چرا ایران سبز نمیشود؟
هر سال، همزمان با ۱۵ اسفند، میلیونها نهال در سراسر ایران کاشته میشود. رسانهها از این اقدام بهعنوان حرکتی در راستای توسعه پایدار و مقابله با بیابانزایی یاد میکنند. مسئولان دولتی و شهرداریها با دستهای خاکی و لبخندهای تبلیغاتی جلوی دوربین میایستند و نهالهایی در دل زمین میکارند. مردم نیز، با نیت خیر، در این برنامهها شرکت میکنند، اما حقیقت تلخ این است که بسیاری از این نهالها چند ماه بعد خشک میشوند. جنگلها همچنان درحال کاهشاند، بیابانها به پیشروی خود ادامه میدهند و آبهای زیرزمینی بیشتر از همیشه در خطرند. پس چرا با این حجم از درختکاری، ایران سبز نمیشود؟ طبق گزارشهای رسمی، مساحت جنگلهای ایران در دو دهه اخیر از ۹.۳ میلیون هکتار به ۱۰.۷ میلیون هکتار افزایش یافته است. اما این آمار خوشبینانه با گزارشهای داخلی همخوانی ندارد. سازمان حفاظت محیط زیست میگوید که مساحت واقعی جنگلهای پایدار کشور کمتر از ۵ میلیون هکتار است. بسیاری از آنچه بهعنوان «افزایش جنگل» مطرح میشود، در حقیقت درختکاریهای موقتی و ناپایدار است که بقای آنها تضمین نشده است. از سوی دیگر، ایران بیش از ۸۴ میلیون هکتار مرتع دارد که ۶۳ درصد از مساحت کشور را تشکیل میدهد. اما در سالهای اخیر، به دلیل تغییرات اقلیمی، چرای بیرویه دام و سیاستهای نادرست مدیریتی، مساحت مراتع کاهش چشمگیری داشته است. در چنین شرایطی، کاشت نهال بدون در نظر گرفتن منابع آبی و شرایط اقلیمی، تنها اقدامی مقطعی و ناکارآمد خواهد بود.
چالشهای اساسی در درختکاری ایران
در بسیاری از پروژههای درختکاری، گونههایی کاشته میشوند که هیچ سنخیتی با زیستبوم ایران ندارند. کاج تهران، سرو نقرهای، کهور آمریکایی و توت چینی ازجمله درختانی هستند که در شهرها و مراتع کاشته شدهاند، اما اثرات مخربی بر محیط زیست داشتهاند. بهعنوان مثال، کهور آمریکایی در خوزستان بهشدت مهاجم است، آبهای زیرزمینی را میبلعد و مانع رشد گونههای بومی میشود. همچنین ایران با میانگین بارندگی سالانه ۲۵۰ میلیمتر، جزو کشورهای کمآب جهان محسوب میشود. در چنین شرایطی، آبیاری میلیونها نهال تازه کاشته شده چالش بزرگی است. بسیاری از درختانی که در روز درختکاری کاشته میشوند، تنها چند هفته بعد خشک میشوند، زیرا منابع آبی برای نگهداری از آنها وجود ندارد. پروژههای درختکاری باید براساس ظرفیتهای آبی مناطق برنامهریزی شوند، نه صرفاً براساس نمایشهای تبلیغاتی. به اضافه اینکه کاشت درخت، نقطه آغاز است، اما نگهداری از آن مهمتر است. در بسیاری از موارد، نهالهایی که در روز درختکاری کاشته میشوند، بعد از مراسم، رها شده و به حال خود واگذار میشوند. بدون برنامهریزی دقیق برای آبیاری، حفاظت در برابر آفات و جلوگیری از تخریب، کاشت درختان فقط هدر دادن منابع است. ایران دارای اکوسیستمهای طبیعی متنوعی است که در بسیاری از موارد، نیازی به کاشت درخت ندارد. در برخی از پروژههای جنگلکاری، پوشش گیاهی بومی مانند بوتههای مقاوم به خشکی و درختچههای طبیعی، از بین میروند تا جا برای درختان غیربومی باز شود. این اقدام، اکوسیستم را به هم میزند و میتواند منجر به افزایش فرسایش خاک و نابودی مراتع شود. بدون همکاری جوامع محلی، پروژههای درختکاری پایدار نخواهند بود. در بسیاری از موارد، این پروژهها بدون مشورت با کشاورزان، دامداران و مردم منطقه اجرا میشوند. این درحالی است که جوامع محلی، بهترین افرادی هستند که میتوانند از درختان کاشته شده محافظت کنند. آموزش و توانمندسازی آنها برای نگهداری از درختان، یکی از راهکارهای کلیدی در موفقیت این طرحهاست.
تجربه جهانی چه میگوید؟
ایران با اقلیمی خشک و نیمهخشک، در زمره کشورهایی قرار دارد که با چالشهای جدی در زمینه حفظ پوشش گیاهی و درختان مواجه است. با این حال، کشورهای دیگری با شرایط مشابه توانستهاند با اتخاذ راهکارهای موثر، به بهبود و حفظ پوشش گیاهی خود بپردازند. در ادامه، به بررسی نمونههایی از این کشورها و روشهای مورد استفاده آنها میپردازیم.
استرالیا
اقلیم و چالشها: استرالیا با داشتن مناطق وسیعی از بیابانها و اقلیم خشک، با مشکلاتی نظیر بیابانزایی و کاهش تنوع زیستی مواجه است. استرالیا به جای استفاده از گونههای غیربومی، بر کاشت گیاهان بومی که با شرایط اقلیمی سخت سازگار هستند، تمرکز کرده است. این گیاهان نیاز کمتری به آب دارند و مقاومت بیشتری در برابر شرایط سخت نشان میدهند. همچنین استفاده از سیستمهای آبیاری کارآمد و بهرهبرداری پایدار از منابع آبی، ازجمله اقدامات مهم در حفظ پوشش گیاهی استرالیا بوده است.
مراکش
مراکش با داشتن مناطق بیابانی گسترده، با مشکلات بیابانزایی و کاهش زمینهای قابل کشت مواجه است. این کشور با کاشت درختان آرگان که مقاوم به خشکی هستند، توانسته است هم پوشش گیاهی را حفظ کند و هم منبع درآمدی برای جوامع محلی ایجاد نماید. با تنظیم چرای دام و جلوگیری از چرای بیرویه، مراکش به حفظ پوشش گیاهی طبیعی کمک کرده است.
عربستان سعودی
عربستان سعودی با اقلیم بسیار خشک و بیابانی، با چالشهای جدی در زمینه حفظ پوشش گیاهی روبهرو است. این کشور عربی با اجرای پروژههای بزرگ جنگلکاری و کاشت درختان مقاوم به خشکی، عربستان سعودی در تلاش برای مقابله با بیابانزایی است. همزمان با استفاده از آبهای بازیافتی و آبشیرینکنها، این کشور منابع آبی مورد نیاز برای آبیاری را تامین میکند.
چین
چین با داشتن مناطق خشک و بیابانی، با مشکلات فرسایش خاک و بیابانزایی مواجه است. پروژه کاشت نوارهای گستردهای از درختان در حاشیه بیابان گبی ازجمله اقدامات این کشور بود، به اضافه اینکه با جلب مشارکت جوامع محلی در پروژههای جنگلکاری، چین توانسته است به موفقیتهای قابل توجهی دست یابد. در واقع بسیاری از این کشورها برنامههای گسترده درختکاری را اجرا میکنند. با این حال، تفاوت اصلی در انتخاب گونههای مناسب، مدیریت منابع آب و مشارکت جوامع محلی است که باعث موفقیت این برنامهها شده است.
راهکار درختکاری موفق!
برای آنکه ایران واقعاً سبز شود، باید رویکردهای فعلی تغییر کنند. کاشت درختانی مانند بادام کوهی، بنه، پسته وحشی و ارس که با شرایط اقلیمی ایران سازگار هستند. همچنین به جای تمرکز بر درختکاری بیهدف، باید روی حفاظت از منابع آبی و توسعه روشهای نوین آبیاری مانند آبیاری قطرهای و هیدروژلها سرمایهگذاری شود. هر پروژه درختکاری باید شامل برنامهای جامع برای نگهداری، آبیاری و محافظت از درختان باشد. مشارکت مردم در نگهداری از نهالها و ایجاد انگیزههای اقتصادی برای حفاظت از محیط زیست، میتواند تاثیر درختکاری را دوچندان کند. در واقع به جای تخریب مراتع و بوتهزارها، باید بر روی حفظ اکوسیستمهای بومی تمرکز کرد و از ورود گونههای غیربومی پرهیز کرد.
آیا کاشت یک میلیارد درخت، ایران را سبز میکند؟
در دولت گذشته طرح کاشت یک میلیارد درخت بهعنوان راهکاری برای مقابله با بیابانزایی مطرح شد. این طرح در نگاه اول، اقدامی تحسینبرانگیز به نظر میرسید، اما در نهایت از آنجایی که بدون برنامهریزی دقیق اجرا شد، نتیجه قابل لمسی نداشت. درختکاری گسترده بدون تامین آب، بدون انتخاب گونههای مناسب و بدون مشارکت مردم، تنها اتلاف منابع خواهد بود. درختکاری، اگر به درستی انجام شود، میتواند راهی موثر برای مقابله با بیابانزایی باشد. اما کاشت نمایشی نهالها، بدون برنامهریزی برای نگهداری آنها، نتیجهای جز هدر دادن منابع ندارد. ایران برای سبز شدن، به برنامهای جامع و علمی نیاز دارد که براساس ظرفیتهای بومی و اقلیمی کشور تدوین شده باشد. سبز شدن ایران با اقدامات علمی، سیاستگذاری درست و مدیریت پایدار منابع ممکن خواهد شد، نه با نمایشهای تبلیغاتی و درختکاریهای بیبرنامه.