رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > سیاست : توافق‌گرایی منطقه‌ای

توافق‌گرایی منطقه‌ای

به بهانه سخنرانی رئیس‌جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل
به قلم؛ نادر صدیقی؛ روزنامه‌نگار

 

دلم می‌خواست نطق سازمان ملل پزشکیان چیزی باشد در امتداد همان منطقه‌گرایی که در عراق، در بصره و دانشگاه به گفتمان درآورد و در نخستین کنفرانس خبری بسط داد. می‌ترسم گفتمان‌محوری او درخصوص امکان، تکرار تجربه اتحادیه اروپا در جغرافیای اسلامی، به محاصره انبوه خطابت‌های بی‌روح وزارت‌خارجه‌ای و متن‌خوانی‌های تشریفاتی درآید و به این ترتیب، پیام اصلی ایران خطاب به منطقه و جهان ناگفته و ناشنیده ماند. سمت‌گیری پزشکیان به سوی یک منطقه آکنده از صلح و سرشار از مناسبات فرهنگی و تجاری و گردشگری از یک انسجام اندیشگی برخوردار است و اگر قرار باشد، سخن او از خلال آرایش‌های زبان دیپلماتیک تبدیل به یک نطق مکتوب شود باید این کار دقیقاً در امتداد هسته مرکزی گفتمان او صورت پذیرد. به عبارت دیگر، وضوح گفتاری او در تعامل منطقه‌ای و تعامل جهانی نباید به محاق درک سنتی و رایج از دیپلماسی برود. پزشکیان خیلی رک و عاری از پیرایه‌های زبان‌آوری دیپلماتیک نشان داد: مناسبات برادرانه با آمریکا ممکن است به ‌شرط آنکه آنها مقدمتاً و قبل از هر چیز «برادری‌شان را اثبات کنند»، یعنی آنکه «حق‌وحقوق ایران را رعایت کنند». می‌دانیم که به قول ظریف اعتیاد دیرینه آمریکا به تحریم و به تبعیت از لابی اسرائیل بزرگ‌ترین مانع تحقق آرمان پیش‌گفته است. پس باید ابتدا خودمان را تقویت کنیم و در امتداد وفاق‌آفرینی داخلی، خط وفاق را به توافق‌گرایی منطقه‌ای متصل کنیم. در این مرحله پزشکیان می‌تواند نه‌تنها در جایگاه ریاست‌جمهوری یک واحد ملی صلح‌طلبی ملت خود را به صدا درآورد بلکه در کنار دیگر همسایگان سخنگوی یک واحد فراملی نیز باشد. پیش‌تر در مرداد ۹۳ در ضرورت ایجاد توازن میان اعتمادسازی هسته‌ای و صلح‌سازی منطقه نوشته بودم: «آتش‌افروزی صهیونیستی بر آسمان سیاست و زمین زیست مسلمین، آتش تنازعات قومی و فرقه‌ای از سومالی و سوریه تا عراق و افغانستان دست‌کم تا یک دهه آینده دست از سر ساکنین این حوزه وسیع از جغرافیای اسلام بر نخواهد داشت بنابراین باید پاسخ مساله را در همان سطحی از کلیت انتشار داد که این تنازعات در آن عمل می‌کنند. به عبارت دیگر، تمرکز هسته‌ای و کانونی حول یک موضوع خاص به‌رغم همه اولویت انکارناپذیر خود نمی‌تواند جانشین مساله حیاتی صلح و جنگ باشد. به تعبیر روشن‌تر، هر گام اعتمادسازی هسته‌ای در ژنو، وین و نیویورک باید با یک گام (و بلکه ۱۰۰ گام) صلح‌سازی در کابل، دمشق، بغداد، قاهره و تریپولی همراه شود. به این ترتیب درحالی‌ که دشمن صهیونیستی می‌کوشد، انرژی هسته‌ای را به امری انرژی‌گیر بدل کرده و مانع انرژی‌گذاری ایران در عرصه صلح‌سازی و تنش‌زدایی منطقه‌ای شود باید از خلال توسعه همکاری‌های منطقه حول صلح‌سازی و تنش‌زدایی از عرصه مناسبات مذاهب اسلامی، یک سینرژی و هم‌افزایی مثبت در سطح امت آفرید (صدیقی،شهروند،۱۱ مرداد ۹۳).
متاسفانه در آن دوران گام‌های اعتمادسازی هسته‌ای همگام با منطقه‌گرایی پیش نرفت و از سوی دیگر، پویایی پدیده‌‌های منفی تحریک ‌شده توسط صهیونیسم، سرانجام بر سرعت اعتمادسازی هسته‌ای غلبه کرد. چه خوب که این ‌بار پزشکیان با در نظر گرفتن تجربه سال‌های مذکور اندکی پس از راهپیمایی باشکوه و صلح‌آفرین اربعین حول مقال مشترک حسینی، نخستین گام‌های خود را در امتداد خط مهاباد- شلمچه یا شلمچه-بصره-بغداد بر زمین آشنای منطقه کوبید و راه برادری اسلامی را هموار کرد. این یک سفر «خارجی» در مفهوم مرزبندی شده آن نبود، یک زیارت بود و پل‌سازی بر فراز مرزهای تحمیلی. در این راستا، پزشکیان همان است که منطقه تفرقه زده ما سخت نیازمند آن بود.

آنجا که اشکال گوناگون ناسیونال فاشیسم ایران- شاهی تاریخ را بو می‌کشند تا خون‌های خشکیده تنازعی خفته در تاریکی غارهای هزاره‌های تاریخی را احیا کنند، پزشکیان در زیر مرزبندی‌های استعماری و تفرقه‌افکنانه، احیای یک وحدت فرهنگی از دست رفته را می‌جوید. او احیای خویشاوندی‌های نهان و مشترکات فرهنگی و تبدیل همان سرمایه تاریخی فرهنگی به اشکال نوین سرمایه مادی، تجاری و سیاحتی در دستور کار نهاده و می‌گوید، ما با ترکیه «یکی بودیم» و آن «خط» که میان ما دو همسایه ترسیم شده نباید مانع خویشاوندی فراخطی و فرامرزی شود. از این لحاظ پزشکیان عطر یاد مطهری را دارد که با اشاره به زادگاه فریمانی و خراسانی خود، افغانستان را «افغانستان خودمان» می‌دانست و کمی هم رویای من است که نوروز ۹۳ نوشته بودم: «چه چیزی تعبیر «افغانستان خودمان» را به صرف فریمانی و خراسانی بودن به سهولت بر زبان مطهری جاری می‌کرد و آیا امروزه در دورانی که ما مناطق «افغان ممنوع» داریم یا «افغانی نبودن» به زبانی تازه برای متمایز کردن «ما»ی آریایی از «آنها» بدل شده، می‌توان به‌‌ همان سهولت افغانستان را خودمانی دانست؟ مطهری در دورانی این سخن را می‌گفت که مرزبندی‌های کنونی وجود نداشت، خطی که چند ژنرال انگلیسی در دوران استعمار کشیده و هویتی متمایز به افغانستان یا بین‌النهرین و آن ‌سو و این ‌سوی نیل و ماورالنهر می‌بخشید از ذهن او نمی‌گذشت و جغرافیای اندیشه‌اش را مساحی نمی‌کرد».
آیا صراحت و صمیمت گفتاری پزشکیان در نیویورک توسط منظومه زبان‌آوری دیپلماتیک و وزارت‌خارجه‌ای تراش خواهد خورد تا به قالب «به لحاظ دیپلماتیک درست‌» درآید؟ آنچه که پزشکیان در مناظره‌های تلویزیونی گفت، با آن چیزی که در عراق سپس در کنفرانس خبری به گفتمانی روشن و صریح درآورد از یک وحدت اندیشگی برخوردار است. او در پاسخ به خیالواره جهانی از جهش به سوی ناکجاآباد ناممکن به سادگی پرسید: «می‌خواهی با قفس پرواز کنی؟!» پزشکیان در مقابل، ادعای متواضعانه‌تری را مطرح کرد و نشان داد که به جای ادعای وهم‌آمیز «نوآغازی» و«ریست کردن» برنامه‌های موجود باید از همین سند چشم‌انداز آغاز کرد و از خود پرسید، چرا منویات تصریح شده در آن سند تاکنون اجرایی نشده است؟ او در گام بعدی در نخستین سفر خارجی و در نخستین کنفرانس مطبوعاتی نشان داد که خودآگاهی عمیقی در قبال الزامات عملیاتی شدن سند چشم‌انداز دارد: سند چشم‌انداز ایران برای عملیاتی شدن در داخل، نیاز به رفع اختلافات داخلی دارد و در سطح منطقه‌ای نیز نیازمند یک محیط عملیاتی مناسب، یعنی یک منطقه سمت‌گیری شده به سوی صلح و مناسبات برادرانه فرهنگی و اقتصادی و تجاری و گردش‌گرانه است. به تعبیر دیگر به بیانی که من آن را خوش‌تر می‌دارم: یک ایران آشتی‌یافته با خود می‌تواند، کانون و الگوی آشتی منطقه‌ای باشد و در امتداد همین مسیر به سوی تعامل جهانی سمت‌گیری کند.
پزشکیان چشم‌انداز یک منطقه‌گرایی مشابه با اتحادیه اروپا در جغرافیای اسلام را ممکن می‌داند.
«‌این تصور همواره در ذهن بنده بود که چرا رفتار ما مسلمانان با یکدیگر نباید به‌گونه‌ای باشد که دیگران حسرت ما را بخورند و بگویند، ببینید اینها چقدر با هم خوب برخورد می‌کنند، چقدر اینها با هم خوب‌اند؟»
مگر رسول خدا‌(ص) نفرمود که همه شما مسلمانان و نه ‌فقط مومنان با یکدیگر برادرید؟‌ چرا کشورهای اسلامی باید با هم‌ مرز داشته باشند؟ حالا مرز داشته باشیم، آنها حکومت خودشان را دارند، سرزمین خودشان را دارند و اقتدار خود را دارند و ما هم سرزمین و حکومت و اقتدار خود را داریم اما چرا نتواند یکی که در پاکستانه، در افغانستانه، در ترکمنستانه، در ایرانه، در عراقه، راحت از اینجا سوار قطار بشود برود مثلاً نجف، برود مدینه، برود مکه، برود استانبول و بعد آنها نتوانند بیایند اینجا، بروند مشهد، بروند شیراز، این طرف کشورهای دیگه‌ای که هست، افغانستان، پاکستان؟
وقتی ما توانستیم با همدیگر راحت رفت‌وآمد کنیم، یعنی امنیت همدیگر را حفظ کردیم، یعنی اقتصاد و فرهنگمان را توسعه دادیم، یعنی بازار را رونق دادیم، یعنی یک جمعیتی شدیم با هم، نگاه و زبان مشترک پیدا کردیم و در ضمن (در پیامد این همگرایی منطقه‌ای) یک قدرت بزرگ در منطقه پیدا کردیم، آنها شدند قدرت، خب ما هم می‌شویم ید واحده در مقابل آن کسانی که بخواهند علیه ما اقدامی کنند و حق‌وحقوق ما مسلمان‌ها را نادیده بگیرند.
این چیزی است که به تصور من می‌توانیم برویم به طرفش، می‌توانیم ارتباط بین خودمان را قشنگ تسهیل کنیم. آنها می‌توانند بیایند بازار ما و ما می‌توانیم برویم در بازار آنها، در دانشگاه و مراکز ما و ما می‌توانیم با هم به صورت مشترک سرمایه‌گذاری کنیم. جنگ و دعوا را بزاریم کنار، طمع در همدیگر را بزاریم کنار، دست‌به‌دست هم بدهیم، مشکل همدیگر را حل کنیم».
این یعنی آنکه بدون حتی یک وجب تغییر مرزی می‌توان و باید مرزها را به تورهای شفاف یک تسابق منطقه حول توسعه‌گرایی برادرانه تبدیل کرد.
پزشکیان به این ترتیب درکی دموکراتیک از مفهوم امت بودن به دست داد: امت چنانچه مطهری در سلسله دروس سال‌های ۵۵ تا شهادت، ذیل عنوان «جامعه و تاریخ در قرآن» بدان همت گماشت، نزدیک‌ترین کلمه به جامعه درز مفهوم امروزی آن است. از طریق بازگشت به جامعه است که می‌توان وفاق داخلی را یک گام کیفی به جلو برد و از یک واحد بزرگ‌تر به نام جامعه ملل مسلمان حول صلح و رفاه منطقه‌ای سخن گفت. جماعت ایران- شاهی و اشکال دیگر ناسیونالیسم متخذ از شرق‌شناسی استعماری در ایام اخیر، نوعی تقابل کاذب میان ملت بودن و امت بودن جعل کرده و در شرایطی که عملاً یک امت صهیونیستی-اوانجلیستی کل منطقه ما را تهدید می‌کند، سعی در قطبی‌سازی مولفه‌های قومیتی کشور و خویشاوندی‌های زبانی و فرهنگی ماورای مرزی را دارند. آنها در نفی انعقاد یک توافق اجتماعی در داخل و توافق‌گرایی در سطح منطقه‌ای عملاً از شعار استعماری «قراردادگرایی صهیونیستی-اوانجلیستی آری، قراردادگرایی محمدی حول صلح و رفاه مسلمین هرگز» تبعیت می‌کنند.
پزشکیان در قبال الزامات داخلی منطقه‌گرایی حول صلح و رفاه و گردشگری و تجارت، درکی روشن به نمایش نهاده و می‌گوید:
«اگر ما بتوانیم در قدم اول در داخل مشکل خودمان را حل کنیم، یعنی این اختلافات را بگذاریم کنار، اعتماد و اطمینان ایجاد کنیم برای سرمایه‌گذاران، تولیدکنندگان، برای نخبگان، دانشگاهیان، نوآوران، بستر را برای کار اینها آماده کنیم از طرف دیگر، اگر بتوانیم با دنیا نگاهمان را تغییر بدهیم، مساله اف‌ای‌تی‌اف را مساله برجام یا هرگونه ارتباط با دنیا را اصلاح کنیم، اشتغال و سرمایه‌گذاری در کشور به وجود بیاید، ما نه‌تنها خواهیم توانست معضلات را حل کنیم بلکه ایران را به آن چشم‌اندازی که مقام معظم رهبری در آن نگاهش ابلاغ فرمودند، خودمان می‌توانیم به آنجا برسانیم».

sazandegi

پست های مرتبط

جنبش ناجنبش

بررسی دانشجویان و دولت‌ها اگرچه در سال‌های اخیر جنبش دانشجویی به معنای…

۲۱ مهر ۱۴۰۳

الگوی تعیین استانداران

“امیر اقتناعی” امیر اقتناعی، عضو شورای مرکزی و معاون اجرایی و هماهنگی…

۲۱ مهر ۱۴۰۳

دیپلماسی فوری

سفر “قالیباف” به لبنان و سپس سوئیس، پس از سفرهای “پزشکیان” و…

۲۱ مهر ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید