درباره حسین خیراندیش، پدر قلابی طب سنتی و فرار او

نامیکه سالها در تیتراژ برنامههای پربیننده صداوسیما بهعنوان «پدر طب سنتی ایران» حک شده بود، نه در استودیوهای پرزرقوبرق جامجم که در فهرست تعقیب پلیس آگاهی و لیست جلب سیار قوه قضائیه قرار گرفته است. خبر کوتاه اما تکاندهنده بود: «حکم جلب سیار حسین خیراندیش صادر شد».
ظهور از غبار؛ وقتی تخصص به حاشیه رفت
ماجرای حسین خیراندیش به اواخر دهه ۸۰ بازمیگردد؛ درست در سالهایی که ساختارهای کارشناسی در مدیریت کلان کشور تضعیف شده بود و شعارهای عوامگرایانه سکه رایج بازار سیاست بود، خیراندیش با ریشی انبوه، کلامی آرام و تکیه بر مفاهیم سنتی و مذهبی، خود را بهعنوان منجی سلامت ایرانیان معرفی کرد. او تنها یک عطار نبود؛ او یک «استراتژیست رسانهای» بود که فهمید برای ماندگاری باید تریبونهای رسمی را تسخیر کند. صداوسیمای جمهوری اسلامی در یک خطای استراتژیک و تاریخی، فرش قرمزی برای او پهن کرد که ۱۷ سال جمعشدنی نبود. او در برنامههایی چون «صبحانه ایرانی» و دهها ویژهبرنامه دیگر بدون حضور حتی یک منتقد یا پزشک متخصص، رادیکالترین ادعاها را علیه مبانی پزشکی مدرن مطرح کرد. او با نفی واکسیناسیون، فیزیولوژی و جراحیهای حیاتی، «فصد» و «حجامت» را درمان قطعی هر دردی، از میگرن تا سرطان و ضایعات نخاعی، معرفی میکرد. این حضور مستمر به او «مشروعیت» بخشید؛ مشروعیتی که بعدها ابزار اصلی او برای راهاندازی یک مجموعه آموزشی که حالا مشخص شده کاملاً کلاهبرداری است.
پروژه مخیتار؛ دانشگاهی بر فراز ابرها
در سال ۱۳۸۹ زمانی که هزاران جوان پشت سدهای بلند کنکور پزشکی مانده بودند، پیامکهایی با وعده «پزشکی بدون کنکور در شعبه ایران دانشگاه ارمنستان» ارسال شد. حسین خیراندیش با بهرهگیری از همان اعتبار تلویزیونی، مؤسسهای را تحتعنوان «دانشکده علمی- تحقیقاتی طب سنتی و مکمل شعبه ایران» (منتسب به دانشگاه مخیتار گوش ارمنستان) در غرب تهران راهاندازی کرد. ساختمان این مرکز با ظاهری کاملاً آکادمیک، تابلوهای اداری فریبنده و صدور کارتهای دانشجویی به زبان ارمنی چنان فضایی ساخته بود که کوچکترین شکی در دل داوطلبان ایجاد نمیشد. حتی برای عادیسازی این جعل بزرگ، برخی واحدهای عملی در فضاهای اجارهای دانشگاههای معتبری چون شهید بهشتی برگزار میشد. گزارشهای پرونده نشان میدهد که متهم برای ثبتنام اولیه ۱۰۷۰ دلار دریافت کرده و در طول تحصیل، مبالغ سنگینی بین ۵ تا ۱۱ هزار دلار از هر دانشجو اخذ کرده است. ثروتی عظیم که بهجای زیرساختهای آموزشی به حسابهای شخصی واریز شد.
فرو ریختن کاخ آمال؛ از تهران تا ایروان
تراژدی در سال ۱۳۹۴ عریان شد؛ زمانی که نخستین فارغالتحصیلان این مرکز با مدارک خود به سفارت ارمنستان مراجعه کردند تا برای ادامه تحصیل یا معادلسازی اقدام کنند. پاسخ سفارت صریح بود: «این مدارک جعلی است و چنین شعبهای وجود خارجی ندارد». استعلامهای بعدی از دانشگاه بینالمللی ارمنی- روسی «مخیتار گوش» نیز تأیید کرد که آنها هرگز در ایران فعالیت آموزشی نداشتهاند. در آذرماه همان سال، دبیر شورای گسترش دانشگاههای علوم پزشکی رسماً اعلام کرد که این مؤسسه هیچگونه مجوزی ندارد. با این حال، نکته حیرتانگیز اینجاست که بهرغم شکایت شاکیان از سال ۱۳۹۵ متهم با تکیه بر لابیهای قدرتمند خود، پرونده را سالها در پیچوخمهای قضایی معطل نگاه داشت. او حتی در این مدت نهتنها محدود نشد بلکه بهعنوان «چهره ماندگار طب سنتی» در محافل رسمی تجلیل شد و با نهادهایی چون آستان امامزاده عینعلی و زینعلی قراردادهای درمانی امضا کرد.
مصونیت نانوشته
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی تند بهدرستی اشاره میکند که خیراندیش یک «فرد» نیست بلکه محصول یک «فرآیند» است. او با تعریف خود در قالب خانواده شهدا و انتساب خود به مقامات ارشد، حصاری از مصونیت به دور خود کشیده بود. در انتخابات ۱۴۰۳ او به جای موضعگیری علمی رسماً در ستاد نامزد رقیب مسعود پزشکیان فعال شد و با استفاده از احساسات مذهبی و انقلابی، سعی کرد وزن سیاسی خود را به رخ بکشد. چگونه ممکن است فردی با دهها شکایت مداخله در امر پزشکی همچنان میهمان ثابت رسانه ملی باشد؟
تکرار تاریخ؛ از روازاده تا خیراندیش
پرونده خیراندیش، نسخه پیچیدهتر و آکادمیکزدهتر پرونده «حسین روازاده» است. روازاده که پیشتر با ادعاهای شاذ درباره واکسن و نمک شناخته میشد، در نهایت با محرومیت دائم از طبابت روبهرو شد. اما خیراندیش خطرناکتر عمل کرد؛ او به جای عطاری، «نهادسازی» کرد. او نسلی از جوانان را تربیت کرد که اکنون با همان تفکرات ضدعلمی و با مدارک فاقد اعتبار در مطبهای زیرزمینی مشغول بازی با جان مردم هستند. این «تکثیر خرافه» بزرگترین جنایت او علیه نظام سلامت ایران است.
واکاوی حقوقی و احکام صادره
بررسیهای حقوقی نشان میدهد که پرونده وی از سال ۱۳۹۵ با فراز و نشیبهای عجیبی روبهرو بوده است. درحالی که ابتدا حکم برائت صادر شده بود اما با پیگیری مستمر شاکیان و شفاف شدن ابعاد کلاهبرداری ارزی در مهرماه ۱۴۰۰ دادگاه بدوی او را به حبس، رد مال و جریمه نقدی محکوم کرد. این حکم در خرداد ۱۴۰۳ در دادگاه تجدیدنظر استان تهران تأیید شد. طبق رأی قطعی، فعالیتهای خیراندیش و شرکای او (ازجمله دخترش) مصداق بارز کلاهبرداری از طریق تأسیس مؤسسه غیرقانونی و فریب مردم به داشتن اختیارات واهی تشخیص داده شد. اما از زمان قطعی شدن حکم تا صدور جلب سیار در دی ماه امسال وقفه طولانی رخ داد که شائبههای زیادی را برانگیخت. اکنون با متواری شدن وی، پرونده وارد فاز جدیدی از تعقیب بینالمللی و انتظامی شده است.
هشدار نظام پزشکی و مخاطرات درمانی
سازمان نظام پزشکی در هشدارهایی مکرر اعلام کرده است که حسین خیراندیش هرگز دارای شماره نظام پزشکی یا تخصص مورد تأیید وزارت بهداشت نبوده است. محمد میرخانی، از مسئولان نظام پزشکی، هشدار داده است که ۱۵۰ دانشجوی این مرکز اکنون در وضعیتی بلاتکلیف و خطرناک قرار دارند. برخی از این افراد با تصور اینکه «پزشک» شدهاند اقدام به تجویز دارو و مداخلات جراحی (فصد و حجامت عمیق) میکنند که میتواند منجر به مرگ یا آسیبهای جبرانناپذیر به بیماران شود. نظام پزشکی تأکید دارد که «طب ایرانی» یک رشته دانشگاهی معتبر است که فقط پزشکان عمومی پس از طی دوره تخصصی (PhD) مجاز به فعالیت در آن هستند و افرادی مانند خیراندیش با لکهدار کردن نام این طب، بزرگترین ضربه را به میراث ملی کشور زدهاند.

