رنگ‌زمینه

خداحافظی در سکوت

“همایون ارشادی”، بازیگر سینمای ایران در ۷۸سالگی درگذشت

خبر کوتاه بود؛ همایون ارشادی درگذشت. مرگش هم مانند زندگی‌اش آرام بود و بی‌هیاهو. خبر درگذشتش هم بی‌سروصدا منتشر شد مانند همه نقش‌هایی که بازی کرد در آثار کیارستمی و در فیلم‌های بین‌المللی. او اولین بازیگر بین‌المللی سینمای ایران پس از انقلاب بود که بدون جنجال کار خود را در داخل و خارج از کشور ادامه داد. بی‌آنکه حضورش را در بوق و کرنا کند و روی موج آن سوار شود. در فیلم‌های مهمی مانند «بادبادک‌باز» ساخته مارک فورستر برگرفته از رمان مشهور خالد حسینی، «آگورا» ساخته آلخاندور آمانبار کارگردان و آهنگساز شاخص اسپانیایی و «سی دقیقه پس از نیمه‌شب» ساخته کاترین بیگلو بازی کرد بدون اینکه حضورش را در این فیلم‌ها به گوش همه برساند که در عرصه بین‌الملل هم بازیگری را تجربه کرده است. چراکه او همان بازیگر آرام سینما بود که کیارستمی برای مهم‌ترین فیلمش، آن را برگزید و همین انتخاب بود که او را در سینما ماندنی و ماندگار کرد. همیشه می‌گفت، ماندنش در سینما مدیون عباس کیارستمی است. او یاد گرفته بود در سکوت و دور از جنجال و هیاهو کار کند. کارگردان «بادبادک‌باز» درباره او گفته بود: «ارشادی بازیگری است که حتی وقتی سکوت می‌کند، احساس را منتقل می‌کند». و به همین خاطر هم بود که کیارستمی برای نقش اول «طعم گیلاس» او را برگزید، برای ایفای نقش مردی که از همه چیز و از همه‌ کس بریده بود و می‌خواست خود را در سکوت سر به‌ نیست کند اما صحبت‌‌های مردی روستایی، او را از این کار منصرف کرد. نگاه‌ها و سکوت او در این فیلم بود که «طعم گیلاس» را تبدیل به مهم‌ترین اثر کیارستمی کرد و نخل طلای کن را برای او به ارمغان آورد. شاید کیارستمی اگر همایون ارشادی را نداشت «طعم گیلاس» را چنین نمی‌ساخت.
همین یک ماه پیش بود که سینمای ایران، ناصر تقوایی از دست داد. او زاده آبادان بود و ارشادی هم کودکی و نوجوانی خود را در این شهر سپری کرده بود و عجیب اینجاست که این دو زاده این شهر بودند و حالا با فاصله کمی از هم این دنیا را پشت سر گذاشتند. ارشادی هم مانند تقوایی آشنایی با سینما را از آبادان آغاز کرده بود. در سینمای شرکت نفت و تاج این شهر، مهم‌ترین فیلم‌های آن دوره را به تماشا نشسته بود. در سینما تاج، فیلم‌هایی به زبان اصلی هم نمایش داده می‌شد و می‌گفت:«با توجه به اینکه در آن زمان تفریح زیادی نداشتیم بیشتر به سینما می‌رفتیم. یادم می‌آید که جمعه صبح‌ها هر هفته برای دیدن فیلم‌ها به سینما می‌رفتیم بدین‌ترتیب از کودکی با سینما آشنا بودم». علاقه‌اش به این هنر از همان دوران شکل گرفت و همین فیلم‌های به زبان اصلی، او را شیفته و مرعوب خود کرد اما احتمالا این نوجوان آبادانی، تصورش را هم نمی‌‌‌کرد روزی در فیلم‌هایی بازی کند که زبانش فارسی نباشد و هموطنانش با همان زبان اصلی به تماشای آنها بنشینند. پس از اتمام دبیرستان، راهی ایتالیا شد تا در آنجا در رشته معماری تحصیل کند اما سینما دست از سرش برنداشت و همچنان عادت فیلم دیدن در سینما که از دوران نوجوانی گرفتار آن شده بود، همراهش بود. می‌گفت: «در زمان انقلاب فرهنگی فرانسه که فیلم‌ها بیشتر فرهنگی- سیاسی بود و ما اغلب هفته‌ای سه چهار بار برای دیدن فیلم‌ها به سینما می‌رفتیم و حسن سینما رفتن ما در آن زمان‌ها این بود که بعد از سینما درباره فیلم‌ها بحث می‌کردیم».
در جوانی در همسایگی محمد نیک‌بین، همسر تهمینه میلانی و تهیه‌کننده سینما زندگی می‌کرد. هر دو برای تحصیل از ایران رفتند، در خارج از کشور معماری خواندند و با یک پرواز به ایران بازگشتند. هیچ‌یک در آن دوران تصور نمی‌کردند، سرنوشت‌شان به سینما گره بخورد اما نیک‌بین با میلانی ازدواج کرد و ارشادی به همراه برادرش شاهد ازدواج این دو بود. وقتی میلانی می‌خواست «کاکادو» چهارمین فیلمش را جلو دوربین ببرد از ارشادی و همسرش خواست که در این فیلم در نقش کوتاهی بازی کنند. این دو رفیق قدیمی در این فیلم همبازی شدند و به طور رسمی هر دو پای به سینما گذاشتند اما شاید در آن دوران که ارشادی به عنوان معمار، کار خود را در ایران آغاز کرده بود هم فکر نمی‌کرد که تبدیل به بازیگری شاخص شود که با کارگردانانی مانند عباس کیارستمی، داریوش مهرجویی، رسول صدرعاملی، سامان مقدم،‌ علی مصفا و … همکاری کند.
بعد از بازی در فیلم میلانی بود که به ‌واسطه رفت‌و‌آمد با این کارگردان با عباس کیارستمی آشنا شد و او به عنوان بازیگر نقش اول «طعم گیلاس» ارشادی را برگزید. این فیلم تبدیل به نقطه عطفی در زندگی او شد و آینده حرفه‌ای‌اش را رقم زد. خودش هم همیشه می‌گفت: «وارد شدنم به سینما را مدیون عباس کیارستمی هستم و ماندن من در سینما در واقع با فیلم ایشان بود. خیلی‌ها با فیلم‌های ایشان وارد سینما شدند اما کارشان را ادامه ندادند و همان یک نقش را ایفا کردند. خیلی از کارهایی که در سینما پذیرفتم به خاطر رفاقت بوده و اگر می‌خواستم از روی حرفه‌گری انتخاب کنم شاید در برخی‌ها بازی نمی‌کردم».
آنقدر در سینما بی‌حاشیه و بی‌سروصدا بود که شاید کسی تصورش را هم نکند که او در بیش از ۵۰ فیلم سینمایی و در نزدیک به ۲۰ سریال تلویزیونی و شبکه خانگی بازی کرده است.
اما در کنار همه اینها، او اولین بازیگر سینمای ایران بود که بدون جنجال پا به عرصه بین‌المللی گذاشت و پس از بازی در فیلم‌های خارجی در سینما و تلویزیون ایران هم کار کرد بدون اینکه با ممنوع‌الکاری و مشکلی روبه‌رو شود. چراکه عادت به جنجال و حاشیه‌سازی نداشت و آرام و بی‌سروصدا، کارش را انجام می‌داد. او در سال ۲۰۱۴ به پروژه «تحت تعقیب‌ترین مرد» به کارگردانی آنتون کوربن پیوست و در کنار فیلیپ سیمور هافمن، ریچل مک‌آدامز و ویلم دفو در کاراکتر دکتر عبدالله به ایفای نقش پرداخت. ارشادی همچنین در سال ۲۰۱۶ در فیلمی عاشقانه به نام «علی و نینو» ساخت کشور انگلیس، نقش‌آفرینی کرد. با همه اینها می‌‌گفت: «من بازیگر بین‌المللی نیستم، بازیگر ایرانی هستم که چند تجربه بازی در فیلم‌های خارجی داشته‌ام. «بازیگر بین‌المللی» تعریفش این است که اگر همه جای دنیا بروی شناخته شده باشی؛ پس من با این تعریف، بازیگر بین‌المللی نیستم؛ چون همه جا من را نمی‌شناسند».
با این کارنامه پروپیمان، همایون ارشادی پس از تحمل بیماری سرطان در حالی درگذشت که ۷۸ سالگی را پشت سر گذاشته بود. بازیگر آرامی که در فیلم‌های مهمی بازی کرد اما هیچ‌وقت خود را بازیگر مهمی نمی‌دانست و می‌گفت: «من از آن دسته بازیگرهایی بودم که برایم خیلی مهم نبود که کارگردان بعدی که می‌خواهم در فیلمش ایفای نقش داشته باشم چه کسی باشد. اینکه از من خواسته بود تا در فیلمش بازی کنم برایم اهمیت داشت زیرا تصورم این بود که من را لایق دانسته تا نقش مورد نظر را بازی کنم». و همین بود که او را بازیگر فیلم‌های عباس کیارستمی، داریوش مهرجویی، سیروس الوند، تهمینه میلانی، سامان مقدم و تعدادی از کارگردانان شاخص بین‌االمللی کرد.

sazandegi

پست های مرتبط

اقتباسی هوشمندانه

نگاهی به سریال بامداد خمار ساخته نرگس آبیار با پخش سریال «بامداد…

مسئولیت ایرانی بودن

نگاهی به روایت ژاله آموزگار از وطن‌دوستی و هویت ایرانی در هشتادوششمین…

شروین مجاز شد

اولین آلبوم رسمی شروین حاجی‌پور منتشر می‌شود نخستین آلبوم رسمی شروین حاجی‌پور،…

۱۲ آذر ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید