رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > سیاست : فشار به جلیلی برای کناره‌گیری

فشار به جلیلی برای کناره‌گیری

هدا احمدی، گروه سیاسی

سعید جلیلی کاندیدای جبهه پایداری و خالص‌سازان، محمدباقر قالیباف دیگر کاندیدای اصولگرا را پیمانکار خواند و گفت: «مقام ریاست‌جمهوری مقام اجرا به معنای پیمانکاری نیست. جایگاه تشخیص و تصمیم است». این سخن بلافاصله در عموم شبکه‌های اجتماعی به کنایه سعید جلیلی به محمدباقر قالیباف تعبیر شد. چه آنکه قالیباف در اولین برنامه تلویزیونی خود به کار اجرایی خود در نیروی انتظامی و شهرداری تهران پرداخت و دستاوردهای خود که به تعبیر جلیلی «پیمانکار» بود را به رخ کشید.
این جمله البته با واکنش تند هواداران قالیباف روبه‌رو شد و یک‌به‌یک به صف شدند تا جواب جلیلی را بدهند. به ‌عنوان نمونه مجید رفیعی که از فعالان رسانه‌ای تیم قالیباف بوده و هست و اکنون نیز در سازمان مناطق آزاد مشغول به کار است در پاسخ، جلیلی را «خیال‌باف» خواند و نوشت: «صاحب برنامه وقتی پشتوانه کارنامه نداشته باشد صرفاً یک خیال‌باف خواهد بود. عرصه ریاست‌جمهوری مناسب آزمایش و خطا نیست. سرنوشت یک ملت در میان است. کاش برخی کاندیداها حداقل پیمانکاری ساخت یک ساختمان سه طبقه را در رزومه‌شان داشتند». یکی از دیگر نیز در پاسخ نوشت: «آخرین کسی که تو جبهه انقلاب خواست به جای پیمانکاری نظام، همه‌ کاره نظام باشد، نتیجه‌اش شد یه ماه خونه‌نشین و …».
بدین‌ترتیب تقابل در کاندیدای اصولگرا که پایگاه‌ رای مشترکی هم ندارند اما هر دو از یک جناح هستند، آشکار شد.
از دیگر سو خبرهای رسیده به خبرنگار سازندگی حاکی است که قالیبافی‌ها و تیم او به‌ شدت فعال شده‌اند که سعید جلیلی همچون انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ که به‌‌نفع سیدابراهیم رئیسی کناره‌گیری کرد و این بار نیز به سود قالیباف کناره‌گیری کند تا راه برای قالیباف هموارتر باشد. از آن ‌سو جلیلی‌ها در پاسخ به قالیبافی‌ها گفته‌اند که این بار قالیباف کناره‌گیری کند. مانند سال ۹۶ که کنار رفت، این بار نیز کنار برود. زیرا او درحال حاضر رئیس مجلس است و ریاست یک قوه را در اختیار دارد. پس بهتر است انتخابات ریاست‌جمهوری را به جلیلی بسپارد تا او در کارزار این انتخابات به مصاف دیگر رقبا برود.
گزارش سازندگی حاکی از این است که هنوز هیچ یک از این دو نپذیرفته‌اند که کنار بروند. ضمن‌ آنکه خبر دیگر سازندگی حاکی از این است که رؤسای ستاد نیز جلسات مشترکی را برگزار و تلاش می‌کنند همدیگر را قانع کنند. آنها مطمئن هستند که زاکانی و قاضی‌زاده‌هاشمی در نهایت کناره‌گیری می‌کنند به همین دلیل چندان نگران زاکانی نیستند.
اکنون کنایه تند جلیلی به قالیباف نشان می‌دهد که فشارها برای کناره‌گیری جلیلی به سود قالیباف شدت یافته و متحمل است که نتایج برخی از نظرسنجی‌ها را مقابل او بگذارند و از وی بخواهند که کنار برود.
قالیباف که چشمش را بر برخی از ضعف‌های دولت سیزدهم بسته بود، اکنون امیدوار است که طرفداران باقی‌مانده دولت، همراهش باشند اما نباید فراموش کند که او مانند سعید جلیلی نیست که جبهه پایداری را هم داشته باشد. بنابراین مشخص است که دو کاندیدای جریان اصولگرا، یعنی جلیلی و قالیباف، به راحتی نمی‌توانند با همدیگر کنار بیایند.
از آن‌ سو محمدباقر قالیباف هم در برنامه «گفت‌وگوی ویژه خبری» نحوه مدیریت و مداخلات دولت را در بهره‌وری مهم دانست و گفت: «مثلاً در بازار خودرو، سهم دولت در ایران خودرو حدود ۷ درصد است اما با این میزان سهم، دولت صدرصد در سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری و قیمت‌گذاری است، نتیجه آن را می‌توان در دیون باقی‌مانده دید بعد دولت مجبور به دخالت در قیمت‌گذاری و دادن رانت و جبران هزینه‌ها می‌شود. دولت با ۷ درصد سهم هیات‌مدیره و مدیرعامل عوض می‌کند. برای این کار از پول بخش دولت و منافع عمومی در خودرو می‌گذارد، خودرو تولید می‌کند و بعد دولت و بخش خصوصی و تولیدکننده و مردم ناراضی هستند».
در عین حال این سوال پیش می‌آید که وضعیت جلیلی و قالیباف چه خواهد شد؟ و سبد رای زاکانی با کدام نفرات اشتراک بیشتری دارد؟ پزشکیان قادر خواهد بود که رای اصلاح‌طلبان را داشته باشد؟ البته درخصوص علیرضا زاکانی دو نکته مهم وجود دارد؛ او در انتخابات قبل در موقعیت سلبی و نقد وضع موجود زمینه‌هایی از خود نشان داد. حال در شرایط ایجابی موقعیتی متفاوت خواهد داشت. از سوی دیگر با توجه به نوع سیاست‌ورزی زاکانی که با پورمحمدی و پزشکیان قطب بزرگی را ایجاد خواهد کرد، دارای یک بدنه رای مشترک با جلیلی خواهد شد. ماندن یا نماندن زاکانی تا پایان انتخابات می‌تواند روی گزینه‌ای که به دور دوم احتمالی می‌رود، تاثیر بگذارد.

بدون شک و با پیشینه‌ای که پایداری‌ها و طرفداران دولت از خود نشان داده‌اند، این قبیل اختلافات بین جلیلی و قالیباف بالاتر هم خواهد رفت. قالیباف کسی بود که نظریه نواصولگرایی را در عرصه سیاست ایران مطرح کرده ‌است. البته نکته جالب این است که محمدباقر قالیباف در چهارمین حضورش در انتخابات ریاست‌جمهوری، مسئولیت و ریاست ستاد انتخاباتی‌اش را به کسی سپرده که سابقه وزارت احمدی‌نژاد، نزدیکی به پایداری‌ها و چرخش‌های سیاسی در ادوار انتخاباتی اخیر را داشته است. آن هم علی نیکزاد، فردی که در تمام جریانات اصولگرایی در حرکت بوده و گویا این بار تصمیم به سمت قالیباف است.
قالیباف تاکنون سه بار در انتخابات‌ ریاست‌جمهوری ایران شرکت کرده است: در سال ۱۳۸۴ و در رقابت با محمود احمدی‌نژاد و علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی نتوانست به دور دوم راه پیدا کند، در سال ۱۳۹۲ در مقابل حسن روحانی شکست خورد و به جایگاه دوم بسنده کرد و برای بار سوم در سال ۱۳۹۶ در هفته منتهی به رای‌گیری نهایی به ‌نفع ابراهیم رئیسی انصراف داد. او از سال ۱۳۹۹ ریاست مجلس را بر عهده دارد. محمدباقر قالیباف از شخصیت‌های نزدیک به بیت رهبر جمهوری اسلامی شناخته می‌شود و در میان اصولگرایان محبوبیتی کسب کرده است. با این حال شماری از منتقدان می‌گویند با طرح شدن نام او در پرونده‌های بزرگ فساد اقتصادی به‌ ویژه «سیسمونی گیت»(در پی سفر خانواده وی به ترکیه و انتشار تصاویری از آنها با چمدان‌های بزرگ در فرودگاه بین‌المللی امام خمینی) تصویر او در بین نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی آسیب دیده است.
این در مقابل چهره‌ای است که سعید جلیلی، نامزد دیگر اصولگرایان تلاش کرده تا در سال‌های اخیر از خود ارائه دهد و به تحلیل عصر ایران، خود را شخصیتی «ساده‌زیست» معرفی کند که با خودرویی معمولی و ارزان‌قیمت رفت‌وآمد می‌کند هر چند او کار سیاسی را از وزارت خارجه شروع کرد. وی در سال ۱۳۹۲ نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شد اما در مقابل حسن روحانی شکست خورد. در انتخابات ۱۳۹۶ بدون اعلام نامزدی، حمایتش را از ابراهیم رئیسی اعلام کرد و در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ پس از اعلام نامزدی به‌ نفع وی کنار رفت. بنا بر نقل‌قولی از احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد پس از شکست سعید جلیلی در انتخابات ریاست‌جمهوری با اشاره به آرای او گفته بود: «این چهار میلیون نشانگر وجود یک جوهره در این جامعه است. سعید جلیلی اکنون با ثبت‌نام در دوره چهاردهم انتخابات ریاست‌جمهوری، رقیبی جدی برای محمدباقر قالیباف به‌ شمار می‌رود.

آن‌طور که حسین کنعانی‌مقدم، دبیرکل حزب سبز ایران و فعال سیاسی اصولگرا به خبرآنلاین می‌گوید: «دو کاندیدای جریان مقابل، یعنی آقای جلیلی و آقای قالیباف، به راحتی نمی‌توانند با همدیگر کنار بیایند. بعضی از این کاندیداها که بازار گرم‌کن هستند؛ نیامده‌اند که رئیس‌جمهور شوند و آمده‌اند که بالاخره در صحنه حضور داشته باشند».
ناصر ایمانی هم معتقد است که به نظر می‌رسد این اجماع بین اصولگرایان هم صورت نمی‌گیرد مگر اینکه شرایط در روزهای پایانی انتخابات به اندازه‌ای حساس شود که مجبور شوند به ‌نوعی به وحدت برسند و یک کاندیدا را از میان این چند نفر معرفی و از بقیه هم بخواهند تمکین کنند که در این صورت باز هم مشخص نیست که آیا بقیه کاندیداها به‌ نفع آن کسی که اصولگرایان معرفی کنند، انصراف خواهند داد یا این کار هم انجام نخواهند داد. وی افزود: «نه آقای جلیلی و نه آقای قالیباف بلکه به ‌نفع هیچ‌کس کنار نخواهند رفت. ممکن است آقای پورمحمدی و قاضی‌زاده‌هاشمی به رای دیگر اصولگرایان تمکین کنند اگر اصولگرایان به این وحدت برسند که یک نفر را معرفی کنند. در مورد آقای جلیلی احتمال کناره‌گیری ضعیف است».
به هر حال سرشناس‌ترین تشکل از میان ارائه‌کنندگان فهرست‌های انتخاباتی، شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی است که پس از کش‌وقوس‌های فراوان با جبهه تندرو پایداری به توافق و وحدتی شکننده رسیدند و به فهرست قالیباف- پایدرای معروف شد. پایداری‌چی‌ها برای شکستن قالیباف در مجلس و پایین کشیدن او از صندلی ریاست نه ‌تنها روش مختلفی برای حذف یاران قالیباف پیش گرفتند بلکه قالیباف را به تنهایی در صدر فهرست نمی‌خواستند و اصرار داشتند که مرتضی آقاتهرانی از چهره‌های اصلی پایداری‌چی‌ها نیز باید در کنار قالیباف به‌ عنوان سرلیست مطرح شود؛ نهایتاً هم که گویا دست شورای ائتلاف زیر سنگ پایداری بود که مجبور به پذیرش این شرط شد. از سوی دیگر پایداری‌چی‌ها که از ابتدای مجلس یازدهم در حال زدوخورد رسانه‌ای و جنگ قدرت با طیف قالیباف هستند و انواع افشاگری‌ها را درباره او انجام می‌دهند و منتقد سیاست‌هایش هستند برای ورود به مجلس و تطمیع حس قدرت‌طلبی‌شان حاضر شدند با رأس دشمنانشان یعنی قالیباف دست اتحاد بدهند؛ به عبارت دیگر پایداری‌چی‌ها نیز مانند طیف قالیباف نشان دادند که هیچ اصول مشخصی و چارچوب سیاسی تعیین‌ شده‌ای ندارند و برای رسیدن به قدرت با هر کسی دست می‌دهند. در این فهرست که سهامی خاص بود، قالیباف، حدادعادل، محسن رضایی و جبهه پایداری هر کدام قدرالسهم مشخصی داشتند.

اختلافات قالیباف و جلیلی البته ریشه‌دارتر از این حرف‌هاست. به طوری که چندان در مکانی مشترک دیده نمی‌شدند تا اینکه مرداد ماه سال ۹۲ اولین بار وحید یامین‌پور از حامیان سعید جلیلی بود که با یک توئیت سوالی، خبر دیدار احمدی‌نژاد و قالیباف را منتشر کرد. این توئیت اگرچه در جبهه اصلاح‌طلبان بازخوردهای زیادی داشت اما به نظر می‌رسید، جامعه هدف آن نه اصلاح‌طلبان که اتفاقاً اصولگرایان بودند. دیدار احمدی‌نژاد و قالیباف از آنجایی جنجالی است که این دو نفر در دوران ریاست‌جمهوری و شهرداری اختلافات زیادی با هم داشتند. این البته موضوع پنهانی نبود تا جایی که قالیباف در مناظره‌های انتخابات سال ۹۶ هم به آنها اشاره کرد. حالا ناگهان خبر رسید این دو نفر با هم دیدار کرده‌اند. طبعاً پس از انتشار این خبر واکنش‌های متفاوتی از جبهه اصولگرایان هم دیده شد اما این خبر کوتاه می‌تواند، نشانگر اختلافی باشد که در جبهه اصولگرایان و بین حامیان دو چهره مطرح این جبهه وجود دارد. کافی است بدانید وقتی سعید جلیلی متوجه شد در جمنا صاحب اکثریت نیست از کاندیداتوری انصراف داد، این انصراف البته با دلخوری همراه بود تا جایی که همان زمان تحلیلگران گفتند که سعید جلیلی به دنبال طیف جدیدی در جبهه‌بندی سیاسی است.
قالیباف هم پس از اینکه مجبور شد با نظر جمنا از انتخابات ریاست‌جمهوری انصراف دهد، علناً ناراحتی خود را ابراز کرد. او این روزها به دنبال تشکیل نواصولگرایی است تا از قید‌وبند اصولگرایان سنتی خلاص شود.
جبهه پایداری باید تصمیم نهایی‌اش را بگیرد. این جریان حتی نتوانست، گزینه مورد نظرش را با قطعیت معرفی کند. در این میان جبهه پایداری از مجموعه‌هایی است که پیش از انتخابات نیز به دنبال معرفی گزینه مدنظر خود برای در اختیار گرفتن پست ریاست‌جمهوری بود. این درحالی است که در نخستین نگاه و بدون تحلیل همگان، نامزد این مجموعه را به جهت همگرایی دیدگاهی سعید جلیلی قلمداد می‌کردند اما طی چند وقت اخیر که اختلافاتی میان جلیلی و جبهه پایداری رخ داد آنها از جلیلی فاصله گرفتند و به دنبال گزینه دیگری بودند تا در انتخابات از وی حمایت کنند و ابتدا صحبت از کاندیداتوری صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری بود که وی در انتخابات ثبت‌نام نکرد. پرویز فتاح، دیگر گزینه‌ای بود که بسیاری وی را گزینه اصلی پایداری‌ها معرفی می‌کردند که تمام‌قد از او دفاع خواهند کرد. اما در روزهای ثبت‌نام پرویز فتاح نیز با انتشار بیانیه‌ای از حضور در انتخابات خودداری کرد تا در نهایت برخی نام مهرداد بذرپاش را برای کاندیداتوری پایداری به میان آوردند. آرمان ملی می‌گوید اما اعلام تایید صلاحیت‌شدگان نشان داد که بذرپاش هم راهی به پاستور نخواهد داشت. حال باید دید، پایداری اختلافات را کنار گذاشته و به سعید جلیلی بازخواهد گشت و از او حمایت خواهد کرد یا روند ائتلاف با قالیباف را در انتخابات مجلس تکرار کرده و پشت قالیباف خواهد ایستاد.
مجموعاً تمامی سه نامزد دیگر اعلام شده از سوی شورای نگهبان افراد شناخته شده اصولگرایان هستند. اما به هر حال تجربه ثابت کرده که اصولگرایان از هر طیفی که باشند، نمی‌توانند ائتلاف کنند. موضوعی که بر سر انتخابات ریاست‌جمهوری برای چندمین بار ثابت شد. هنوز گفتمان بر سر این است که جلیلی به نفع قالیباف کنار برود یا قالیباف به نفع آن یکی و این درحالی است که اینها اصلاً در یک اقلیم نمی‌گنجند که بخواهند به ‌نفع هم کنار بکشند. اما گویا هنوز برخی امیدوار به اجماع هستند.

sazandegi

پست های مرتبط

استبدادستیز آرمان‌گرا

به‌ بهانه سالروز قتل “فرخی‌یزدی” فرخی‌یزدی، روزنامه‌نگار و شاعر مشروطه‌خواه سال ۱۳۰۸…

۲۴ مهر ۱۴۰۳

خلق بحران ارگانیک

درباره تمرکز حزب‌الله بر حیفا گروه بین‌الملل: شامگاه یک‌شنبه حزب‌الله لبنان، پایگاه…

۲۴ مهر ۱۴۰۳

روزآمدسازی گزینش

در گفت‌وگوی “محمدجعفر قائم‌پناه”، معاون اجرایی رئیس‌جمهور و رئیس گزینش کشور با…

۲۴ مهر ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید