رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > فرهنگ و موسیقی : خاموشی بلبل گیلان

خاموشی بلبل گیلان

“ناصر مسعودی”، خواننده بزرگ و مردمی درگذشت. “سازندگی” به زندگی و زمانه او پرداخته است

گروه فرهنگی: ناصر مسعودی خواننده‌ بزرگ و مردمی گیلان و ایران، مشهور به «بلبل گیلان» پس از چند ماه بیماری و بر اثر کهولت سن شامگاه چهارشنبه ۵ آذر در ۹۰ سالگی در بیمارستان آریای رشت درگذشت. تدفین و تشییع استاد ناصر مسعودی ساعت ۱۵ شنبه ۸ آذر در محل آرامگاه میرزا کوچک‌خان محلۀ سلیمان‌داراب رشت برگزار می‌شود. ناصر مسعودی هنرمندی بود که موسیقی گیلکی با نام او در ذهن مردم ایران پیوند یافته است. او صدایی سرشار از سرزندگی داشت و یادآور جنگل‌های سرسبز، شالی‌های برنج، بازارهای روز و هفتگی شهر باران بود. مسعودی، پس از فریدون پوررضا، دیگر موسیقی‌دان و خوانندۀ نامدار فولکلور گیلکی که سال ۱۳۹۱ درگذشت، تنها طلایه‌دار آواز موسیقی ایرانی با زبان گیلکی بود. او با «میرزا کوچک‌خان» (چقدر جنگلا خوسی)، «بنفشه» و بازخوانی «گل پامچال» به شهرت رسید. آثار او برگرفته از زبان و زندگی روزمره مردم و وِرد زبان همشهریانش نیز بود. مسعودی نه ‌تنها در خطه شمال کشور که در سطح ملی و بین‌المللی هم شناخته شد.

علاقه‌مندی به موسیقی
ناصر مسعودی متولد ۵ فروردین ۱۳۱۴ در محلۀ صیقلان رشت بود. دوران کودکی او در شرایط مغشوشی گذشت. در آن زمان متفقین در ایران بودند. مسعودی در سه‌ سالگی، پدر خود را از دست داد و به همراه خانواده به محلۀ تکیه سوخته رشت نقل مکان کرد. مسعودی از همان کودکی به موسیقی علاقه داشت و در گفت‌و‌گو دربارۀ چگونگی بروز این علاقه گفته بود: «از کودکی به موسیقی علاقه داشتم اما موسیقی، فضای بسته‌ای داشت و جز رادیو که آن هم در اختیار تعداد معدودی از خانواده‌ها بود، فرستنده‌ زیادی وجود نداشت اما این شرایط چیزی از عشق من به موسیقی کم نمی‌کرد و در این میان، دوستان و خواهرم مشوقان اصلی من بودند. از هفت، هشت سالگی ترانه‌هایی که می‌شنیدم، می‌خواندم. در آن زمان منوچهر همایون‌پور خواننده‌ نامداری بود و صدایش را خیلی دوست داشتم و علاوه بر او از صدای خوانندگانی همچون قاسم جبلی و منوچهر شفیعی الهام می‌گرفتم. کودکی من دوران بسیار سختی بود اما من با همه‌ سختی‌هایی که وجود داشت، مدام به دنبال‌ فرصتی برای خواندن می‌گشتم. می‌توانم بگویم در جوانی، خودتعلیم بودم و هر صدایی که می‌شنیدم، تعقیب می‌کردم. با یک عده از دوستانم به باغ محتشم (پارک شهر فعلی) می‌رفتیم و با هم تمرین می‌کردیم. زمان ما کوچه باغی خواندن خیلی متداول بود و ما با هم زمزمه می‌کردیم.»

آموزش موسیقی در تهران
ناصر مسعودی سال ۱۳۲۸ به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. برادر او در کارگاه کفش‌دوزی کار می‌کرد و ناصر نیز به او کمک می‌کرد. مسعودی بعدها تجربه خیاطی،‌ زرگری و نجاری هم پیدا کرد. با وجود علاقه به موسیقی توانست به کلاس‌های علی‌اکبرخان شهنازی راه پیدا کند. مسعودی در این باره گفته است: «در خیابان شاه‌آباد تهران استاد «صبا» کلاس موسیقی داشت اما امکان شرکت در آن‌ها را نداشتم. چون نه از نظر مالی شرایطش را داشتم و نه کسی را می‌شناختم که معرفم به صبا باشد اما یکی از دوستانم به کلاس‌های استاد شهنازی می‌رفت. یک بار که در کلاس‌های‌ دوستم شرکت داشتم، خانمی ویولن نواخت و من آواز خواندم. در همان لحظه، استاد شهنازی به اتاق آمد و بعد از آن به من اصرار کرد که بروم و در کلاس‌هایش شرکت کنم. استاد شهنازی همیشه مرا بسیار تشویق کرد. مدتی نیز از من خواست تا زمان تمرین شاگردانش برای‌شان بخوانم که پنجه‌های‌شان روان شود. البته فرصت زیادی برای این کار نداشتم. یک بار هم وقتی که قطعۀ «دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند» را برای‌شان اجرا کردم، گفت تحریر و صدایم خوب است اما تأکید کرد که ایرانی بخوانم.»

خواننده رادیو گیلان
مسعودی سپس سال ۱۳۳۴ به گیلان بازگشت و در رشتۀ تئاتر فعالیت کرد. او هم‌زمان با آغاز به کار رادیو گیلان در سال ۱۳۳۶ به این رادیو پیوست و به‌ عنوان یکی از نخستین خوانندگان آن به اجرای برنامه پرداخت. در این باره گفته: «از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۹ در رشت ساکن بودم. سال ۱۳۳۶ رادیو رشت افتتاح شد و جزو نخستین کسانی بودم که در این رادیو به اجرای برنامه پرداختم. همواره رادیو را بسیار دوست داشتم. در آن زمان تئاترهای بسیاری در رشت اجرا می‌شد که بیشتر واریته‌هایی همچون لیلی و مجنون یا یوسف و زلیخا بودند. در همان تئاتر با مرحوم نادر گلچین آشنا شدم که صدای بسیار زیبایی داشت. او هم، گیلکی می‌خواند اما خیلی کم. سال ۱۳۳۸ تئاتری که ما در آن فعالیت می‌کردیم، فروخته شد و دیگر در تئاتر نخواندم. چون گویش فارسی‌ام خوب بود و همواره به من نقش‌های پیرمردها را می‌دادند و در نتیجه مجبور بودم صدایم را تغییر دهم که به حنجره‌ام فشار می‌آمد.»

در برنامه «گل‌ها»
مسعودی در ادامه فعالیت‌های خود، سال ۱۳۳۹ به احمد عبادی و ملوک ضرابی معرفی شد؛ آشنایی‌ای که از مهم‌ترین رویدادهای زندگی هنری‌اش به ‌شمار می‌رود و تأثیر بسزایی بر مسیر حرفه‌ای او داشت و مسعودی را به عنوان یکی از خوانندگان رادیو و برنامه «گل‌ها» تثبیت کرد. این خواننده دربارۀ آشنایی خود با احمد عبادی گفته: «یک‌بار یکی از دوستان خواهرم در تهران مرا به خانه‌شان دعوت کرد و گفت، استاد عبادی هم هست. تا آن زمان او را از نزدیک ندیده بودم اما صدای سازش را شنیده و صدایش را خیلی دوست داشتم. در مهمانی، آقای عبادی به من گفت بخوان و بعد گفت چه می‌خوانی. با این‌که آن زمان جوان بودم با اعتماد به نفس گفتم «هر چه شما بنوازید.» او نواخت و من آواز «گرچه مستیم و خرابیم، چو شب‌های دیگر، باز کن ساقی مجلس سر مینای دیگر» را خواندم. استاد عبادی خیلی خوشش آمد. از من پرسید که آواز را کجا کار کردم. گفتم خیلی مختصر کلاس آقای شهنازی می‌رفتم اما بیشتر از راه گوش یاد گرفته‌ام. به خانم ملوک ضرابی زنگ زد و به من گفت، پشت تلفن برای‌شان بخوانم. قطعه‌ای در شور خواندم و خانم ضرابی بسیار از آن استقبال کرد. بعد که تمام شد به آقای عبادی گفت، این جوان را ببر رادیو و استاد هم گفت خودم هم چنین نظری داشتم. آقای عبادی استادی بسیار متین و صمیمی بود و در فرصت‌های مرخصی سربازی به من می‌گفت به منزلش بروم و با هم کار کنیم. استاد عبادی بعد از مدتی مرا نزد آقای پیرنیا برد، او ساز زد و من «بنفشه گل» را خواندم. بعد از آن آقای پیرنیا گفت «با اجازه‌ استاد عبادی، اگر این تصنیف را با ورزنده کار کنی، خوب‌تر است.» من البته برنامه‌های بسیاری نیز با استاد عبادی اجرا کردم که از جمله‌ آن‌ها «چند برگ سبز» است. استاد روح‌الله خالقی نیز از من حمایت بسیار کرد و بانی نخستین سفرم به روسیه برای اجرای کنسرت بود. او مرا به همراه نوازندگانی بزرگ به روسیه فرستاد و قرار شد، قطعات محلی بخوانم.»

اجرای کوچک جنگلی
مسعودی پیش از انقلاب برای معرفی موسیقی ایران و گیلان، کنسرت‌های متعددی در کشورهای مختلف برگزار کرد. او پس از انقلاب پس از یک دهه با خواندن تیتراژ سریال «کوچک جنگلی» با شعری از سیدجعفر مهرداد (از لالایی‌های گیلان)، آهنگ‌سازی و تنظیم سیدمحمد میرزمانی در نیمۀ دوم دهه‌ ۱۳۶۰ فعالیت خود را دوباره آغاز کرد. زنده‌یاد مسعودی دربارۀ اجرای قطعۀ «کوچک جنگلی» (چقدر جنگلا خوسی) گفته: «زمانی که سریال «میرزا کوچک خان» ساخته شد، فرد دیگری آن قطعه را اجرا کرده بود. تعدادی از بزرگان گیلان به من گفتند «شما چرا این قطعه را نخواندید؟» گفتم خودم که نمی‌توانم چنین پیشنهادی را مطرح کنم. بعد از مدتی آقای بهروز افخمی به من زنگ زد و این قطعه را اجرا کردم. آقای میرزمانی به خانۀ‌ ما آمد و چند بار تمرین کردیم. این قطعه نُت نداشت اما خانم «هوشمند» ملودی آن را بلد بود و سرانجام این قطعه اجرا شد. بعد از آن سریال بود که من چند آلبوم (گیلکی و سنتی) منتشر کردم.»

اجرای بیش از ۵۰۰ اثر
ناصر مسعودی طی بیش از ۵۰ سال فعالیت هنری، بیش از ۵۰۰ اثر در سبک‌های مختلف موسیقی از جمله بیش از ۲۰۰ آهنگ فارسی ارکسترال، سنتی و پاپ، حدود ۵۰ آواز با همکاری بزرگانی همچون احمد عبادی، جلیل شهناز، اصغر بهاری، فرهنگ شریف، رضا ورزنده و سایر نوازندگان موسیقی سنتی ایران در برنامۀ «گل‌ها» (در قالب «برگ سبز»، «شاخه گل»، «گل‌های صحرایی» و «گل‌های تازه») اجرا کرده اما مهم‌ترین دلیل شهرت مسعودی، اجرای بیش از ۲۵۰ ترانۀ‌ محلی گیلکی است که آهنگ برخی از ماندگارترین‌ قطعاتش از ساخته‌های خود اوست. در این مسیر او با استادان تراز اولی چون جلیل شهناز، اصغر بهاری، فرهنگ شریف، رضا ورزنده، منصور صارمی، محمد موسوی و امیرناصر افتتاح، موسیقیدانان برجسته‌ای همچون مرتضی حنانه، مهدی خالدی، فریدون ناصری، فرهاد فخرالدینی، مجید درخشانی، اسفندیار منفردزاده، علی اکبرپور، ناصر تبریزی، حسین صمدی و شاعرانی همچون سیمین بهبهانی، نوذر پرنگ، نواب صفا، تورج نگهبان، تیمور گورگین، ماهدخت مخبر و شیون فومنی و بسیاری دیگر از چهره‌های مطرح موسیقی ایران همکاری داشته است.
از مشهورترین آثار مسعودی پیش از انقلاب می‌توان به «بنفشه‌گل»، «دیوانه‌ام»، «الله تی‌تی»، «نفرین بر مستی» و «مسافر» اشاره کرد. همچنین آلبوم‌های «قلندر»، «پرچین» و «کوراشیم» از جمله آثار او پس از انقلاب هستند. «گل پامچال» نیز از آثار مشهور مسعودی است که بازخوانی کرده است، «گل پامچال» نام ترانه‌ای گیلکی در آواز دشتی است که حدود سال ۱۳۳۰ توسط سیدجعفر مهرداد سروده شده‌ است. این اثر نخستین بار توسط یکی از محصلین دبیرستان شاهپور (رشت) در جشنی به مناسبت «تأیید ملی شدن نفت در سراسر کشور از طرف مجلسین شورا و سنا» در آستانۀ نوروز ۱۳۳۰ اجرا شد. «گل پامچال» هم‌آهنگ «تصنیف جنگل» است که به دست فراموشی سپرده شده بود، این آهنگ متاثر از زمزمه‌هایی بود که اهالی گیلان به خصوص روستاییان زمینه بسیار پذیرایی از گوشه‌های آن داشتند. «گل پامچال» توسط مسعودی سپس خوانندگان دیگری از جمله بیژن بیژنی، بازخوانی و اجرا شده است.
نخستین کنسرت مسعودی پس از انقلاب در ایران در ابتدای دهۀ ۸۰ در تالار وحدت و با همراهی ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی بود. بعدها این هنرمند سال ۱۳۹۵ پس از چند دهه دوری از صحنه، برای نخستین بار در زادگاهش رشت، کنسرت بزرگی برگزار کرد که با استقبال گسترده مردم روبه‌رو شد. مسعودی از نخستین چهره‌های موسیقی بود که پس از انقلاب در خارج از کشور کنسرت‌هایی برگزار کرد. پس از آن تا دهۀ ۱۳۹۰ چند آلبوم ماندگار منتشر کرد که آلبوم «حالا چرا» با همکاری مسعود لاهیجی و مجید درخشانی در جشنواره «موسیقی ما» جایزۀ بهترین آلبوم موسیقی سنتی سال را نصیب او کرد.

sazandegi

پست های مرتبط

اقتباسی هوشمندانه

نگاهی به سریال بامداد خمار ساخته نرگس آبیار با پخش سریال «بامداد…

مسئولیت ایرانی بودن

نگاهی به روایت ژاله آموزگار از وطن‌دوستی و هویت ایرانی در هشتادوششمین…

شروین مجاز شد

اولین آلبوم رسمی شروین حاجی‌پور منتشر می‌شود نخستین آلبوم رسمی شروین حاجی‌پور،…

۱۲ آذر ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید