بررسی پارهکردن کتابهای درسی در پایان سال
گروه اجتماعی: این روزها، ویدئویی در شبکههای اجتماعی بهسرعت پخش شده است که دانشآموزان یک مدرسه پسرانه را در حال پاره کردن کتابهای درسی نشان میدهد؛ تصویری که واکنشهای متعددی را در جامعه بههمراه داشته و پرسشهای مهمی را درباره وضعیت نظام آموزشی ایران مطرح کرده است.
در نگاه نخست، این رفتار بسیار غیرمعمول و تاملبرانگیز بهنظر میرسد؛ اقدامی که در هیچ نظام آموزشی پیشرفته و مدرنی بهعنوان شیوه اعتراض یا بیان نارضایتی رایج نیست. در کشورهای مختلف جهان، دانشآموزان اگر ناراضی باشند، بهطور معمول، بهشکل اعتراضات مدنی، گفتوگو با مسئولان یا اعتصابات صنفی اعتراض میکنند اما تخریب فیزیکی منابع آموزشی و کتابهای درسی، نشانهای از عمق بحران و بیاعتمادی به نظام آموزشی است.
هرچند اعتراضات دانشآموزی به دلایل مختلف در دنیا مشاهده میشود اما آنچه این روزها در ایران میبینیم، نمایانگر یک خشم تلنبار شده و نارضایتی گسترده است که از فشارهای سنگین تحصیلی، ناکارآمدی روشهای آموزشی و مشکلات ساختاری نشات میگیرد. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، تاکید بر توسعه مهارتهای تفکر انتقادی، خلاقیت و یادگیری کاربردی است اما نظام آموزشی ما همچنان بهشدت بر حفظیات، نمره و رقابت بیش از اندازه تاکید دارد.
گزارشها و تحقیقات میدانی بهروشنی نشان میدهند که دانشآموزان در ایران با حجم بسیار بالای درسها و فشار امتحانات، احساس بیانگیزگی و افسردگی میکنند. محتوای کتابها بیشتر تکراری، غیرجذاب و دور از واقعیتهای روزمره دانشآموزان است. این موضوع همراه با فضای خشک مدارس، ضعف امکانات و کمبود برنامههای متنوع آموزشی و تفریحی، سلامت روانی و انگیزه تحصیلی دانشآموزان را بهشدت تحتتاثیر قرار داده است.
از سوی دیگر، بحران اقتصادی و معیشتی خانوادهها، دسترسی نابرابر به امکانات آموزشی و نبود حمایتهای روانی بر شدت این مشکل افزوده است؛ بهگونهای که در مواردی مشاهده میشود خانوادهها برای حفظ حداقل استاندارد زندگی، ناچار به کوچکسازی محل سکونت یا مهاجرت به مناطق کمبرخوردار میشوند؛ این فشارهای اجتماعی نیز به فضای آموزشی سرایت کرده است.
بیانگیزگی و نارضایتی دانشآموزان اگر بهدرستی مدیریت نشود، پیامدهایی بسیار خطرناک بهدنبال دارد؛ از افت کیفیت آموزش گرفته تا افزایش نرخ ترک تحصیل و آسیبهای روانی و اجتماعی گستردهتر. آموزشوپرورش بهعنوان نهادی که نقش کلیدی در تربیت نیروی انسانی آینده کشور دارد، در این وضعیت با چالشی جدی مواجه شده است.
کارشناسان حوزه آموزش بر لزوم اصلاحات اساسی در ساختار آموزشی تاکید دارند. بهاعتقاد آنها، کاهش بار درسی حفظی و تاکید بر آموزش مهارتهای عملی و تفکر انتقادی، ارتقای کیفیت معلمان و استفاده از روشهای نوین تدریس، توسعه برنامههای حمایت روانی و اجتماعی برای دانشآموزان، افزایش مشارکت خانواده و جامعه در فرآیندهای آموزشی، بهبود فضای فیزیکی مدارس و افزودن امکانات رفاهی و تفریحی و اصلاح سیاستهای کلان اقتصادی و اجتماعی که بر معیشت خانوادهها تاثیر مستقیم دارد، میتواند تا اندازه زیادی به کاهش این رفتارها کمک کند.
تصویر دانشآموزانی که کتابهای درسی را پاره میکنند، بیش از آنکه فقط یک رفتار نابهنجار باشد، نشاندهنده یک بحران عمیق در نظام آموزشی و اجتماعی کشور است؛ این مساله، زنگ خطری است که نباید نادیده گرفته شود. آموزشوپرورش باید بهعنوان محور توسعه و رشد با یک بازنگری جدی و همهجانبه، بهسمت ایجاد نظامی پویا، متناسب با نیازهای نسل جدید حرکت کند. در غیر این صورت باید منتظر تبعات سنگینتر اجتماعی و فرهنگی این بحران باشیم؛ بحرانی که تنها با اراده جدی دولت و همراهی همه بخشهای جامعه قابل حل است. مدرسه باید جایی باشد که دانشآموزان در آن رشد کنند، شاد باشند و آیندهای امیدوارانه بسازند، نه مکانی که نماد بیزاری و ناامیدی آنها باشد.