گذشته چگونه آینده بورس را تحت تاثیر قرار میدهد؟
تجربیات تلخ گذشته، کابوس روزهای بهاری بورس تهران شده است. کم پیش میآید که سهامداری ریسک کند و برای حضور بلندمدت در بازار برنامه داشته باشد. هیچکس قادر به برنامهریزی در این بازار نیست و تصمیمهای بلندمدت و حتی کوتاهمدت با ریسک بسیار زیادی همراه است. همه اینها به خاطر درجه بالای نااطمینانی در این بازار است. بورس تهران در سالهای اخیر با چالشها و تحولات قابل توجهی روبهرو بوده است. درحالی که در برخی مقاطع، بورس شاهد رشدهای چشمگیر بوده، نوسانهای شدید و تغییرات ناگهانی در قیمتها، بهویژه در سالهای اخیر باعث شدهاند که بسیاری از سرمایهگذاران با احتیاط بیشتری وارد این بازار شوند. این نوسانها نهتنها سرمایهگذاران را به تردید واداشته، بلکه سبب کاهش اعتماد عمومی به عملکرد بازار نیز شده است. در نتیجه، بخش عمدهای از سرمایهگذاران به اخبار مثبت و رشدهای کوتاهمدت شک و تردید دارند.
یکی از عواملی که در کاهش اعتماد به بازار نقش دارد، تجربههای منفی در سالهای گذشته است. ریزش شاخص بورس و زیانهای سنگین سرمایهگذاران در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۲ به طور عمده به عدم پایداری رشد بازار اشاره دارد. علاوه بر این مشکلات ساختاری در اقتصاد ایران مانند تورم بالای مواد اولیه، نوسانهای ارزی، تحریمها و قوانین محدودکننده همواره بر بازار تاثیر گذاشتهاند. این مسائل باعث شده که بسیاری از سرمایهگذاران به پایداری رشد بازار مشکوک باشند. آیا رشد فعلی بورس تهران ناپایدار است؟
در حقیقت رشدهای ظاهری و کوتاهمدت در بورس ایران غالباً در پسزمینه عواملی همچون تورم و نوسانهای نرخ ارز قرار دارند و بازدهی حقیقی این بازار را کاهش دادهاند. تجارب منفی سرمایهگذاران در این سالها باعث شده که اقبال به بازار سرمایه کاهش یابد. سرمایهگذاران دیگر بهسادگی به اخبار مثبت و بهبودهای کوتاهمدت پاسخ نمیدهند، بلکه تمایل دارند در برابر این اخبار محتاطانه عمل کنند.
با توجه به تنشهای سیاسی موجود و عدم اطمینان اقتصادی، اهمیت زیادی دارد که شرایط کلی بازار سرمایه به دقت سنجیده شود. در شرایطی که بحرانها و نوسانات شدید همچنان بر بازار سهام ایران تاثیرگذار هستند، سرمایهگذاران نیاز دارند که از وضعیت فعلی بازار به طور دقیق آگاهی پیدا کنند تا بتوانند تصمیمات بهتری بگیرند.
گذشته چگونه بر آینده اثر میگذارد؟
گذشته بازار سهام و اوراق بهادار ایران، بهویژه بورس تهران، تاثیر عمیقی بر انتظارات، رفتار سرمایهگذاران و روند آتی این بازار دارد. تجربههای تاریخی، بهویژه دورههای رشد و ریزش شدید، همراه با چالشهای ساختاری اقتصاد ایران، اعتماد عمومی و پایداری بازار را تحت تاثیر قرار داده و مسیر آینده بورس را شکل میدهد. این گزارش به بررسی چگونگی تاثیر گذشته بر آینده بورس تهران، با تمرکز بر عوامل کلیدی و روندهای محتمل، میپردازد.
بورس تهران در سالهای اخیر شاهد نوسانهای قابل توجهی بوده است. دورههای رشد چشمگیر، مانند سال ۱۳۹۹، که شاخص کل بورس به دلیل هجوم سرمایهگذاران خرد و سیاستهای تشویقی دولت به اوج رسید، با ریزشهای سنگین و زیانهای گسترده همراه شد. این ریزش، که در نیمه دوم ۱۳۹۹ آغاز شد و تا سال ۱۴۰۲ ادامه یافت، اعتماد بسیاری از سرمایهگذاران را خدشهدار کرد. سرمایهگذاران خرد، که اغلب بدون دانش کافی و تحت تاثیر هیجانات وارد بازار شده بودند، با زیانهای سنگین مواجه شدند. این تجربه منفی، همراه با ریزشهای بعدی، بهویژه در سال ۱۴۰۲، تردید نسبت به پایداری رشدهای کوتاهمدت را تقویت کرده است. در نتیجه، سرمایهگذاران اکنون با احتیاط بیشتری عمل کرده و به اخبار مثبت یا رشدهای مقطعی با شکوتردید مینگرند.
یکی از عوامل اصلی تاثیرگذار بر این بیاعتمادی، مشکلات ساختاری اقتصاد ایران است. تورم بالا، که هزینههای تولید و قیمت مواد اولیه را افزایش میدهد، سودآوری شرکتهای بورسی را تحت فشار قرار داده است. نوسانهای ارزی، بهعنوان یکی دیگر از چالشهای کلیدی، نهتنها هزینههای وارداتی شرکتها را افزایش میدهد، بلکه انتظارات تورمی را تشدید کرده و تقاضای سفتهبازی در بازارهای موازی مانند ارز و طلا را تقویت میکند. تحریمهای بینالمللی نیز دسترسی شرکتها به بازارهای جهانی، فناوریهای پیشرفته و سرمایهگذاری خارجی را محدود کرده و ریسکهای عملیاتی را افزایش داده است. علاوه بر این، قوانین محدودکننده و تغییرات مکرر سیاستهای اقتصادی، ازجمله مداخلات دستوری در قیمتگذاری یا تخصیص منابع، فضای کسبوکار را غیرقابل پیشبینی کرده و مانع برنامهریزی بلندمدت شرکتها و سرمایهگذاران شده است.
تجربههای گذشته نشان میدهد که رشدهای ناپایدار بورس تهران اغلب نتیجه سیاستهای کوتاهمدت یا هیجانات مقطعی بوده است. برای مثال، در سال ۱۳۹۹، تزریق نقدینگی گسترده و تشویق عمومی برای سرمایهگذاری در بورس، بدون پشتوانه اصلاحات ساختاری، به رشد حبابی منجر شد که با اصلاح شدید بازار فروپاشید. این الگو، همراه با نبود شفافیت کافی در عملکرد شرکتها و ضعف نظارت نهادهای ناظر، اعتماد عمومی به بازار را کاهش داده است. سرمایهگذاران اکنون به دنبال نشانههای پایداری در رشد بازار هستند، اما چالشهای ساختاری و عدم اطمینان به سیاستگذاریها، تردید نسبت به تداوم رشد فعلی را تقویت میکند.
با نگاهی به آینده، گذشته بورس تهران درسهای مهمی برای پیشبینی روندها ارائه میدهد. نخست، پایداری رشد بازار به اصلاحات ساختاری در اقتصاد کلان وابسته است. کاهش تورم، ثبات ارزی و رفع یا کاهش تحریمها میتواند ریسکهای عملیاتی شرکتها را کاهش داده و سودآوری آنها را بهبود بخشد. دوم، تقویت شفافیت و نظارت در بازار سرمایه، ازجمله بهبود گزارشدهی مالی شرکتها و کاهش مداخلات دستوری، اعتماد سرمایهگذاران را بازسازی خواهد کرد. سوم، آموزش سرمایهگذاران خرد و ترویج فرهنگ سرمایهگذاری بلندمدت، از رفتارهای هیجانی و زیانهای گسترده جلوگیری میکند. در غیاب این اصلاحات، رشدهای فعلی بورس تهران ممکن است ناپایدار باقی بماند و با شوکهای داخلی یا خارجی، مانند تغییرات سیاستگذاری یا تنشهای بینالمللی، به ریزش منجر شود.
از منظر عوامل خارجی، تحولات سیاسی و دیپلماتیک، بهویژه مذاکرات با غرب و احتمال توافق پایدار با آمریکا، میتوانند تاثیر قابل توجهی بر آینده بورس داشته باشند. رفع تحریمها، دسترسی به منابع ارزی و بازارهای جهانی را تسهیل کرده و چشمانداز مثبتی برای شرکتهای صادراتی و صنایع وابسته به فناوری ایجاد میکند. با این حال، همانطور که در پاسخ به پرسش قبلی تحلیل شد، این فرصتها بدون اصلاحات داخلی، ازجمله آزادسازی اقتصاد و کاهش مداخلات دولتی، به نتایج پایدار منجر نخواهد شد.
سرمایهگذاری در بورس تهران در دو سناریو
سرمایهگذاری در بورس تهران به عوامل متعددی ازجمله تحولات سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی داخلی و خارجی بستگی دارد. توافق پایدار یا عدم توافق بین ایران و آمریکا تاثیرات عمیقی بر اقتصاد ایران و به تبع آن بورس تهران خواهد داشت. این گزارش به بررسی وضعیت بورس تهران و جذابیت سرمایهگذاری در آن تحت دو سناریو میپردازد: سناریوی اول، دستیابی ایران و آمریکا به یک توافق پایدار؛ و سناریوی دوم، عدم دستیابی به چنین توافقی. تحلیل حاضر با توجه به تجربههای تاریخی بورس تهران، چالشهای ساختاری اقتصاد ایران و روندهای محتمل، به صورت رسمی و یکپارچه ارائه میشود.
در سناریوی اول، فرض بر این است که ایران و آمریکا به توافقی پایدار دست مییابند که منجر به رفع کامل یا قابل توجه تحریمها، بازگشت ایران به نظام مالی بینالمللی و بهبود روابط تجاری و دیپلماتیک میشود. این توافق، دسترسی به منابع ارزی، بازارهای جهانی و فناوریهای پیشرفته را تسهیل کرده و چشمانداز مثبتی برای اقتصاد ایران ایجاد میکند. بورس تهران در این سناریو از چندین منظر تحت تاثیر قرار میگیرد. نخست، افزایش درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت و غیرنفتی، کسری بودجه دولت را کاهش داده و فشار بر منابع بانکی و نقدینگی را کم میکند. این امر میتواند تورم را مهار کرده و انتظارات تورمی را تعدیل کند، که بهنوبه خود ارزش پول ملی را تقویت میکند. تقویت ارزش پول ملی، هزینههای وارداتی شرکتهای بورسی را کاهش داده و سودآوری آنها را بهبود میبخشد، بهویژه در صنایعی مانند پتروشیمی، فلزات اساسی و خودروسازی که به مواد اولیه وارداتی وابستهاند. دوم، روانسازی مبادلات بانکی و پذیرش استانداردهای بینالمللی مانند FATF، هزینههای تجارت خارجی را کاهش داده و امکان جذب سرمایهگذاری خارجی در شرکتهای بورسی را فراهم میکند. این امر، بهویژه برای شرکتهای صادراتی و صنایع فناوریمحور جذاب خواهد بود. سوم، بهبود روابط خارجی، ریسکهای ژئوپلیتیکی را کاهش داده و اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی را به بازار سرمایه تقویت میکند. در نتیجه، تقاضا برای سهام افزایش یافته و شاخص کل بورس احتمالاً رشد قابل توجهی را تجربه خواهد کرد. با این حال، پایداری این رشد به اصلاحات اقتصادی داخلی بستگی دارد. اگر نظام حکمرانی، اصلاحاتی مانند آزادسازی قیمتها، کاهش مداخلات دستوری، و تقویت بخش خصوصی را اجرا کند، بورس تهران میتواند به یک بازار پویا و باثبات تبدیل شود. در غیر این صورت، رشد اولیه ممکن است به دلیل تداوم ناکارآمدیهای ساختاری، مانند تورم بالا و سیاستهای رانتی، ناپایدار باقی بماند. برای سرمایهگذاران، این سناریو فرصتهای جذابی ارائه میدهد، بهویژه در سهام شرکتهای صادراتی و صنایع وابسته به فناوری. با این حال، ریسکهای مرتبط با مقاومت گروههای ذینفع و کندی اصلاحات، همچنان باید مدنظر قرار گیرد. سرمایهگذاران خرد باید با تحلیل دقیق و تمرکز بر شرکتهای با بنیان قوی، از رفتارهای هیجانی اجتناب کنند.
در سناریوی دوم، فرض بر این است که ایران و آمریکا به توافقی پایدار دست نمییابند و تحریمها، محدودیتهای مالی، و تنشهای ژئوپلیتیکی ادامه مییابد. در این حالت، اقتصاد ایران همچنان با چالشهای ساختاری مانند تورم بالا، نوسانات ارزی، کسری بودجه مزمن و محدودیت دسترسی به بازارهای جهانی مواجه خواهد بود. بورس تهران در این سناریو تحت فشارهای متعددی قرار میگیرد. نخست، تداوم تحریمها، درآمدهای ارزی را محدود نگه داشته و کسری بودجه دولت را تشدید میکند. این امر به افزایش نقدینگی و تورم منجر شده و ارزش پول ملی را بیشتر تضعیف میکند. کاهش ارزش پول ملی، هزینههای وارداتی شرکتها را افزایش داده و حاشیه سود آنها را، بهویژه در صنایعی که به مواداولیه خارجی وابستهاند، کاهش میدهد. دوم، محدودیت در مبادلات بانکی و عدم دسترسی به فناوریهای پیشرفته، رقابتپذیری شرکتهای بورسی را تضعیف کرده و مانع جذب سرمایهگذاری خارجی میشود. سوم، تنشهای ژئوپلیتیکی و نااطمینانیهای سیاسی، ریسک سرمایهگذاری در بورس را افزایش داده و اعتماد سرمایهگذاران را کاهش میدهد. در نتیجه، بورس تهران احتمالاً با نوسانات شدید و روند کلی نزولی مواجه خواهد شد، مشابه آنچه در دورههای تشدید تحریمها در گذشته مشاهده شده است. تجربههای تاریخی، مانند ریزشهای سنگین شاخص کل در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۲، نشان میدهد که در غیاب گشایشهای خارجی و اصلاحات داخلی، بازار سرمایه بهشدت آسیبپذیر است. برای سرمایهگذاران، این سناریو جذابیت محدودی دارد. سهام شرکتهای کوچک یا صنایعی که به بازار داخلی وابستهاند ممکن است در کوتاهمدت فرصتهایی ارائه دهند، اما ریسکهای کلان، مانند شوکهای ارزی و تورم، سرمایهگذاری را پرخطر میکنند. سرمایهگذاران در این حالت باید با احتیاط عمل کرده و به دنبال داراییهای امنتر، مانند اوراق با درآمد ثابت یا سرمایهگذاری در بازارهای موازی، باشند.
در هر دو سناریو، گذشته بورس تهران درسهای مهمی برای سرمایهگذاران ارائه میدهد. تجربههای منفی، مانند ریزشهای سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۲ نشاندهنده تاثیر مخرب سیاستهای کوتاهمدت، هیجانات مقطعی و نبود اصلاحات ساختاری است. اعتماد عمومی به بازار، که به دلیل زیانهای سنگین سرمایهگذاران خرد کاهش یافته، تنها با شفافیت، نظارت قوی و اصلاحات اقتصادی بازسازی میشود. در سناریوی اول، توافق پایدار با آمریکا میتواند به رشد بورس منجر شود، اما پایداری آن به اصلاحات داخلی وابسته است. در سناریوی دوم، تداوم تحریمها و ناکارآمدیهای داخلی، بورس را در معرض بیثباتی و نزول نگه میدارد. برای سرمایهگذاران، تحلیل دقیق بنیانهای شرکتها، توجه به روندهای کلان اقتصادی و اجتناب از رفتارهای هیجانی، در هر دو سناریو حیاتی است. در جمعبندی، سناریوی اول فرصتهای سرمایهگذاری جذابی ارائه میدهد، بهویژه اگر با اصلاحات همراه باشد، درحالی که سناریوی دوم ریسکهای بالایی را به همراه دارد و نیازمند استراتژیهای محافظهکارانهتر است.