باشد- بدون توجه به مقتضیات زمان و مکان، خلاف روش اصلاح‌گری است. انسان مصلح باید همراه و همگام جامعه خود باشد. به همین دلیل است که خداوند پیامبران را از درون خود جوامعی که برای آنها مبعوث شده بود، انتخاب می‌کرد. اصلاح‌گر باید با غم و شادی افراد جامعه همراه باشد و شرایط آن را به‌ درستی درک کند تا بتواند درست و به موقع وارد عمل شود و آنها را به سوی خوبی‌ها فراخواند و از بدی‌ها برحذر دارد. در تعبیر قرآنی مربوط به شعیب(ع) به همین نکته اشاره شده بود که اصلاح تا آنجایی ‌پیگیری می‌شود که توان آن وجود داشته باشد.
از طرف دیگر، اصلاح باید به تغییر و تحول در جامعه منجر شود. خداوند هدف از فرستادن پیامبران و کتاب‌های آسمانی را آن می‌داند که خود مردم به قسط و داد عمل کنند. (سوره حدید، ۲۵) مصلحان الهی به دنبال کسب قدرت به هر شکلی نیستند؛ زیرا قدرت، همراه با زور و اجبار است. حرکت اصلاحی به دنبال تحول واقعی در متن جامعه است و این مهم از طریق داغ و درفش به دست نمی‌آید. جامعه‌ای که در مسیر تعالی و پیشرفت و توسعه گام برمی‌دارد، نیازی به اعمال قدرت ندارد. چنین جامعه‌ای خودش به مرحله‌ای از عقلانیت رسیده است که خود را کنترل می‌کند و جلوی خطاها و اشتباه‌ها را می‌گیرد. قدرت، تنها ابزاری است که موانع احتمالی را از راه توسعه و پیشرفت جامعه برمی‌دارد. کسب قدرت از نظر امام‌علی (ع) تنها همین اندازه ارزش دارد که حق مظلومی به او برسد و ظالمی سر جای خود نشانده شود. (نهج البلاغه) جامعه رشدیافته، جامعه‌ای است که اعمال زور درآن بسیار محدود و اندک است و انسان‌ها در آزادی، می‌توانند استعدادهای خود را شکوفا کنند و دست در دست یکدیگر باعث ارتقای کلیت آن مجموعه شوند. مصلحان در آرزوی چنین جامعه‌ای هستند و لذا چنین افرادی، شیفته قدرت نیستند و تنها می‌کوشند به اندازه توان‌شان گامی برای خدمت و رشد و توسعه انسان‌ها بردارند. اگر آنها درموضع قدرت باشند چنین رویکردی خواهند داشت و اگرازقدرت نیز کنار گذاشته شوند، روند اصلاحی خود را دنبال می‌کنند. ازنظرآنها قدرت، همه‌چیز در رسیدن به هدف نیست و اگرافرادی شرایط را محدود کردند تا شایستگان به قدرت نرسند آنها از راه‌های دیگر برای اصلاح در سطح جامعه تلاش می‌کنند. سیره معصومان که غالبا از قدرت برکنار بوده‌اند چنین بود که از ابزارهای دیگر برای رشد جامعه بهره گرفتند و امید خود را برای اصلاح جامعه از دست ندادند. امام سجاد(ع) از راه دعا، امام باقر و امام صادق(ع) با تربیت شاگردان، این رویکرد را پیگیری کردند. پس نباید همه راه اصلاح را در کسب قدرت خلاصه کرد و تصور نمود هیچ راه دیگری برای رسیدن به هدف اصلاحی وجود ندارد.
اصلاح، مسیر پر پیچ و خمی است که گام نهادن در آن کار هر فردی نیست. انسان اصلاح‌گر باید در ویژگی‌هایی مانند صبر و امید، زبانزد باشد و هرجا که سایر افراد از رمق می‌افتند یا امیدشان ناامید می‌شود، او از تکاپو دست برندارد و دیگران را نیز به تلاش بیشتر فراخواند. او قبل از هر چیز، تنوع و تکثر انسان‌ها را پذیرفته است و دنبال آن ‌هم نیست که همه را یکدست و یک‌رنگ کند. از نظر یک مصلح واقعی، کسب قدرت فقط برای رسیدن به تحولات بنیادین در جامعه ارزشمند است و در غیر این صورت نه تنها نباید به دنبال قدرت بود بلکه حتی اگر موقعیت آن هم ایجاد شود باید از آن اجتناب نمود. قدرت، به همراه خود آفت‌هایی دارد که اگر هدف بزرگی با آن محقق نشود باعث هلاکت نیز هست که باید از آن دوری کرد.

sazandegi

پست های مرتبط

زنان بی‌دفاع تر از همیشه

درباره تصویب قانون ۱۴ سکه برای مهریه در مجلس به‌قلم؛ مریم باقی؛…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

مجلس با کاهش سقف کیفری مهریه از ۱۱۰ سکه به ۱۴ سکه موافقت کرد

▫️مصوبه مجلس با وجود اهداف مثبت برای کاهش تعداد زندانیان با واکنش…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

اینترنت گران شد

تقسیم کار و بازی هماهنگ اپراتورها و وزارت ارتباطات برای افزایش قیمت…

۱۲ آذر ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید