رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > جامعه : حمله دوباره به علوم انسانی

حمله دوباره به علوم انسانی

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی خبر از حذف رشته‌های علوم‌انسانی به جای رویکرد اصلاحی داده است

گروه اجتماعی: حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی به تازگی گفته برخی رشته‌های علوم انسانی که در گذشته به وجود آمده‌اند «به درد قرن نوزدهم و بیستم می‌خورند و امروز کارایی‌شان را از دست داده‌اند». او در همین سخنرانی افزود که در گام نخست انقلاب اسلامی در حوزهٔ علوم انسانی، بسیاری از رشته‌ها بازنگری و برخی کتاب‌های درسی با رویکرد تحولی نوشته شده‌اند و شورای تحول علوم انسانی با نگاه به بیانیه گام دوم انقلاب، «ده مأموریت تحولی» را پیگیری می‌کند. خسروپناه معتقد است که علوم انسانی باید با اقتصاد و اشتغال گره بخورد تا بتواند، پاسخ‌گوی نیازهای کشور باشد.
حمله به علوم انسانی پیشینه‌ای طولانی دارد. در اوایل دههٔ ۱۳۹۰ هنگام بازنگری برنامه‌های دانشگاهی، وزارت علوم ۱۳ رشتهٔ علوم انسانی مانند روزنامه‌نگاری، علوم سیاسی، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی را از دفترچهٔ انتخاب ‌رشته‌ دانشگاه علامه طباطبایی حذف کرد. بر اساس گزارش رسانه‌ها، مسئولان وزارت علوم ادعا کردند این رشته‌ها «به‌طور موقت» حذف شده‌اند تا الگوهای درسی جدید طراحی شود و پس از اصلاح برگردند. اما این اقدام باعث سردرگمی داوطلبان و واکنش تند دانشگاهیان شد؛ حذف این رشته‌ها بخشی از «بازنگری ۳۸ رشتهٔ علوم انسانی» بوده و حتی روسای دانشکده‌ها از آن اطلاع نداشتند. در آن زمان محافلی وجود داشتند که حذف رشته‌هایی مانند فلسفه یا مطالعات زنان را راه‌حل مشکلات تلقی می‌کردند. حمیدرضا آیت‌اللهی، استاد فلسفه و رئیس وقت پژوهشگاه علوم انسانی، این رویکرد را «منفی» خواند و تأکید کرد که باید اصلاح محتوایی و به‌روز کردن برنامه‌ها در دستور کار باشد، نه حذف رشته‌ها.
بسیاری از اندیشمندان ایرانی، حذف رشته‌ها را نادرست می‌دانند و بر ضرورت تحول تأکید می‌کنند. دانشجویان و استادان تصریح می‌کنند که علوم انسانی برای اداره‌ جامعه و درک پدیده‌های اجتماعی ضروری است و نمی‌توان آن را به بهانهٔ بازار کار کم‌رونق کنار گذاشت. ابراهیم فیاض وضعیت کنونی علوم انسانی را «بی‌جان» می‌داند و معتقد است که ریشهٔ ضعف آن پیروی کورکورانه از علوم غربی و جدایی آن از مسائل ملی است؛ او پیشنهاد کرد با بومی‌سازی و توجه به نیازهای کشور، علوم انسانی را احیا کنیم.
نقدهای جدی‌تری نیز مطرح است. در برنامه تلویزیونی «گستره شریعت»، صادق زیباکلام گفت که ایدهٔ «علوم انسانی اسلامی» وجود خارجی ندارد و تأکید کرد که به جای پرداختن به یک ناکجاآباد باید به مشکلات واقعی جامعه توجه کرد. او افزود که حتی اگر تمام واحدهای رشته‌ها به‌صورت اسلامی بازنویسی شود، کسی خریدار چنین علومی نیست و مشکل اصلی فقدان رویکرد پژوهش‌محور در دانشگاه‌هاست. خسروپناه در همان برنامه پاسخ داد که دو قشر، «روشنفکران» و «اهل منبر»، مانع تحول علوم انسانی هستند و یادآوری کرد که استقلال، پیشرفت، فقر، امنیت و سایر شاخص‌های اجتماعی مستقیماً با علوم انسانی مرتبط‌اند . او تأکید کرد که مقصود از علوم انسانی اسلامی حذف رشته‌ها یا تعطیل کردن علوم غربی نیست؛ بلکه باید پژوهش‌ها بر اساس نیازهای کشور انجام شود و چالش بین دیدگاه‌ها ادامه یابد.
خسروپناه در همایش «حکمرانی دینی» گفته بود، شورای تحول علوم انسانی به دنبال بازنگری رشته‌ها و تدوین کتاب‌های جدید است و پیوند علوم انسانی با اقتصاد را برای اشتغال‌زایی ضروری می‌داند. این گزارش همچنین به نقل از مهدی گلشنی و احمدحسین شریفی هشدار داد که تقلید کورکورانه از علوم انسانی غربی برای ایران گره‌گشا نیست و باید با استفاده از ظرفیت نخبگان جوان، علوم انسانی را متناسب با زیست‌بوم جمهوری اسلامی بازسازی کرد. آنان تاکید کردند که حجم زیادی از بودجه و نیروی انسانی در این حوزه صرف می‌شود ولی خروجی آن در جامعه ملموس نیست.

واکنش نامناسب به ناکارآمدی نظام تحصیلی
اما تعبیر «حذف رشته‌ها» بیش از آنکه برنامه‌ای مشخص باشد، واکنشی به ناکارآمدی برخی برنامه‌های درسی است. از یک سو، روشن است که بخشی از محتواهای آموزشی قدیمی و کم‌کارآمد شده‌اند و نیازمند اصلاح اساسی‌اند؛ این امر را حتی منتقدان سرسخت مانند زیباکلام نیز می‌پذیرند. از سوی دیگر، حذف کامل رشته‌ها نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه به تضعیف زیرساخت‌های فکری و فرهنگی کشور می‌انجامد. وقتی که در دههٔ ۱۳۹۰ رشته‌هایی مانند جامعه‌شناسی و روان‌شناسی حذف شدند، نتیجه‌ای جز سردرگمی دانشجویان و بازگشت ناگزیر این رشته‌ها در قالبی جدید نبود.
علوم انسانی بیش از آنکه مانع توسعه باشد، موتور پیشرفت اجتماعی و فرهنگی است. حوزه‌هایی همچون فلسفه، تاریخ، علوم سیاسی و مطالعات فرهنگی می‌توانند با تحلیل گفتمان‌ها، نقد ایدئولوژی‌ها، مطالعهٔ جامعه و تبیین فرهنگ به تصمیم‌گیری بهتر کمک کنند. اصلاح علوم انسانی باید بر به‌روز کردن محتوا، پیوند با فناوری و داده‌کاوی، آموزش مهارت‌های بین‌رشته‌ای و تقویت ارتباط با بازار کار متمرکز باشد. حذف رشته‌ها گاهی تنها نامشان را از دفترچهٔ کنکور حذف می‌کند و نیروهای انسانی و زیرساخت‌ها باقی می‌مانند؛ این تجربه نشان داده که اصطلاح «حذف» بیشتر جنبهٔ شعاری دارد و در عمل به بازنگری یا به‌روزرسانی تبدیل می‌شود.
در نهایت، در بحث علوم انسانی اسلامی نیز باید از افراط و تفریط پرهیز کرد. شاید به گفته خسروپناه، هدف می‌تواند ایجاد رویکردی بومی و مبتنی بر فلسفهٔ اسلامی باشد بدون آنکه علوم مدرن کنار گذاشته شود اما چنین رویکردی تنها زمانی موفق است که پژوهش‌های جدی و مستقل انجام شود و میدان برای نقد و گفت‌وگو باز بماند. تجربهٔ کشورهای پیشرفته نشان می‌دهد که ادغام علوم انسانی با فناوری، سیاست و اقتصاد، نه حذف آن، باعث توسعهٔ پایدار می‌شود. بنابراین بهتر است به جای دست‌ کشیدن از رشته‌های علوم انسانی به احیای آنها با نگرشی انتقادی، بومی و آینده‌نگر بپردازیم.

 

sazandegi

پست های مرتبط

زنان بی‌دفاع تر از همیشه

درباره تصویب قانون ۱۴ سکه برای مهریه در مجلس به‌قلم؛ مریم باقی؛…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

مجلس با کاهش سقف کیفری مهریه از ۱۱۰ سکه به ۱۴ سکه موافقت کرد

▫️مصوبه مجلس با وجود اهداف مثبت برای کاهش تعداد زندانیان با واکنش…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

اینترنت گران شد

تقسیم کار و بازی هماهنگ اپراتورها و وزارت ارتباطات برای افزایش قیمت…

۱۲ آذر ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید