نگاهی به نمایش رامسس دوم به کارگردانی رضا گوران

نمایشنامه «رامسس دوم» نوشته سباستین تیری نمایشنامهنویس، سناریونویس، بازیگر، کارگردان و کمدین فرانسوی است که از سال ۲۰۰۴ آثار او در تلویزیون و تئاتر به معرض دید علاقمندان قرار گرفته است. او اگرچه اولین نمایشنامه خود به نام «بدون آسانسور» را در ۲۰۰۵ به نگارش درآورد سپس توسط کارگردانان مهم فرانسه به روی صحنه آمد با این حال بسیاری از آثار او تلویزیونی و سینمایی هستند.
سباستین تیری، تحصیلات خود را در رشته فلسفه و تئاتر در دانشگاه سوربن پاریس به پایان رساند و به طور حرفهای از سال ۲۰۰۰ فعالیت در عرصه تئاتر را آغاز کرد. او بیش از ۱۵ نمایشنامه نوشته است که اغلب آنها در تئاترهای فرانسه و سایر کشورهای اروپایی به روی صحنه رفتهاند. تیری در نگارش نمایشنامههای خود متأثر از سبک ابزورد است به ویژه از آثار ساموئل بکت و ژان ژنه که با دغدغه انسان امروز و مسائلی که با آنها درگیر است، متنهای خود را ساخته و پرداخته میکند. نوعی بازی روانی و زبانی نیز در آثار او به چشم میخورد که گاه به پوچی و سیکل تکراری و عبث زندگی اشاره میکند و گاه با کمدی سیاه و تلخ به موضوعاتی از مرز بین حقیقت و توهم، ارتباطات انسانی، جنون و تردید میپردازد.
او تلاش نمیکند، روزنههای امید و مثبتی از دنیای امروز را در این پوچی و معناباختگی باز کند بلکه وضعیت را همانطور که هست و میبیند به تصویر میکشد. از دیگر آثار او میتوان به نمایشنامه «آقای اشمیت کیه؟» اشاره کرد که بارها در ایران روی صحنه اجرا شده است.
در «رامسس دوم» نیز تیری از یک موقعیت روزمره و یک ارتباط خانوادگی درامی را خلق میکند که در آن علاوه بر بازی با حقیقت و توهم، نوعی بازآفرینی همزمان چند موقعیت از یک اتفاق را در نظر میگیرد. این نگاه ویژه، امکان برداشتها و نتیجهگیریهای متفاوت و متنوعی را میسر میکند تا تماشاگر تنها با یک داستان و یک پایان از سالن خارج نشود. همان شگردی که از مدتها پیش در سینما آغاز شده است.
داستان «رامسس دوم» درباره زن و مردی میانسال است که ویلایی در خارج از شهر و منطقهای جنگلی دارند و برای صرف ناهار ظهر، منتظر آمدن دخترشان و شوهرش هستند که به تازگی از سفر مصر بازگشتهاند. داماد میآید اما از دختر خبری نیست. طی پرسوجوها و رفتار عجیب و متناقض داماد و پاسخهای بیربط او، احتمال به قتل رسیدن دختر پیش میآید اما در این حین دختر خانواده وارد میشود و داماد هر چه پیش آمده را انکار میکند. ژان پدر خانواده در این وضعیت دچار ظن و بدگمانی نسبت به رفتار متیو میشود و زمانی که تا سه بار این روند تکرار میشود و هر بار شدیدتر از قبل احتمال قتل دختر قوت میگیرد، رفتار ژان به سمت نوعی جنون و فروپاشی میرود. در پایان نیز همچنان مشخص نیست که آیا تمام رخدادها از ذهن پارانوییدی و مشکلات روانی ژان بیرون آمده یا به راستی داماد با این رفتار، آنها را شکنجه داده است.
رضا گوران از چهرههای شناختهشده تئاتر، که حالا پس از ۶ سال بار دیگر با اجرای نمایش به سالن اصلی تئاترشهر بازگشته، «رامسس دوم» از تیری را که برای بار نخست اجرا میشود، انتخاب و با بازیگران حرفهای تئاتر روی صحنه آورده است. این نمایشنامه اردیبهشت امسال و توسط شهلا حائری، ترجمه و از نشر نی منتشر شده است.
رضا گوران که سابقه ساخت آثاری چون «هملت»، «مرداب روی بام»، «شب آوازهایش را میخواند» و فیلم سینمایی «سرکوب» را طی یک دهه اخیر در کارنامه خود دارد و به عنوان کارگردانی خلاق که به ویژه به عناصر بصری اجرا و بازی گرفتن از بازیگران مشهور است این بار متنی فرانسوی و معاصر که کمدی و ابزورد است را برای اجرا در نظر گرفته است. هر چند با دستکاریهای متعدد در متن و جابهجایی کاراکتر اصلی مرد «ژان» به زن/ مادر خانواده، اساساً تغییرات به شکلی رقم خورده است که با متن اصلی تفاوت زیادی دارد. پایانبندی نیز به شکل دیگری چیده شده که ابهام و پایان باز را تا حدود زیادی کمرنگ کند. اگرچه همین اقدام، باعث ناهمخوانی مسیر و روند نمایش و برداشتهای ژان از برخورد متیو در متن اصلی شده و باگهایی به جریان نمایش افزوده است.
«رامسس دوم» گوران را باید بازخوانی و اثری مستقل خود او در نظر گرفت. چیزی شبیه به اقتباس که از قضا بخشهای زیادی از دیالوگها با متن اصلی مشابهاند اما آنچه در بطن و متن نمایش شکل گرفته و پیش میرود، متفاوت از متن تیری است.
در اینجا تمام نقطه تمرکز اثر به بیماری روانی مادر که نقش آن را سحر دولتشاهی بازی میکند، معطوف شده است. یعنی قرار است بین مرز توهم و حقیقتی که از آزار داماد و اختلال روانی مادر ارائه میشود، کفه به سمتی برود که تمام آنچه از شکنجه و آزارگری داماد روی صحنه دیدهایم همگی حاصل توهم و تصور مادر بوده باشد.
این روند که به غافلگیری تماشاگر و کشش ادامه داستان توسط او کمک میکند، پرسشهای زیادی را نیز در ذهنش باقی میگذارد. به همین دلیل به نظر میرسد، تغییرات در جهت ایجاد هیجان و سادهسازی لایههای آن با هدف جذب بیشتر مخاطب اعمال شده است و نه چندان مفهومی و محتوایی.
به عنوان مثال مشخص نیست که چطور پس از ۱۰ سال که از رابطه ازدواج دختر و شوهرش میگذرد چرا اکنون این اختلال و هراس از رفتار او برای مادر/ زن پیش میآید. آیا غیبت دختر و توضیحات متناقض متیو و کشف بیلی در صندوق عقب ماشین، او را ناگهانی به مرز فروپاشی رسانده؟ هیچ پیشینهای از سابقه توهمات و یا اختلال حواس و روان در مادر ارائه نمیشود و تمام آنچه که باید به برقراری پیوندها و ارتباط بین وقایع کمک کند در همان روایت پیشرو و اجرای روی صحنه خلاصه شده است. به همین دلیل چندان وضعیت روانی و علت برخوردهای مادر با داماد روشن نمیشود. به ویژه در پرده نهایی، شکنجههای داماد به حد اعلای خود و با سویههای اروتیک میرسد که بیشتر به نمایش خشونت و تحریک تماشاگر معطوف میشود.
با این حال «رامسس دوم» با وجود موضوعی انسانی و روابط بین افراد که همچون نقاب رامسس دوم میتواند آنقدر متغیر و بیثبات باشد که در لحظه تغییر کند با بازیگری اندازه و جذاب «علی شادمان» و «سحر دولتشاهی»، طراحی صحنه متفاوت و سورئال، موسیقی افکتیو و مدرن همراه با اجرا و داستانی تعلیقی و دلهرهآور و پرهیجان، میتواند اجرای قابل قبولی باشد.
اگرچه اگر چینش وقایع و عمیقتر شدن مسائل و بُعد دادن به روابط و کاراکترها، کاملتر و دقیقتر صورت میگرفت، میتوانست اجرای درخور و موفقتری نیز رقم بخورد. با این حال همچنان ابهام و پرسشهای زیادی پس از تماشای اثر با تماشاگر باقی میماند.

