بررسی عرضه سهام “دیجی کالا”
اتفاق بسیار مهمی در پیش است؛ اتفاقی که به طور همزمان چند سیگنال خیلی مهم دارد. اتفاقی که اقتصادی است اما پیام سیاسی و اجتماعی مهمی دارد. ظرف روزهای آینده قرار است سهام دیجیکالا در تالار اصلی بورس تهران عرضه شود. این اتفاق بسیار مهم است و عواقب مهمی هم به دنبال دارد. عرضه استارتآپ در بورس ایران از نیمه دوم سال ۱۳۹۹ شروع شد. اولین استارتآپی که در بورس ایران عرضه اولیه شد، شرکت «تپسی» بود که در فرابورس پذیرفته شد. عرضه اولیه تپسی در بورس تهران در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۴۰۱ انجام شد. این عرضه به صورت غیرعمومی و تنها به سرمایهگذاران واجد شرایط، یعنی صندوقهای سرمایهگذاری، انجام شد.
از آنجا که سهام دیجیکالا برای اولین بار قرار است در بازار سهام عرضه شود، به آن عرضه اولیه یا (IPO) میگویند. عرضه اولیه سهام (IPO) یک روش برای تامین سرمایه است. دیجیکالا میتواند از این طریق منابع مالی جدیدی برای توسعه کسبوکار، تحقیق و توسعه، گسترش بازارهای جدید یا بهبود زیرساختها به دست آورد. ورود به بورس این شرکت را ملزم به ارائه گزارشهای مالی شفاف و منظم میکند که منجر به افزایش شفافیت عملکرد مالی میشود. همچنین با عرضه سهام این شرکت در بورس، ارزش آن به صورت عمومی تعیین میشود که میتواند به جذب سرمایهگذاران بیشتر یا برای مقاصد مختلف مانند معاملات استراتژیک یا ادغام کمک کند. همچنین سرمایهگذاران میتوانند در یکی از بزرگترین پلتفرمهای تجارت الکترونیکی ایران سرمایهگذاری کنند که میتواند بازدهی قابل توجهی برای آنها به دنبال داشته باشد. اما عرضه سهام دیجیکالا در بورس، یک برنده بزرگ هم دارد؛ حضور شرکتهای بزرگ و شناختهشده مانند دیجیکالا میتواند به افزایش عمق و نقدینگی بازار سرمایه کمک کند. همچنین عرضه موفقیتآمیز سهام این شرکت میتواند بهعنوان یک نمونه موفق برای سایر استارتآپ عمل کند و توسعه اقتصاد دیجیتال را تسریع کند. سرمایه جذب شده هم میتواند به ایجاد فرصتهای شغلی جدید و تشویق نوآوری در کسبوکارهای مشابه کمک کند.
نهنگی در رودخانه
عرضه سهام شرکت دیجیکالا در بورس تهران آنقدر غیرمتعارف است که آدم را یاد داستان «نهنگی در رودخانه کوچک» میاندازد. در یک روستای کوچک، رودخانهای کوچک جریان داشت. یک روز، ساکنان روستا با اتفاقی عجیب مواجه شدند: یک نهنگ بزرگ در این رودخانه کوچک گیر افتاده بود. اهالی روستا ابتدا ترسیدند، اما مدتی بعد همه دستبهدست هم دادند تا راهی برای بازگرداندن نهنگ به دریا پیدا کنند. پس از چند روز تلاش، نهنگ به سمت دریا حرکت کرد. همه اهالی روستا با شادمانی لحظهای که نهنگ به آبهای آزاد بازگشت را تماشا کردند و با شادی او را بدرقه کردند. داستان نهنگی در رودخانه کوچک از جهات زیادی میتواند شبیه عرضه اولیه سهام دیجیکالا در بورس تهران باشد. دیجیکالا بهتازگی حواشی زیادی را پشت سر گذاشته و اکنون آماده پریدن در رودخانه کوچک بورس تهران است. برای اینکه این سهم دچار مشکل نهنگ داستان نشود، همه باید ملاحظاتی را در نظر داشته باشند. ارزشگذاری دیجیکالا در زمان IPO بسیار مهم است. براساس اطلاعات موجود، ارزشگذاریهای مختلفی برای این شرکت صورت گرفته، اما تعیین قیمت مناسب برای سهام به تحلیل دقیق بازار و مقایسه با شرکتهای مشابه نیاز دارد. عرضه اولیه سهام دیجیکالا میتواند یک نقطه عطف برای این شرکت و بازار سرمایه ایران باشد، اما سرمایهگذاران باید با دقت به تحلیلهای مالی، شرایط بازار و ریسکهای موجود نگاه کنند. این IPO پتانسیل بالایی دارد اما با توجه به ماهیت پیچیده بازارهای سرمایه و شرایط اقتصادی ایران، باید با احتیاط بررسی شود.
دیجیکالا چقدر میارزد؟
دیجیکالا بستری اینترنتی برای فروش انواع کالاست. این شرکت جز چند ساختمان و سوله، دارایی مهم دیگری ندارد اما این دلیل نمیشود که سهام این شرکت را پایین ارزشگذاری کنیم. قاعدتاً ارزشگذاری دقیق دیجیکالا به عوامل مختلفی بستگی دارد و میتواند با گذشت زمان و با توجه به عوامل اقتصادی، بازار و عملکرد شرکت تغییر کند. در سال ۱۳۹۲ اکونومیست ارزش دیجیکالا را حدود ۱۵۰ میلیون دلار اعلام کرد. یک سال بعد این شرکت ۵۰۰ میلیون دلار ارزشگذاری شد. یک سال بعد ارزش شرکت به ۵۰۰ میلیون دلار رسید. یک سال بعد ارزش دیجیکالا حدود یک میلیارد دلار برآورد شد. در سال ۱۳۹۹ ارزش این شرکت بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ میلیون دلار اعلام شد و درحال حاضر هم گفته میشود دیجیکالا حدود ۹۰۰ میلیون دلار میارزد. هنوز کسی نمیداند قیمت واقعی دیجیکالا چقدر است اما به زودی و با آغاز فرآیند عرضه اولیه سهام این شرکت(IPO) متوجه خواهیم شد که این شرکت چقدر ارزش دارد. سوال این است که چه چیزی در دیجیکالا ارزش دارد؟
ارزش یک شرکت میتواند براساس معیارهای مختلفی مانند داراییها، درآمد، سودآوری، بازار هدف، رشد آینده و شرایط اقتصادی تغییر کند. برخی شرکتها زمین مرغوب و خط تولید با ارزش دارند. برخی شرکتها دارای تجهیزات و ماشینآلات ارزشمند هستند اما شرکتهایی مثل دیجیکالا که فقط از یک پلتفرم بهره میبرند، چه ارزشی دارند؟
ارزشگذاری شرکتهایی مانند دیجیکالا که در حوزه تکنولوژی و تجارت الکترونیکی فعالیت دارند و بیشتر بر داراییهای نامشهود متکی هستند. همچنین دیجیکالا بهعنوان یکی از شناختهشدهترین برندها در ایران بهشمار میرود و ارزش برند آن بسیار زیاد است. درست است که دیجیکالا ماشینآلات یا ساختمان بزرگ در مرکز شهر ندارد اما برند این شرکت، یک دارایی نامشهود است که اعتماد مصرفکننده را جلب میکند. در عین حال دیجیکالا پایگاه داده بزرگ و بسیار فعالی دارد که میتواند برای بازاریابی، شخصیسازی تجربه خرید و ایجاد درآمد از طریق بازاریابی هدفمند استفاده شود. به این موارد، فناوریهای اختصاصی، سیستمهای مدیریت موجودی، موتورهای جستوجو و الگوریتمهای توصیهگر را هم اضافه کنید که دیجیکالا توسعه داده و درحال حاضر بخش مهمی از ارزش آن را تشکیل میدهند.
مقایسه دیجیکالا با ترندیول
ترندیول نام شرکتی مشابه دیجیکالا در ترکیه است. این شرکت چند سال بعد از دیجیکالا به وجود آمد. اما هپسی بورادا تقریباً همسنوسال دیجیکالاست و درحال حاضر سهم آنها ۲۰ درصد تجارت الکترونیکی در ترکیه است. نه فقط ترکیه، بلکه در کشورهای منطقه و همسایه ایران و مشخصاً امارات، عربستان، قطر و حتی پاکستان تجارت الکترونیکی خیلی رشد کرده و سهم بیشتری نسبت به ایران دارند. در این حوزه، ترکیه و امارات خیلی از ایران جلوتر رفتند. شاید ۱۰ سال پیش وضعیت ضریب نفوذ تجارت الکترونیکی در ایران خیلی با ترکیه و امارات فاصله نداشت، ولی در چند سال گذشته به دلایل مختلف ازجمله کمبود سرمایه، سیاستگذاری غلط، فشار تحریمها، مسیر بسته سرمایهگذاری خارجی و در مجموع بسته بودن درهای کشور نتوانست در مسیر درست گام بردارد. به همه اینها، مشکلات مهاجرت استعدادهای داخلی، بسته بودن مسیر تامین مالی در نظام بانکی و همچنین جلوگیری از ورود شرکتهای بزرگ این حوزه به بازار سرمایه را هم باید اضافه کنید.
یک مقایسه ساده نشان میدهد دو کشور ایران و ترکیه در برخی موارد مثل اندازه اقتصاد با هم فرق دارند، اما همه آنچه به زیرساخت و ظرفیت شکلگیری یک اقتصاد دیجیتال قدرتمند منجر میشود در ایران وجود دارد و حتی در برخی زمینهها مانند استعداد و نیروی انسانی و اکوسیستمی که حول این اقتصاد شکل گرفته، وضعیت ایران خیلی بهتر است. در اغلب کشورهای حوزه خلیجفارس، لوازم ضروری برای پویایی اقتصاد دیجیتال وجود ندارد و این کشورها فقط در جذب سرمایه و ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاری موفق عمل کردهاند. به همین دلیل امارات در تجارت الکترونیکی موفقیتهایی داشته اما در زمینه نیروی انسانی، خلاقیت، نوآوری و بلوغ اکوسیستم، هیچکدام از این کشورها با ایران قابل مقایسه نیستند و ما با فاصله جلوتر هستیم. اکوسیستم دیجیتال در ایران شروع خوبی داشت و به موقع ساخته شد و از کیفیت خوبی هم برخوردار بود. ۱۰ سال پیش در ایران یکی از پرتکرارترین و قویترین رویدادهای استارتآپی را شاهد بودیم. هر هفته در یک شهر رویدادی برگزار میشد که این روند باعث امیدواری استعدادهای این حوزه شد. به نسبت دیگران ما خیلی جلوتر بودیم و واقعیت این است که درحال حاضر هم میتوانیم جلوتر باشیم اما چند مساله بنیادین مانع رشد و سهمگیری اقتصاد دیجیتال از کل اقتصاد شده است. یکی از این مولفهها، شاخص خردهفروشی (Retail Sales) است. اینکه چقدر از این خردهفروشی الکترونیکی شده و در فضای اینترنت در دسترس است یا سهم اقتصاد دیجیتال از GDP که وضعیت خوبی نداریم. در چند سال اخیر بهویژه در چهار سال گذشته، عقبماندگی مشخصی در این زمینه داریم و رشد کشورها و رقبای منطقهای به مراتب بالاتر بوده است و نمود آن را نیز در سرمایهگذاریهایی که درحال انجام است میبینیم. رقمهایی که در اقتصاد کشورهایی مانند امارات و جدیداً عربستان سعودی سرمایهگذاری میشود ارقامی است که نهتنها در کل منطقه عجیب و جاهطلبانه است که در دنیا هم کمنظیر است.
به همین دلیل شاید اولین مانع جبران عقبماندگی چند سال اخیر این است که مسیر برای ورود سرمایه به این حوزه هموار شود. بخش بزرگی از سرمایهگذاریهایی که در کشورهای درحال توسعه در حوزه اقتصاد دیجیتال اتفاق میافتد از منابع خارجی تامین میشود، چون اعداد بزرگ است و نیاز به جذب سرمایههای بسیار بزرگ است. بهعنوان مثال، بهعنوان یک بازیگر حوزه تجارت الکترونیکی در ترکیه، «ترندیول» را مثال بزنیم که پنج سال بعد از دیجیکالا شکل گرفت. این شرکت در چند مرحله، حدود چهار میلیارد دلار سرمایه خارجی جلب کرده که از کل میزان سرمایه داخلی و خارجی اقتصاد دیجیتال ایران بیشتر است. ما درحال حاضر در حوزههای قدیمیتر مثل حملونقل و حوزههای جدیدتر مثل هوش مصنوعی نیاز به سرمایه زیادی داریم اما مسیر جذب آن بسته است. بنابراین اگرچه شروع خوبی در زمینه رویدادهای استارتآپی داشتیم اما رفتهرفته بازماندیم. اگر آن مسیر درست ادامه پیدا میکرد، باید درحال حاضر سهم بیشتری از بازار داشتیم و در بازارهای منطقه با شرکتهای مشابه رقابت میکردیم. یکی از مهمترین پرسشها این است که بعد از گذشت ۱۸ سال از شروع اقتصاد دیجیتال در ایران، به غیر از مورد تپسی، چرا عرضه دیگری در بازار سرمایه نداشتیم؟ مسیر جذب سرمایه خارجی هم به دلیل تحریمها و هم به دلیل بعضی از سیاستهای محدودکننده بسته است. همچنین به دلیل شرایط اقتصادی، تامین مالی از منابع دیگر مانند بانک و… هم سخت است و محصول این وضعیت عملاً میشود بازماندن و درجا زدن. اینها مشکلات کلی است اما به طور مشخص، از یکی دو سال گذشته با پدیده بیانگیزگی و ناامیدی نیروی انسانی در این حوزه مواجه شدهایم. در نتیجه نرخ مهاجرت متخصصان و تحصیلکردگان بهشدت درحال افزایش است و از سطح کارشناسی به سطح مدیران و از سطح مدیران به سطح بنیانگذاران و صاحبان کسبوکارهای بزرگ رسیده است. هرچه این مسیر به سمت افراد کلیدیتر این اکوسیستم پیش برود احتمال زمینگیر شدن اکوسیستم افزایش مییابد. این درحالی است که قاعدتاً نسل جدیدی از بنیانگذاران و سرمایهگذاران و مدیران باید پا به عرصه بگذارند و شاهد نسلهای جدیدتر استارتآپ باشیم.